ویرگول
ورودثبت نام
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شهید شریف
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شهید شریف
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

احساسات در اسارت آزادی اجباری!!

در شماره‌ی قبلی نشریه و در متن «آزادی با چاشنی اجبار...»، به بررسی این سؤال پرداختیم که آیا ممکن است زمانی افراد مجبور به آزادی بی حد و مرز باشند؟ سپس با بیان یک مثال انتزاعی و مصداق‌یابی برای آن در دنیای کنونی، به این نتیجه رسیدیم که گویا چنین چیزی وجود دارد! در این شماره قرار است به‌صورت جزئی‌تر، به یکی از ابعاد موضوع بپردازیم.

فرض کنید در یک روز گرم تابستانی در حالی که از شدت گرما به ستوه آمده‌اید، در مسیر خود با یک دکّه‌ی بستنی‌فروشی با انواع و اقسام بستنی‌های خوش‌طعم و خنک مواجه شوید! بدون شک میل آن لحظه‌ی شما به امتحان یکی از آن بستنی‌های خوشمزه (و یا حتی همه‌ی آن‌ها) غیرقابل وصف خواهد بود! حال در این زمان عده‌ای به سراغ شما بیایند و شما را مجبور کنند تا به جای همه‌ی آن بستنی‌های بی‌نظیر، یک بستنی شُل و وارفته‌ی گرم را امتحان کنید؛ یعنی مجبور باشید تمام آن انتظارات‌ خود از بستنی که قرار بود تا عمق وجود شما را خنک کند، در حد خوردن یک ماده‌ی گرم و صرفاً شیرین تقلیل دهید! احساس شما در آن لحظه چگونه خواهد بود؟ به احتمال زیاد از خیر آن خواهید گذشت!

حال به دنیای واقعی خود بازگردیم! ابتدا تلاش می‌شود به روش‌های مختلف، این پیام به ما منتقل شود که «دختران آزادند هرکاری بکنند!». کلمه‌ی آزادی به‌طور ذاتی جذاب است و احتمالاً کم‌تر کسی را در دنیا می‌توان یافت که مجذوب این واژه‌ی فوق‌العاده نشود. هر فرد احتمالاً حداقل یک‌بار در زندگی خود حالتی که از آن به «عدم آزادی» تعبیر کند را تجربه کرده‌است و احساس ناخوشایند ناشی از آن را کم و بیش همه می‌شناسند. حتی بسیاری از اتفاقات بزرگ دنیا نظیر انقلاب‌هایی که در موضوعات مختلف صورت گرفته یا حتی بسیاری از قتل و غارت‌ها یا جنایات بزرگ‌تر، از جایی نشأت گرفته یا می‌گیرند که فرد یا افرادی تلاش کرده‌اند در مقابل حس عدم آزادی خود ایستادگی کنند.

آزادی اجباری
آزادی اجباری

حال تلاش کنیم این جمله‌ی معروف را کمی عمیق‌تر بررسی کنیم. در برهه‌ای از تاریخ و در کشورهایی که پیش‌تر نیز به آن‌ها اشاره شد، پس از مشاهده‌ی برخی موضوعات و با هدف تحقق آرمان‌هایی، تلاش شده تا افراد جامعه و به ویژه جوانان به سمت روابط هرچه آزادتر گرایش یابند. قطعاً در این شرایط، به دختران توصیه می‌شود تا بدون نگرانی و ملاحظه، در مقابل هر پیشنهادی «بله» بگویند؛ بدون اینکه متوجه باشند این پاسخ کوتاه، ممکن است مساوی با پشت پا زدن به بسیاری از خواست‌ها و نیازهای خودشان باشد! می‌پرسید چگونه؟ بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد در روابط آزاد با تنوع بالا که اغلب دوام بسیار کمی دارند، پاسخ‌گویی به نیازهای عاطفی دختران کمتر مورد توجه قرارمی‌گیرد یا اصلاً توجهی به آن نمی‌شود. به عبارت دیگر، روابط جنسی صرفاً و صرفاً با هدف پاسخ‌گویی به نیاز جنسی و نه هیچ هدف و کاربرد دیگری صورت می‌پذیرد. از سوی دیگر یادآوری این نکته نیز حائز اهمیت است که بسیاری از دختران در روابط خود به دنبال رفع نیازهای عاطفی‌شان هستند و آن را یکی از ابعاد پررنگ درونی خود می‌شمارند. از این دو موضوع اخیر نتیجه می‌شود که با هدف تحقق آزادی در روابط، دختران به این سمت و سو سوق داده می‌شوند که نسبت به یکی از نیازها و خواست‌های درونی خود بی‌توجه باشند و آن را زیر پا بگذارند. البته که نتیجه‌ی این اتفاق را هم در شمار ناراحتی‌ها، افسردگی‌ها، گرایشات به خودکشی و... در دختران به خوبی می‌توان مشاهده کرد. اما گویا برای سردمداران این موضوع، این آمار و نتایج چندان قابل توجه نبوده و نیز تلاش کرده‌اند با بیان‌ها و توجیهات مختلف آن‌ها را نادیده بگیرند و به هرشکلی توپ را به داخل زمین دختران بیچاره بیندازند؛ توجیهاتی نظیر اینکه افراد باید بتوانند روابط جنسی خود را از روابط عاطفی‌شان جدا کنند! نتیجه‌ی چنین توجیهاتی این است که دختران هرگونه مشکلی را از سمت خود تلقی می‌کنند و حاضرند برای عادی جلوه دادن خود، دست به هر اقدامی بزنند؛ حتی اگر آن اقدام به قیمت نابودی تمام آرزوها و خواست‌ها و امیال خودشان تا پایان عمر باشد! فشارهای اجتماعی از سویی و فشارهایی از سوی خانواده‌ها در همین راستا نیز به این موضوع دامن می‌زند.

نکته‌ی قابل توجه در این مسئله این است که اگر این ابراز احساسات و نیازهای عاطفی از سوی پسران باشد، به مراتب با بازخوردهای بسیار مثبت‌تری نسبت به دختران مواجه خواهیم شد!

حال یک بار با هم موضوع را مرور کنیم. با هدف تحقق آزادی در روابط، دختران به سمت پذیرش روابط بدون حد و مرز سوق داده می‌شوند؛ در مقابل این سؤال که با این مدل چگونه باید به نیازهای عاطفی‌شان پاسخ داده‌ شود، توجیهاتی نظیر تفکیک نیازهای عاطفی از روابط جنسی برایشان مطرح می‌شود. طبق آمارهایی که در شماره‌ی قبل به آن‌ها اشاره شد و براساس اعتراف خود دختران، اولین روابط آن‌ها نه از سر خواست شخصی که از سر نگرانی از دست دادن پسر مورد نظرشان عنوان شده‌است! به اجزای این معادله، فشارهای اجتماعی و نگرانی‌های خانواده از اینکه دخترشان دچار مشکلی باشد را هم اضافه کنید؛ گویا همه‌ی عوامل دست به دست هم داده‌اند تا شعار «دختران آزادند هر کاری بکنند» تا حد امکان بروز و ظهور یابد. اما نه با آن معنی‌ای که از آن برداشت می‌شود؛ با معنایی که قصد دارند از آن برداشت شود! در این میان تنها دختران‌اند که خواست‌هایشان زیر خروارها توجیه و دلیل ساختگی مدفون می‌شود و حتی گاهی خودشان هم نمی‌دانند!

پس از این، بی‌شک معنای آزادی را بهتر متوجه خواهیم شد! اما آیا دختران در برابر این موضوع تا ابد ساکت مانده یا خواهند ماند؟

به این مسئله در شماره‌های آینده بیشتر پرداخته می‌شود...

نویسنده: مبینا فلاحی؛ ورودی 99 رشته مدیریت صنعتی (MBA)

بسیج دانشجویی شریفواحد زن و خانوادهنشریه ثمینزنانتبعیض علیه زن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید