بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شهید شریف
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شهید شریف
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

داشتن ایدئولوژی؛ بزرگ ترین اشتباه برای زیستن

در بسیاری از رسانه‌ها و میادین سیاسی جهان، وجود یک نظم ذهنی و اعتقادی آن هم به پایه‌ی یک دین یا به اصطلاح یک نظام ایدئولوژیک، اشتباهی بزرگ و ساختاری شمرده می‌شود و بخشی از مردم آن را دلیل اصلی عدم پیشرفت و ترقی، تلقی می‌کنند.

در کشور ما نیز این نگاه، بخصوص در التهابات اخیر به وضوح دیده می‌شود و یکی از دلایل اصلی مشکلات از نظر قشر روشن فکر و نخبه همیشه وجود نظامی ایدئولوژیک بر پایه‌ی مبانی اسلام و حکومتی اسلامیست اما واقعا در منتهی الیه این دیدگاه چه جریانی نهفته است؟

آمریکا به کشوری آزاد با نظامی لیبرال دموکرات شناخته می‌شود. یعنی نمونه بارز تجلی لیبرالیسم [1] با وجود دموکراسی[2] کاملا عادلانه در تمام هستی و در ظاهر این نظام، چندین اعتقاد جدی وجود دارد که در رأس آن سکولاریسم می‌باشد. به عبارتی جدایی کامل دین از سیاست.

ولی واقعیت آمریکا چیست؟

در زمان شکل گیری طیف‌های اصلاحاتی پروتستان‌ها [3] (پروتستانتیسم)[4] و جدا شدن آن‌ها از کاتولیک‌ها در انگلستان و اسکاتلند، اقلیتی افراطی با همین هدف پا به عرصهٔ ظهور گذاشتند. پیوریتن‌ها؛ افرادی که بر پیراستگی بیشتر رسم های کاتولیک [5] معتقد بودند و اصلاحات زمان هنری و ادوارد را کافی نمی‌دانستند. آن‌ها پس از کشمکش‌های زیاد و گذشت زمان، منزوی شده و به گوشه ای از جامعهٔ بریتانیای کبیر رانده شدند. با اقلیتی منزوی و رانده شدهٔ دیگر از جامعهٔ انگلستان، یعنی یهودیان ساکن انگلیس دست دادند و به آن سوی اطلس برای اهدافی بزرگتر سفر کردند و آمریکا، مهد لیبرالیسم، متولد شد.

پیوریتن‌های افراطی که سرمایه‌دار‌ها را به درگاه الهی مقرب تر می‌دانستند، یهودیان ساکن انگلیس، اشراف فئودالی [6] انگلیس و شخص جان لاک که با درخواست همین اشراف منشوری برای کلونی کارولینا نوشت شاید اصلی ترین مهره‌های این شروع دوباره بودند که البته آن منشور هم بعدها بعنوان الگویی برای شکل گیری منشور کلونی های دیگر آمریکا شناخته شد.

جان لاک فردی که به نظام پارلمانی به جای نظام پادشاهی اعتقاد داشت ولی پارلمانی متشکل از ملاک و تجار سفید پوستی که تمامی سرمایه‌ی ملتی بزرگ را در اختیار دارند و این بود شروع تدریجی و آرام نوای نظام الیگارشیک [7] آمریکا.

همان الیگارش‌ها و یا افراد تاثیر گذار؛ آن چند ده نفری که چهار درصد از سرمایه‌گذار‌های آمریکایی را مدیریت می‌کنند و آن‌ها هم بر ۹۶ درصد دیگر تسلط دارند؛ همان‌ها که از زمان آمریکای پیشا استقلال و پسا استقلال تا به حال بر نظام آمریکا چنبره زده‌اند و به عبارتی صاحب تمامی این حاکمیت هستند؛ آن‌ها این الیگارشی را به وجود آوردند.

از رابرت موریس که جزء پدران مؤسس آمریکای مستقل است و لیستی بلندبالا از والاترین مسئولیت‌های سیاسی را به خود در آن زمان اختصاص داده است تا شلدن ادلسن، یهودی صهیونیستی که در حال حاضر صاحب بزرگترین کازینو‌های آمریکا و جنوب شرق آسیاست، همه و همه این نظام الیگارشی عجیب را در آمریکا شکل داده‌اند. کافیست کمی درباره نشست ادلسن در لاس وگاس تحقیق کنید تا متوجه شوید در حقیقت چه کسی نماینده‌ی حزب جمهوری‌خواه آمریکا را برای انتخابات در دفتر شخصی خود در لاس وگاس تعیین می‌کند. آیا مردم باید رضایت داشته باشند یا جلب رضایت ادلسن در اولویت اول حزب است؟

حال گذشته از راکفلر ها، ادلسن، بزوس، مایکل بلومبرگ، لری الیسون، استیو بالمر، تامس پترفی، بیل گیتس، رابرت مرداک و چند نفر دیگر، مردم آزادی خواه آمریکا چرا در این باتلاق کثیف قیام نمی‌کنند؟

کوتاه بگویم، مخدرها، مشروبات الکلی، روابط جنسی متنوع، مارول و دی سی و دیزنی و پیکسار با قهرمان‌های خوش رنگ و لعابشان و خیلی مسائل دیگر از جامعه آمریکایی یک عده انسان بدون اراده و غرق در رویا ساخته است و ظهور نخبگانی همچون ملکوم ایکس را در نطفه خفه میکند.

از طرفی مجری‌هایی آزادی‌خواه را در شبکه‌های خود به نمایش می‌گذارد که سر تا پای دولت و نظام حاکم را در تاک‌شو های معروف شبانهٔ آمریکایی به باد توهین و تمسخر می‌گیرند و مطالبات مردم را داد می‌زنند. برای مردم خوب است. باعث ارامششان می‌شود. می‌بینند که یک نفر خواسته هایشان را از مرکز شبکه رسمی آمریکا گفته است.

و البته مردمی که روز به روز تا اخرین لحظات عمر در واقعیت از قبل تعیین شده و سیاه و کثیف سیاسی آمریکا غوطه ور هستند و برای قهرمانی و پرفکشنیسم [8] تا آخرین نفس می‌جنگند تا بلکه آن‌ها هم روزی باراک حسین اوبامای سیاه پوست و فقیر یا ایلان ماسک آفریقایی بشوند، ولی دریغ از خانه‌ها و رویاهای پوشالی...

[1] لیبرالیسم (به انگلیسی: Liberalism) یا لیبرال‌گرایی در معنای لغوی، به معنی آزادی‌خواهی با قوانین خاص است و به آرایهٔ وسیعی از ایده‌ها و نظریه‌های مرتبط دولت گفته می‌شود که آزادی فردی را مهم‌ترین هدف سیاسی می‌داند.

[2] مردم‌سالاری‌یا دِموکراسی (به فرانسوی: Démocratie) حکومتی است که در آن مردم، اقتدار برای انتخاب قانون و قانون‌گذار دارند. موضوعات اصلی دموکراسی عبارتنداز: آزادی اجتماع، آزادی بیان، شهروندی، رضایت حکومت‌شوندگان، حق زندگی و حقوق اقلیت‌ها.

[3] پروتستان (به فرانسه: protestant) شاخه‌ای از مسیحیت است که مبانی آن نخستین بار توسط مارتین لوتر مطرح شد. پروتستان‌ها امروزه بیشتر در شمال اروپا و آمریکای شمالی سکونت دارند. پروتستان در زبان فرانسه به معنی معترض و مخالف سرسخت است و به این دلیل به پیروان مکتب دینی پروتستانیسم گفته می‌شود که آنها در مقابل شماری از قوانین کلیسای کاتولیک روم ایستادند.

[4] پروتستانتیسم یکی از سه شاخهٔ اصلی مسیحیت است، که ریشه در اصلاح‌گرایی قرن ۱۶ دارد و پیروان آن از کلیسای کاتولیک روم یا ارتدکس شرقی پیروی نمی‌کنند. اصول اعتقادی فرقه‌های مذهبی پروتستان به‌طور قابل توجهی باهم متفاوت است، اما همهٔ آنها بر این تأکید دارند که در توضیح مسایل اعتقادی رهنمودهای انجیل در اولویت قرار دارد؛ رحمت الهی از طریق ایمان و نه از طریق اعمال توجیه می‌شود؛ و همین‌طور همه مؤمنان در مقام کشیش هستند.

[5] کاتولیسیسم (به انگلیسی: Catholicism) یکی از شاخه‌های مهم مسیحیت است که از شاخه‌های اصلی دیگر مسیحیت یعنی ارتدکس و پروتستان پیروان بیشتری دارد. در عربی، کاتولیک را «جاثلیق» می‌گویند که اصطلاحاً به پیشوای دینی مسیحیان شرقی گفته می‌شده‌است.

[6] نظام ارباب رعیتی یا فئودالیسم که تیول‌داری، حکومت ملوک الطوایفی و خان‌خانی نیز نامیده می‌شود نظامی اجتماعی-اقتصادی است که در نتیجهٔ فروپاشی جامعه متکی بر برده‌داری به وجود آمده و با وجود تنوع راه‌های رسیدن بدان، تقریباً در کلیه سرزمین‌های جهان، البته در هر جا با ویژگی‌های مشخص خود، وجود داشته‌است. در اروپای غربی این نظام از قرن ۵ تا قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی و در روسیه و شرق اروپا از قرن نهم تا نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی را در بر می‌گرفت.

[7] گروهک سالاری یا الیگارشی (به فرانسوی: oligarchie) (یا «حکومت گروه اندک»)، اصطلاحی است که اشاره‌های تحقیرآمیزی دارد؛ معنی آن این است که نه‌تنها حکومت در دست یک گروه کوچک است، بلکه این گروهِ حکمران کوچک و فاسد است و در برابر توده مردم مسئول نیست؛ یا از جهات دیگر مورد بیزاری همگان است. اُلیگارشی ممکن است به حاکمیت عده‌ای اندک نه‌تنها در زمینهٔ حکومت کشور، بلکه به حکومت عده‌ای هم‌ مسیر یا گروه کوچک در هر مجمع، خواه دینی، اتحادیه صنفی، یا هر مجمع دیگر اشاره داشته باشد.

[8] کمال‌گرایی (به انگلیسی: perfectionism)، در روان‌شناسی، ویژگی شخصیتی است که خصوصیات آن، با تلاش فرد برای بی‌عیب‌ونقص بودن و تنظیم استانداردهایی برای بالاترین سطح عملکرد توصیف می‌شود و با خود-ارزیابیِ انتقادی و نگرانی در مورد ارزیابی دیگران نیز همراه است

جان لاکآزادی بیانایلان ماسکبیل گیتس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید