دانشگاه صنعتی شریف تصمیم گرفته تا در قبال دریافت مبلغی از متقاضیان، درِ دانشگاه را برای ایشان به منظور بهرهمندی از آموزش و فضای دانشگاهی باز کند.
سیاستی که به آن اشاره میکنند سیاست مدارس خاص تهران است که در قبال مبلغی، از برنامهها و آموزش بهرهمند میشوند. ادعای مسئولین دانشگاه آن است که در چارچوب قوانین موجود و با تضمین کیفیت و روند رو به رشد مجموعه، دانشگاه میتواند تصمیماتی اخذ کند که این یکی از آن موارد است.
کسی نمیتواند ادعا کند که وی از شخص دیگری برتر هست یا خیر؛ مهارتش بیشتر است یا خیر؛ آیندهای درخشانتر خواهد داشت یا خیر. موضوع این نوشته هم نیست؛ یعنی به مقایسهی ارجحیت افراد برای استفاده از امکاناتی نخواهیم پرداخت. در این متن میخواهیم به همین سیاست دبیرستانهای خاص تهران نگاهی کلی بیندازیم تا ببینیم چه تاثیرات خوب و بدی ایجاد کرده است. این مجموعهها به هیچ وجه کیفیت پایینی ندارند (حداقل در مقایسه با غیر ایشان)؛ کسانی که به داخل آنها ورود پیدا میکنند از برنامههای متنوع آموزشی و مهارتی بهرهمند میشوند و در آزمونهای مختلف داخلی و بینالمللی نتایج درخشان کسب میکنند. به مدیریت، فرایندها و فضای این مجموعهها کمترین ایرادات وارد است و به دانشآموزان اهمیت فراوانی داده میشود. این مجموعهها نه خلاف قانون عمل کردهاند و نه به ظاهر خلاف شرع! خدماتی ارائه میدهند و به ازای آن مبلغی را از خانوادهها دریافت میکنند. مانند هتلی که هر چه کیفیتش بالاتر باشد، گرانتر خواهد بود. مثلی نقل است مبنی بر اینکه «هر چقدر پول بدی آش میخوری». استدلالی که حتی در جریانهای بهداشتی و درمانی نیز مشاهده میکنیم. پول کمتر به معنای کیفیت پایینتری از درمان و نزدیکی بیشتر به ناتوانی و مرگ است. درست است که دبیرستانها برای بالا بردن سطح کیفیت و رشد خود مبالغی را از خانوادهها دریافت کرده و برای خودشان خرج میکنند ولی اگر از سطح مدرسه بیرون آمده و در سطح جامعه و کشور نگاه کنیم چه اتفاقی رخ داده است؟ آیا با اینکار از تمام پتانسیل و ظرفیت کشور میتوان استفاده کرد؟ اینکه هر ساله درصد قابل توجهی از مدالداران المپیادها از مدارس خاص تهران هستند به این معنیست که افراد مشغول به تحصیل در سایر نقاط کشور توانایی پایینی دارند؟ آیا درمان و یا آموزش معادل اتاق هتلی هستند که به ازای دریافت خدمات باید پول آن را شخص بدهد؟ اگر یک شخص با سرمایهی بسیار ناچیزی مریض شود، پاسخ ما به او این است که تا فیش صورتحسابت را پرداخت نکرده باشی درمانت نمیکنم و شاهد وخیمتر شدن حالت خواهم بود؟ اگر یک شخص با سرمایهی ناچیز، انگیزه، توانایی و پتانسیل لازم را برای پیشرفت داشته باشد، پاسخ ما به اون این است که تا فیش صورتحساب را پرداخت نکرده باشی، حق ورود برای پیشرفت را نداری؟ آیا بیمارستانها و دانشگاهها نهادهایی تجاری هستند که این چنین به بقا، توسعه و گسترش خود فکر میکنند؟ این دو مجموعه که همواره برای آنها تقاضا وجود دارد باید در معادلاتی که منجر به تصمیمگیری میشوند، صرفاً میزان سود خود را رصد کنند؟
مسئولین و دانشجویان این دانشگاه از زمان تأسیس تاکنون از هرگونه تلاش برای رشد این مجموعه دریغ نکردهاند و کیفیت این دانشگاه مرهون زحمات ایشان است. منِ نویسنده به عنوان دانشجوی این دانشگاه به مسئولین اعتماد لازم را دارم و وظیفۀ خود میدانم تا در تصمیمگیری هرچه بهتر به ایشان دیدگاه و نظرات خود را اعلام کنم و در مواقع لازم بازخوردهایم را به گوش ایشان برسانم.
در پایان این متن را با سؤالاتی دیگر به پایان میبرم:
- دانشگاه صنعتی شریف برای حل مسائل مالی، چه راههای دیگری را پی گرفته است؟
- در ترم پاییز برای 4 رشته 50 نفر ظرفیت اعلام شده است که به دلایل فشار و فشردگی کارها اعدادی دقیق نیستند؛ اما چرا با وجود کمبود ظرفیتهای شدید در دانشکدهها، این اعداد تا این حد زیاد هستند؟
- بنا به سخنان مسئولین دانشگاه مبنی بر ایدهآل نبودن آزمون سراسری کارشناسی، آیا ایشان به دنبال راهحلی بهتر برای ارائهی خدمات برای تعداد بیشتری از دانشجویان نیستند؟ نظر مسئولین دربارۀ پیادهسازی طرحی دیگر چیست؟
- علیرغم تقاضای بسیار زیادی که همواره برای رشته مهندسی برق وجود داشته در سال نود و هشت این دانشکده ورودی پردیس نداشته است، چرا؟ این دانشکده در مقایسهی با دانشکدۀ مهندسی کامپیوتر ظرفیت بسیار بیشتری دارد و افزایش 50 نفری ورودیهایش مشکلات کمتری را به همراه خواهد داشت تا دانشکدۀ مهندسی کامپیوتر!
حسین آقامحمدی