چراغی برای پایگاهِ شیعه روشن کردی ای نازدانهی موسیبن جعفر (ع).!
آخر شما تا انتهای تاریخ را میدیدید؛ همان پایگاهی که وسعتی بیافریند در خاکِ تاریکِ ما، برای نورپراکنیِ قائم آلحسَین..(ع)
خاکِ پاکِ زیر پای شما پایگاهی برای توسل فرزندانِ غریب به آقای غریبشان شدهاست و بس.
آخر هرخاکی که پروریدن روشنترین افقهای ذهن انسانها، به برکتِ شما خاندانِ عاطفه و محبت را تاب نمیآورد، مگر خاکی که با تنِ آسمانیِ شما درآمیخته باشد.
به ملاقات شما که میآییم، پا به حرمِ شما، که حرم همهی معصومین نامیده شده میگذاریم، به محورِ فیض حرم ناپیدای مادرتان حضرت زهرا (س) وارد شدهایم، هر واو زیارتنامهی شاهِ طوس برای شما حساب دارد،
۳۴ مرتبه بزرگی خدا نگاهمان میکند، ۳۳ مرتبه سبحانیاش و ۳۳ مرتبهی دیگر حمدِ بی انتهاییاش؛ و مهمانِ پدرهای عزیزتر از جانمان، آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد(ص) میشویم.
شما اول ما را برای خدا، بعد برای انبیا و بعد برای پنج تن از نورانی ترینِ آل عبا خواستید، ما گمشدهها را بردید به کجا؟ به پیش آنجا که خود رفته اید، به آن آسمان چندم که خود به آن دست یافتهاید؟
برای سخن گفتنِ با شما باید با خدا، با انبیای خدا، با چهارده معصومِ خدا ملاقات کرد، سخن گفتنِ با دخترِ ولی خدا، خواهر ولی خدا، عمهی ولی خدا، دختری غرقِ خدا حساب کتاب دارد.
دردانهی موسیبن جعفر(ع)، خاکی شدهایم، زمینگیرِ جاذبهایم، جز جابجایی مرزهااخط کشی شدهی خاکیمان، به خط بهشتیِ شما به چیزی چشم نیاندوختهایم...
نوشتۀ خانم فاطمه حورا عظیمی؛ 98 مهندسی برق