خلاصهی مناظرهی دکتر مدنی زاده و دکتر ظاهری بیرگانی حول محور نرخ ارز.
ابتدا دکتر مدنی زاده بر اهمیت مداخله دولت در بخشهای ضروری مانند آموزش، بهداشت، و امنیت تاکید کرد. او تصریح کرد که مداخله دولت باید در حد سیاستگذاری و نظارت باشد، نه تصدیگری در همه امور اقتصادی.
ایشان به مشکلات اقتصادی ایران از جمله تورم بالا، کسری بودجه، و کاهش ارزش پول ملی اشاره کردند. دکتر مدنی زاده علت اصلی این مشکلات را کسری بودجه مداوم دولت دانست که از طریق چاپ پول تامین میشود و منجر به تورم میگردد.
ایشان همچنین این انتقاد را مطرح کروند که قیمتگذاری دولتی باعث کاهش تولید، ورشکستگی بنگاهها، و انگیزه پایین برای سرمایهگذاری میشود. این نوع مداخله به ایجاد بازارهای سیاه و رانتهای اقتصادی نیز منجر شده است.
دکتر مدنی زاده پیشنهاد داد که دولت به جای مداخله مستقیم در قیمتگذاری، باید رقابت را تقویت کند، فضای کسبوکار را بهبود بخشد، و یارانههای مستقیم به مصرفکنندگان اختصاص دهد.
دکتر ظاهری بیرگانی به تحلیل تاریخی و روایی پرداخت و از تاثیر کشف نفت در ایران و نقش آن در جنگ جهانی اول و سیاستهای استعماری غرب سخن گفت. او به اهمیت شناخت گذشته برای درک وضعیت کنونی و آینده پرداخت.
ظاهری با مرور تاریخچه نظام ارزی ایران و جهان، به بررسی چالشهای سیاستهای ارزی کشور پرداخت. او به پیمان ارزی برتون وودز اشاره میکند که طی آن، دلار آمریکا با پشتوانه طلا به عنوان ارز جهانی تثبیت شد. اما با فروپاشی این نظام در 1971 و معرفی نظام ارز شناور، بسیاری از کشورها با چالشهای جدیدی مواجه شدند.
در ادامه، رئیس دانشکدهی مدیریت و اقتصاد شریف به تحولات ارزی ایران از زمان جنگ تحمیلی تا به امروز اشاره میکند، و سیاستهای مختلف دولتها در مدیریت نرخ ارز و تأثیر آنها بر تورم و اقتصاد کلان را بررسی میکند.
وی تأکید میکند که سیاستهای ارزی و قیمتگذاری دستوری معمولاً در کوتاهمدت آثار مثبتی دارند اما در بلندمدت منجر به مشکلات جدی میشوند، مانند تورم و کاهش تولید. در نتیجه، سیاستهای پایدارسازی اقتصادی از جمله کنترل نقدینگی و سیاستهای مالیاتی توصیه میشود.
ایشان همچنین به تجربیات کشورهای مختلف مانند چین و هند اشاره میکند که با استفاده از سیستمهای دوگانه و تدریجی، توانستند از کنترلهای دستوری فاصله بگیرند و به سمت بازار آزاد حرکت کنند. او با اشاره به توصیههای کینز، بر اهمیت مدیریت کلان اقتصادی به جای مداخلات جزئی تأکید میکند و اصلاحات تدریجی را به عنوان رویکرد مناسب برای مقابله با مشکلات اقتصادی ایران پیشنهاد میدهد.
این بحث با تأکید بر نیاز به شفافیت و گفتگو با مردم برای جلب اعتماد عمومی و مدیریت صحیح اصلاحات اقتصادی به پایان میرسد.
ظاهری بر ضرورت توجه به دوران گذار تأکید کرد. تاکید بر نیاز به گذار به سمت بازارسازی برای ارز بهجای قیمتگذاری دستوری.
او بحث کرد که آیا دولت باید بهطور کامل از قیمتگذاری ارز دست بکشد یا باید همچنان مدیریت کند؟
بیرگانی بر این تاکید کرد که اقتصاد ایران تحت تحریم است و نمیتوان از فرمولهای اقتصاد متعارف استفاده کرد.
سپس مدنیزاده به اشتباهات گذشته در کنترل دستوری نرخ ارز و ایجاد رانت و فساد اشاره کرد.
او بر لزوم کنترل تورم و کسری بودجه بهجای سیاستهای دستوری تاکید کرد.
ایشان به تجربیات کشورهایی مثل چین و روسیه در مدیریت ارز اشاره کردند.
مدنی زاده نشان داد که نگاه به نرخ ارز باید بهعنوان یک متغیر درونزای اقتصاد باشد یعنی نحوه مدیریت کلان اقتصاد نرخ ارز را تعیین میکند و نیاز به سیاستهای کلان برای مدیریت صحیح اقتصادی است.
در ادامه مناظره، بحث به مسئله کسری بودجه و نرخ ارز کشیده شد. دکتر مدنی زاده به کسری بودجه دولت اشاره کرد و تأکید داشت که فاصله بین دو نرخ ارز منجر به ایجاد رانت میشود. او گفت که دولت نمیتواند بهخوبی مدیریت کند که کالاها با نرخ رسمی به دست مردم برسد و مشکل اصلی، کسری بودجه و نقدینگی است ولی دکتر بیرگانی اعتقاد داشت با بالا رفتن نرخ ارز، تولیدکنندگان مجبور به گرفتن وام بیشتر میشوند و این باعث افزایش نقدینگی و تورم میشود.
از طرف دیگر، توسط دکتر مدنیزاده استدلال شد که در کشورهای دیگر هنگام مواجهه با شوکهای ارزی، تورم به اندازه ایران افزایش نمییابد، زیرا آنها از سیاستهای ضد چرخهای استفاده میکنند، اما در ایران، این سیاستها بهدرستی اعمال نمیشود. او تأکید کرد که سیاستگذاریهای نادرست و وابستگی به واردات کالاهای اساسی، باعث افزایش نابرابری و ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی شده است.
در پایان مناظره، به اتفاقات آبان ۹۸ و افزایش قیمت بنزین اشاره شد. ظاهری بیرگانی با بیاخلاقی اذعان کرد که سند اصلاحات ساختاری بودجه که توسط دکتر مدنیزاده تدوین شده کارگردان اتفاقات آبان ۹۸ بود و حتی ترور شهید سلیمانی نیز ناشی از همان است. دکتر مدنیزاده اما تشریح کرد که افزایش دفعتی قیمت بنزین در سال ۹۸ پیشنهاد ایشان نبوده بلکه در سند اصلاحات ساختاری ایشان به اصلاح یارانههای انرژی و تخصیص یارانه به فرد بجای خودرو تأکید داشته و گرانی اجرا شده هیچ نسبتی با آن سند نداشته. افزایش ناگهانی قیمت بدون آمادگی جامعه منجر به مشکلات جدی شد و این سیاستها باید با گفتگوی عمومی و برنامهریزی دقیقتری انجام شود. در پایان، به ضرورت اصلاح ساختارهای اقتصادی و شفافسازی برای مردم اشاره شد.