اولبار که موضوع تبعیض و عوامل موثر بر آن و بررسی وضعیت جامعهی زنان ایرانی، به عنوان موضوع پروندهی این شماره مطرح شد و بر محور این موضوع، همدغدغه شدیم؛ تصورش را نمیکردم که با کمی مطالعهی بیشتر دربارهی این موضوع، به این نتیجه برسیم که حقایقی در این زمینه وجود دارند که در عین وضوح و شفافیت و روشنی، بدون ذرهای توجه، فراموش شدهاند. در بسیاری از موارد، وقتی در این کشور، سخن از تبعیضزدایی به میان آمده، یا رویکردی عوامفریبانه در اقدام بوده است و یا اینکه ساحات انسانی و جهانبینی اسلامی در آن لحاظ نشده است. نگاه، «تمدنی» بوده است اما کدام تمدن؟! تمدنی که زن را در «جسم» خلاصه میکند؟ یا اینکه مراد ما از نگاه تمدنی، چیز دیگریست؟
این سوالات و کنکاشها، چند پیام برای ما دارد: اول آن که علیرغم ظاهر بزککردهی بعضی متولیان مسئلهی زنان در سطح کلان، (که اخیرا قانون، پی به فعالیتهای جاسوسی برخی از آنان نیز برده است!)؛ خلأ نیروهای انقلابی، بیشازپیش، محسوس است. دوم آن که مهمتر از خلأ فرد انقلابی، خلأ ادبیات و گفتمان انقلاب در بازتعریف مفاهیم جدید، امر مهمیست که نیاز به تأمل دارد. و در بسیاری از زمینهها نیز، نیازمند رشد و بالندگی بیشتر است. سوم آنکه خطای راهبردی در مسئله زنان، نداشتن نگاه بومی در حل مسائل است. نداشتن نگاه بومی، سرمایههای درونی را تلف میکند. ارزشها/ ضد ارزشهای واهی میسازد و یک کلام: راهِ هدف ما نیست.
در این شماره، با در نظر گرفتن مطالب شمارهی پیشین و «کرامت و هویت والای زنان»، به سراغ بررسی موضوع تبعیض علیه زنان و ریزمسائل مربوط به آن رفتهایم. امیدواریم که با تکریم جایگاه و حمایتهای قانونی، فرهنگی و حقوقی از مقام والای زنان ایرانی، گامهای مهمی در راستای رشد زنان و جامعه، برداشته شود.