در کلام حضرت علی (ع) [1] برخی از نیکوترین خلقوخوی زنان، از ناپسندیدهترین اخلاق مردان به حساب می آید؛ مانند: تکبر، ترس و بخل. اینجا سوالی ایجاد میشود که صفات خوب برای هر زن و مردی خوب و پسندیده است و صفات بد هم برای زنان و هم برای مردان نکوهش شدهاست. پس حضرت علی (ع) کدام ویژگی از زنان و مردان مورد نظرشان بودهاست؟ آیا اگر زنی سخاوتمند، شجاع و متواضع باشد خوب نیست؟
برای فهم این مطالب در ابتدا باید بدانیم که میان «اخلاق» و «رفتار» تفاوت وجود دارد. اخلاق که عبارت است از یک سلسله خصلتها و سجایا و خصلتهای اکتسابی، که بشر آنها را به عنوان اصول اخلاقی میپذیرد، یک امر ثابت و مطلق و همگانی و همیشگی است، ولی رفتار انسان که عبارت است از پیاده کردن همان روحیات در خارج، در شرایط مختلف متفاوت میشود. مثلا ما مواردی در فقه داریم که در آن موارد دروغ گفتن جایز است، مثل آشتی دادن بین دو نفر. این که فعل اخلاقی تغییر میکند، با اسلام هم سازگار است..
اصول اخلاق همیشه و همهجا ثابت و غیر قابل تغییر است امّا رفتار انسان طبق شرایط تغییر میکند.
در مورد مطالبی فوق، ما باید ببینیم که این عبارات که در نهج البلاغه آمده است اولاً معنی و مفهوم واقعیتش چیست و حضرت چه چیزی را میخواهند بیان بفرمایند؟ ثانیاً آیا با سایر تعلیماتی که در متن اسلام هست و از آن جمله کلمات خود ایشان تطابق دارد یا نه؟[2]
در الفاظی که مربوط به حالات روانی انسان است، گاهی لفظ را به کار میبرند نه به اعتبار خود آن حالت روانی، بلکه به اعتبار اثری که معمولا در آن حالت روانی از انسان سر میزند. مثلا مهربانی، نفس مهربانی یا رحم (در زبان عربی) یک حالت روانی و احساسی در انسان است. گاهی این کلمه در مورد خود این احساس به عنوان یک حالت روانی به کار برده میشود؛ و گاهی در مورد بروز این اثر به کار میرود، چه این حالت روانی وجود داشته باشد و چه نداشته باشد. میگوییم فلانی با فلان کس مهربانی کرد، یعنی کاری که از نوع کار مهربانانه است انجام داد، چه حقیقت مهربانی در او باشد و چه نباشد. حال به بررسی سه لغتی که در این حدیث آمده یعنی تکبّر، جبن و بخل می پردازیم.[3]
تکبّر زن
خود تکبّر معلوم است که حالتی روانی در انسان است و از این جهت مذموم و ناپسند است، امّا گاهی در روایات ما رفتار متکبّرانه در برابر انسان متکبّر توصیه شدهاست.
در روایت آمده است که: «التکبّر مع المتکبّر عباده» یعنی اگر کسی متکبّرانه رفتار میکند شما طوری عمل نکنید که او در تکبّرش تشویق شود؛ بلکه در مقابل او متکبّرانه رفتار کنید تا دماغش به خاک مالیده شود و دیگر تکبرّ نداشته باشد. پس در اینجا تکبّر در مقابل متکبّر به عنوان «خلق» توصیه نشده است، بلکه به عنوان یک رفتار که شبیه رفتار یک آدم متکبّر است توصیه شده است.
بنابراین در این حدیث از کلمات قصار نهج البلاغه، مراد از نیکو بودن تکبّر برای زن، رفتار متکبّرانه است؛ نه این که تکبّر به عنوان یک خلق اخلاقی برای زنان توصیه شده باشد. به دلیل این که حضرت می فرمایند: «لم تکن من نفسها» کسی را به خود راه ندهد، نه این که مراد این باشد که زن به طور مطلق و همیشه خوب است متکبّر باشد، حتی با شوهر و محارم و سایر زنان (قطعا منظور این نیست). منظور این است که زن شایسته نیست که در مقابل نامحرم فروتنی کند، بلکه باید در مقابل نامحرم خودش را بگیرد تا همواره بین او و نامحرم حریم و دورباش باشد.[4] بنابراین با دقت به مفاد حدیث، به صورت کامل روشن می شود که: تکبّر به عنوان یک صفت اخلاقی برای زن ممدوح شمرده نشده است، بلکه به عنوان یک رفتار در شرایط خاص (در مقابل نامحرم) به زن توصیه شده است.
ترس زن
روش زنان مسلمان همیشه شجاعت و قوت قلب داشتن بوده است، و دفاع زنانی چون فاطمه (س) و زینب کبری (س) از حریم دین و حقیقت، بهترین گواه بر این مطلب است. بنابراین ترسی که برای زنان ممدوح است، به این معنا است که یعنی عمل زن از روی ترس و احتیاط باشد و این در رابطه با ترس از عفاف و آبرو است، نه ترس از جان یا مال. انسان شجاع نمیترسد زیرا میگوید میروم، حداکثر کشته میشوم و این برای من افتخار است و زن نیز در مورد کشته شدن در راه حق باید همینجور نترس و شجاع باشد، ولی در مورد به خطر افتادن آبرو و لکهدارشدن عفّتش، جای شجاعت نیست، چون عفّت امری شخصی نیست، بلکه امری است که زن امانتدار آن میباشد.
عفّت مانند شیء گرانبهایی میباشد که فرد امین باید آن را به مقصد برساند. البته هم مرد باید عفیف باشد و هم زن، ولی زن و مرد دو جنسی هستند که در برخی امور انسانی با یکدیگر مشترک و در برخی دیگر از نظر کیفی با هم اختلاف دارند، و لذا عفّت زن مورد تجاوز مرد قرار میگیرد، ولی عفّت مرد هرگز مورد تجاوز زن قرار نمیگیرد و اصولا زن هرگز نمیتواند در چهره متجاوز به عفّت مرد ظاهر شود...
در این حدیث که به زن توصیه شده، رفتارش از روی ترس باشد، در صدد بیان این نیست که بگوید زن در مقابل زن و یا در مقابل شوهر و محارم خویش این گونه باشد، بلکه این مطلب را میخواهد بیان کند که زن در مقابل مرد بیگانه و در مسئله خاصی مربوط به عفّت باید ترس داشته باشد. برای یک زن این شجاعت روا نیست که بگوید: من تنها میروم میان خیلی از مردها، من شجاعم و نمیترسم، شجاع آن است که در وقت فداکاری نترسد.[5]
بخل زن
یک حالتی را قرآن به نام «شحّ نفس» مینامد، یعنی گرفتگی روح، پول پرستی، این که انسان حالتی داشته باشد که اگر بخواهند یک ریال از او بگیرند گویی بخشی از جانش را میخواهند از او جدا کنند. اسلامی که دین توحید است، اسلامی که میخواهد تعلّقات انسان را از بین ببرد و نمیخواهد انسان چه زن و چه مرد به غیر خدا وابسته باشد، آیا چنین احتمالی هست که مثلا به حضرت زهرا (س) توصیه کند که پولپرست باشد و پول را دوست داشته باشد؟ پس چرا حضرت زهرا (س) در شب عروسی پیراهن عروسیاش را انفاق میکند.
مقصود از بخل در این حدیث، بخل در مال فردی و شخصی نیست، زن امانتدار مال شوهر است، یعنی زن در خانهداری نباید دست به باد باشد، سخاوتمندی در داخل خانواده، از جیب حاتم بخشیدن است، خصوصا در نظام اسلامی که مرد درآمد را تحصیل میکند و زن باید مدیر داخلی باشد. پس بخل در اینجا، بخل به معنای آن صفت نفسانی که خلق باشد نیست، بلکه به معنای رفتار ممسکانه است، نه از مال خود بلکه از مال شوهر.
بنابراین این حدیث که سه چیز را از صفات خوب زن شمرده است یعنی کبر و جبن (ترس) و بخل در موضوعات خاص به عنوان رفتار زن مورد توجه قرار گرفته و اینها را در مورد زن و مرد به دو گونه توصیف نموده است که با اصل مطلق بودن اخلاق منافاتی ندارد.
منابع:
[1] نهج البلاغة (للصبحی صالح) « خِیَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا كَانَتْ بَخِیلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَیْءٍ یَعْرِضُ لَهَا»
[2] مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ بیست و هفتم، ص۱۵۵ و ۱۵۶ و ۱۵۸٫
[3] همان، ص۱۶۱٫
[4] استاد مطهری، تعلیم و تربیت، ص۱۶۵٫
[5] مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۶۶ تا ۱۷۱٫
نویسنده: نگار دینپژوه