﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾
سوره انفال، آیه ۱۵ و ۱۶
? طبق این دو آیه از قرآن مجید، هرگاه باطلی در برابر حق قد علم کند، هیچ مسلمانی حق ندارد میدان جنگ را خالی کند و از دشمن بگریزد. این اصل در همه جا صادق است اما یک استثناء دارد!
صلح امام حسن(ع) با معاویه از پیچیدهترین موضوعات تاریخ اسلام است که ابهامات زیادی را هم در زمان امام و هم پس از ایشان تا به امروز، برای افراد مختلف در پی داشته است.
? از طرفی در مقابل صلح امام حسن(ع)، قیام حسینی را میبینیم و این دو استراتژی متفاوت را حاصل دو فکر و اندیشه مختلف قلمداد میکنیم و همین تعبیر نادرست است که به ابهامات موجود دامن میزند.
حقیقت زندگی ائمه علیهمالسلام این است که همگی برای به ثمر رسیدن یک هدف واحد در جهاد بودهاند و لحظهای از فکر و اندیشه واحدشان در مسیر رسیدن به هدف والای خود دست نکشیدند؛ به گونهای که میتوان این مسیر را مسیر زندگی یک انسان ۲۵۰ ساله دید و نه یازده انسان مختلف.
? حال ممکن است این سوال ایجاد شود که چطور ممکن است هدف صلح امام حسن و قیام حسینی یکسان باشد؟
چگونه میتوان هدف امام علی و امام سجاد را به منزله هدف واحد یک انسان در نظر گرفت، حال آنکه یکی تماما مشغول جنگ با معاویه بوده و دیگری جنگ مسلحانه را برنگزیده است؟
کافی است مسیر زندگی یک انسان معمولی و تصمیمات وی را در موقعیتهای مختلف در نظر بگیریم. طبیعی است که وقتی شرایط متفاوت است، تدابیر نیز یکسان نخواهند بود و مسیر جهاد، راهبردهای متفاوتی را میطلبد.
? امام حسن در جواب علت صلح خود میفرماید:
﴿علّة مصالحتی لمعاویة علّة مصالحة رسول الله لبنی ضمرة.﴾
همان گونه که مصالحه رسول خدا، موجب پدیدار شدن سود عظیمی برای اسلام شد، به گونهای که خداوند سبحان در قرآن کریم از آن با فتح مبین یاد میکند، صلح امام حسن نیز در همان مسیر جهاد با باطل بوده و بهترین تصمیم در آن شرایط بوده است.
امام صلح کرد و کشته شدن را انتخاب نکرد تا صحنه را برای دشمن خالی نگذارد، تا معاویه تا سرحد امکان ترک تازی نکند، تا امروز اسلام محمدی به ما برسد و نه اسلامی که امامش معاویه و یزید است!
? جامعه پیروان امام، جامعهای بود که اولا دشمنش معاویه بود، معاویه سیاس و مکار و کارآزموده با آن روشها و حربههای نادرست و خلاف دینش.
دوما برخلاف پیروان معاویه که همگی هدف واحد پول و قدرت داشتند، همبستگی بین آنها وجود نداشت.
و سوما خسته جنگهای عصر امام علی(ع) بود. امام در چنین شرایطی صلح کرد و آتش بس را ترجیح داد. آتش بسی که هدفش تدارک امکانات تازه بود. امام در اصل زمین مبارزه را عوض کرد و یک تشکیلات زیرزمینی برای مبارزه پنهان با معاویه راهاندازی کرد. این همان استثنایی است که خداوند در کتابش عنوان کرده است.
? با شروع این مبارزه زیرزمینی، نه تنها نیروهای زبده پرورش یافتند و از آن نهالها، حبیببن مظاهرهایی پدیدار شدند، بلکه تبلیغات حسنین علیه معاویه، او را به رسوایی کشانید و در نهایت در طی ۲۰ سال مبارزه زیرزمینی، که ۱۰ سال اول آن توسط حسنین و ۱۰ سال دوم توسط امام حسین انجام شد، شرایط برای انقلاب حسینی فراهم شد.
حال که دیگر شرایط فراهم است، دشمن یزیدی پر از حماقت است و از سیاست معاویه هم خبری نیست، وقت قیام است. وقت آن است که امام وقت شمشیر به دست بگیرد و مبارزه را نمایان کند. حال دیگر اگر کشته هم شوند، مانعی ندارد؛ چرا که هدف در پرتو این تدبیر، دستیافتنی است.
همانگونه که امام حسن با صلح خود به وظیفهاش عمل کرد و اسلام را آنگونه که رسول خدا برای ما آورده حفظ کرد، حسینبن علی نیز با همین هدف قیام را برگزید. مانند برادر، برای حسین مسئله تکلیف شرعی مطرح است و این است که اباعبدالله را از جا میکند و او را از مدینه با شوق به مکه و از آنجا به کوفه میکشاند و این احساس مسئولیت است که حسینبن علی سختترین و غیر قابل تحمل ترین مصائب را تحمل میکند.
حسین(ع) فرمود: انی خرجت لاصلاح امت جدی. سیدالشهدا خواست نشان بدهد که در طول تاریخ، هرگاه شرایط فراهم بود، عمل باید اینگونه باشد، هرگاه وضع مشابهی پیش آمد مردم از این الگو استفاده کند و برنامه را بدانند.
? حال اگر با این دید جدید به زندگی این دو امام بزرگوار بنگریم، میبینیم که یکی با صلح خود قیامی بر پا میکند و تمام حرفها و زخم زبانها را به جان میخرد و دیگری با خون خود انقلابی را رقم میزند. قیام حسنی، مقدمه ساز قیام حسینی است. هدف یکی است و بنا بر شرایط، روشها متفاوت است!
هر دو با قیام خود، اسلام محمدی را به دست ما رساندند و اسلام اموی را در دل تاریخ دفن کردند؛ هر دو راه را به ما نشان دادند، یکی در شرایط اموی و دیگری در شرایط یزیدی. این است که باعث میشود زندگی ائمه را به مثابه زندگی یک انسان ۲۵۰ ساله در نظر بگیریم و از تفاوت راهبردها، اختلاف در اندیشه و هدف استخراج نکنیم.
✍ سارا محمودآبادی
به مناسبت ۲۶ ربیعالاول، سالروز صلح امام حسن(ع)