بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شهید شریف
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شهید شریف
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

آمریکا، شریف و دیگران

مسئله‌ آن‌چیزی نیست که فکر می‌کنید!

کنار هزار اتفاق خاطره انگیزی که کرونا از شریف گرفت، هزار و یکمین آن راه‌پیمایی ۱۳ آبان دانشجویان است که از مسجد تا سالن جباری را مرگ بر آمریکا گویان طی می‌کردند. اما مقوله استکبار ستیزی در شریف ابعاد پیچیده‌تری نیز دارد. از اساتید تحریمی دانشگاه گرفته تا فعالیت‌های مرتبط با صنایع نظامی. از اساتید زندان رفته در آمریکا تا آن‌هایی که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بروبیایی داشته‌اند. پیچیده‌تر، اساتید و دانشجویانی هستند که آمریکا را طرح نهایی دنیا می‌دانند و قله‌ی آرزوشان بوسیدن خاکی است که به بهای خون میلیون‌ها سرخ‌پوست بومی آمریکا، هنوز بوی تازگی می‌دهد. باز پیچیده‌تر شویم. کم نیستند در شریف که از زاویه‌ی دیگری به مسئله نگاه می‌کنند. نگاه عرضه و تقاضای مادی که می‌گوید حتی برای آسمانی‌ترین اهداف نیاز به منابع اقتصادی داریم. و می‌دانیم که بزرگترین اقتصاد دنیا و بازار مصرف، آمریکاست. پس ناچاریم در این نظم جهانی یک بازی‌گر ساده‌ی سربه‌زیر باشیم. در این تصویرسازی تفاوت ظالم و مظلوم اهمیتی ندارد. دنبال مقصر گشتن، خود گناهی نابخشودنی است چرا که علیه همان نظم طغیان کردن، مساوی است با بی بهره بودن از منابع اقتصادی و بسته شدن باب تجارت جهانی. تصویری کاملا عاری از احساس تعلق به امر معنوی و براساس تحلیل کاملا مادی و منفعت گرایانه. یک نمایش ساده که به دنبال حقیقت گشتن در آن جرم است. اما این قشر همواره با پرسشی مواجه اند:« همان طور که مکتب آمریکا در برابر سنت مندی و مذهب گرایی اروپا قد علم کرد و باور کلیسای مسیحی را به پرتگاه نابودی کشاند، و توانست یکه تازی آن سنت مندی را از بین ببرد و خود منابع و مصارف دنیا را مدیریت کند، چرا دیگری نتواند همین کار را با آمریکا بکند؟ چرا هیچ راهی نداریم جز هضم در این نظام نوین جهانی؟»

مهمترین پیام مغفول مانده‌ی ۱۳ آبان، همین پیچیدگی است. مشکل، عمیق‌تر از کینه های تاریخ معاصرمان است. عمیق‌تر از کودتای ۲۸ مرداد، عمیق‌تر از پرواز ۶۵۵ ایران ایر و حتی عمیق‌تر از جنگ اقتصادی فعلی. او دنیا را تماما زمینی می‌خواهد و ما آسمانی. او آسمان را به زمین متصل می‌خواهد و ما زمین را گذرگاهی تمام شدنی - هرچند آباد – می‌خواهیم. برای مکتب آمریکا نه تاریخ مهم است و نه غایت هستی. و برای ما غایت و جهت مقدم بر پیشرفت است. مکتب او، «اصالت توسعه» است اما ما، مکتب «اصالت جهت»ایم. در این تصویر پیچیده، مرگ بر آمریکا، نه به معنی «پول بلوکه شده ی ما را پس دهید.» بلکه به این معناست که :« ما برای هرآن‌کسی که بخواهد انسان را زمینی تعریف کند و در جهت جداشدن انسان از حقیت غیب و ایمان تلاش کند، دشمن‌ایم.»

پس فراتر از نزاع دوکشور و جنگ بر سر منافع ملی چیز دیگری نیز وجود دارد؟ البته!

نوشته سید مرتضی محمودی، ورودی ۹۸ برق

میدان انقلاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید