ویرگول
ورودثبت نام
بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

به «طرح» امام توجه کنیم!

در جست‌وجوی نقطۀ عزیمت تحول‌خواهی در علوم انسانی

اکنون می‌توان به قطعیت حکم کرد که موج اول تحول‌خواهی در علوم انسانی فرونشسته؛ همچون جریان پرشتاب فواره‌ای که سرنوشتش، بازگشت به نقطۀ عزیمت بوده است. واقعیتِ تلخی است، اما آنان که دهه‌های جاری و پیشِ‌رو را «دهه‌های خمینی»[1] می‌دانند، قاعدتاً چنین سرنوشتی را انتظار می‌کشیدند. جریان‌شناسی موج اول، به‌روشنی نشان می‌دهد که نحله‌های مختلفِ تحول‌خواه، یا در مبنا یا در چشم‌انداز یا در روش‌ها یا حتی در مسائل، به «انقلاب خمینی» بی‌اعتنا بوده‌اند. و این خطای فاحشی است! از تعبیرِ دقیق و حِکمی «دهه‌های خمینی» باید دانسته می‌شد که این دهه‌ها، دهه‌های شکستِ دیگران هم هست. برای آزمون، همۀ تجربه‌های موفق و ناموفق این سال‌ها را در ذهن خود فهرست کنید. کدام‌یک به انقلاب خمینی بی‌اعتنا بوده و به مقصد رسیده‌اند؟ این‌که گفته‌اند هر جا انقلابی عمل کردیم، پیروز شدیم، یعنی همان التفات به انقلاب خمینی.

تحول در علوم انسانی، مهم‌ترین و اساسی‌ترین نیاز انقلاب، پس از بهمن پنجاه‌وهفت است. انقلابْ خود در مرز ضرورت‌ها شکل گرفت و محصول «تحول در جان‌ها» بود[2] و برای ادامۀ مسیر هم به حفظ این روحیۀ تحول‌یافته نیاز دارد. چه چیز مانع از حفظ این روحیه می‌شود؟ فروافتادنِ نگاه از آسمان و لولیدنِ دوباره در دنیای هزاررنگ. این فروافتادنِ نگاه، در علوم انسانی تدارک شده است. انسان و جامعۀ انقلابی، در دالان مفاهیم و مبانی و روش‌ها و چشم‌اندازهای علوم انسانی به چیز دیگری «تبدیل» و «تحویل» می‌شوند. در مقابل، آن‌چه حفظ تحول انفسی را به ارمغان می‌آورد، رجوع مدام و مستمر به چشمۀ زلال انقلاب است و از آن چشمۀ زندگانی، حیات‌یافتن. این چشمه را کجا می‌توان جُست، جز در جان‌های حیّ و آثار آن‌ها؟ خمینی و بسیجی‌هایش، چشمۀ حیات جان‌های این زمانه‌اند.

برای حیات، باید به طرح امام در همۀ دهه‌های خمینی توجه کنیم. سرنوشت ما در این توجه، یا بی‌توجهی شکل می‌گیرد. باید با خمینی آغاز و با او طیّ طریق کنیم. رمز ظهور انسان‌های راست‌قامتی که هریک برای یک تاریخ غنیمت هستند، نسبتی است که آن‌ها با «امام» (شأن امامت) برقرار کردند. ما که پس از آن‌ها در تاریخِ امام وارد شده‌ایم، باید به کشفِ او برخیزیم که در نُه‌توی فهمِ روزمره و عُرفی ما از حضرتش به اسارت رفته است. باید با روح‌الله موسوی خمینی به‌منزلۀ «امام» مواجهه شویم، و نه «مرجع تقلید»ی در عرض سایر مراجع و نه «عالم» و «عارف» و «فقیه» و عناوینی نظیر این‌ها. قلۀ بزرگ که باید فتح شود، این‌جاست. این امر، ضرورتِ امروزِ همۀ ما و خصوصاً جنبش دانشجویی است. با درک همین ضرورت، با ضرورتِ اصل انقلاب پیوند می‌خوریم و همه‌چیز آغاز می‌شود. انقلاب در جان‌های ما، نقطۀ عزیمت انقلاب در علوم انسانی است. باید اجازه بدهیم تا امام، در ما انقلاب کند.

برای شروع، خوب است پیام‌های امام به دانشجویان مسلمان که در برهه‌های مختلفِ قبل و بعد از بهمن پنجاه‌وهفت صادر شده است، بازخوانی شوند. این بازخوانی می‌تواند به پیام امام به دانشجویان و طلبه‌ها در ایجاد بسیج این دو نهاد ختم شود. و این‌ها نقطۀ ورودی باشند برای کشف کل صحیفه.

محسن آقابابایی


گاهنامه عصر بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)


[1]. تعبیری است از سیدمرتضی آوینی.

[2]. تذکر به این «تحول انفسی» و بیان ویژگی‌های آن، از مضامین پرتکرار صحیفۀ امام است.

امام خمینی رهبسیجدانشگاه علامه طباطبایی رهنشریه عصر
انتشار یادداشت‌های نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید