«در رژیم منفور پهلوی مسئله مسکن یکی از مصیبت بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود. بسیاری از مردم در اسارت تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند، و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار بانکها و سودجویان و غارتگران به سر میبردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. چه بسا قسمت مهمی از درآمد ناچیزشان را بایستی برای اجاره آن بپردازند؛ و این میراث شوم برای ملت ما باقی مانده و اکنون جامعه ما با چنین مصیبتی دست به گریبان است. نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد؛ و این از حداقل [حقوق] هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. مشکل زمین باید حل شود و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر دولت اسلامی است که برای این مسئله مهم چارهای بیندیشد، و بر همه مردم است که در این مورد همکاری کنند»
-امام خمینی (ره)-
جناب آقای دکتر قالیباف
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
باسلام و احترام
همانطور که مستحضر هستید یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی توانمندی حکمرانی یک حکومت، وضعیت معیشت مردمی است که در آن کشور حضور دارند. کیفیت معیشت است که مفهوم پیشرفت را در اذهان عمومی متبادر میکند. بهبود وضعیت معیشت یکی از عوامل اصلی است که فرصت تفکر در افقهای بالاتر را برای انسان فراهم میکند و میتواند ترتیبی دهد تا انسان از روزمرگی و تلاش برای بقا رهایی یابد. برای بهبود وضعیت فعلی، باید به سراغ عنصری رفت که بیشترین سهم از معیشت مردم را در اختیار دارد. کالایی که استفاده از آن ضروری است و روز به روز دستنیافتنیتر میشود؛ کالایی که میتواند ضامن امنیت روانی و اقتصادی جامعه باشد. مسکن همان کالایی است که باید امروز به سراغ آن رفت.
اهمیت موضوع مسکن به قدری است که امام خمینی (ره) در اولین پیام اقتصادی خود به این موضوع اشاره میکنند. با بررسی بازار فعلی مسکن متوجه میشویم که شرح حال آن روز حضرت امام (ره) همچنان در بخش هایی برای وضع موجود هم صدق میکند و این موضوع مایه تاسف است. مسکن در سراسر صحنهی امروز کشور وضعیتی بحرانی دارد، این وضعیت در کلانشهرها در حال تبدیل شدن به یک ابربحران است به گونهای که مسکن در کلانشهرها بیش از نیمی از هزینهی مستاجران را میبلعد. متأسفانه امروز شاهد آن هستیم که بحران مسکن بهویژه در کلانشهرها و مراکز استانها، به معضلی چندبعدی، پیچیده و عمیقاً ریشهدار تبدیل شده است. این بحران ریشه در سیاستگذاریهای نادرست تاریخی، سوداگری زمینخواران و دلالان مسکن، ضعف ساختارهای نظارتی، نبود برنامهریزی بلندمدت و ناکارآمدی برخی طرحهای مسکن اجتماعی دارد. خرید مسکن برای اکثریت کشور تبدیل به یک رویا شده به گونهای که یک بار زندگی کردن کفاف خرید مسکنی متناسب با نیاز یک انسان را نمیدهد. علاوه بر آن شهرسازیها در کشور به گونهای رقم خورده است که اکثر شهرها با معضلات مختلفی از جمله ترافیک، آلودگی هوا و ... دستوپنجه نرم میکنند. در کنار تمام مصائبی که در حوزهی مسکن به آنها مبتلا هستیم، نبود یک مرجعیت پاسخگو بیش از همه تاثیرگذار و حائز اهمیت است.
اصل ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صراحتا مقرر میکند: «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است.» بر این اساس، دولت موظف است با بهرهگیری از تمامی ابزارهای قانونی، منابع ملی و سازوکارهای اجرایی این حق اساسی را برای آحاد ملت محقق سازد. از سوی دیگر، مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانونگذار و نظارتگر، مسئولیتهای خطیری بر عهده دارد. در سالهای اخیر قوانین متعددی از جانب قوهی مقننه وضع شده که امروزه با شدت کافی و لازم اجرایی نمیشوند؛ از قانون مهم جهش تولید مسکن گرفته تا قانون برنامه پنج ساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران. وضعیت کنونی قیمت و دسترسی به مسکن در کلانشهرها و حتی شهرهای کوچکتر، بر مجلس شورای اسلامی واجب میکند تا با جدیتی بیش از پیش اجرای قوانین در این حوزه را پیگیری کند تا بتوانیم علاوه بر برداشتن قدمهایی موثر در راستای فراهم کردن شرایط سرمایهگذاری در تولید به جهت رفع نیازهای انباشته از دههی 90، رشد 8 درصدی اقتصادی را نیز محقق کنیم تا بتوانیم از این آزمون پیش رو سربلند بیرون شویم؛ آزمونی که طبق فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در حوزه مسکن، نه یک چالش اقتصادی صرف، بلکه آزمونی برای تحقق عدالت اجتماعی و نشانهای از کارآمدی نظام اسلامی است.
امید است با همکاری مجلس شورای اسلامی، دولت، قوه قضائیه و سایر نهادهای مرتبط، گامهای عملیاتی، مؤثر و عادلانهای برای تحقق عدالت مسکن و کاهش رنجهای معیشتی مردم برداشته شود تا بتوان از فرصتهایی که هماکنون در اختیار ما هستند به بهترین شکل استفاده کرد؛ فرصتهایی که امروز توان استفاده از آنها وجود دارد اما در صورت عدم تصمیمگیری به موقع و موکول کردن آن به امروز و فردا، به حسرتهایی تبدیل میشوند که دیگر توان جبران آنها ممکن نیست.