مجله تخصصی بازی‌بان
مجله تخصصی بازی‌بان
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

ای کاش اِسکرین اِسلیورهای بازی‌های ویدیوئی هم به فکر کودکان بودند!

چرخۀ رسانه از انیمیشن تا گیم، در مجموعۀ سینمایی شگفت‌انگیزان

احسان حجتی / بازی‌بان - شماره نهم و دهم/ آبان 98

" یه خانواده مثل یه ساعت می‌مونه، وقتی کار میکنه که همه اعضای اون با هم کار کنن "

این دیالوگ از فیلم شگفت‌انگیزان، تنها یک دیالوگ ساده نیست. شاید اگر نگاه دوباره به دیالوگ‌های مجموعه بیاندازیم، از معانی نهفته در دیالوگ‌ها غافلگیر خواهیم شد. اما چه عواملی باعث شده است که این مجموعه جزء برجسته‌ترین انیمیشن‌های تاریخ سینما قرار گیرد و فیلم آخر آن، سقف‌های استقبال مخاطبان را جابجا کند؟! قبل از پرداختن به عوامل استقبال، بازمی‌گردیم به یک تعریف در فضای تولید محصولات هنری ؛ و آن چیزی نیست جز ، چرخه رسانه!

چرخه رسانه‌، مفهومی‌ است برای تولید آثار، جذب مخاطب، درگیر کردن مخاطب، ایجاد حس نیاز در مخاطب و در نهایت تولید مجدد اثر در آن حیطه اثر آغازین. اینگونه است که از یک محصول، مجموعه سازی متولد می‌شود. نکته مهم در موفقیت مجموعه‌سازی و چرخه رسانه‌ای، رعایت تفکر با ثبات است. این اتفاق حاصل نمیشود، مگر با به کارگیری متداوم افراد در یک مجموعه. برای مثال، اندرو استنتون، کارگردان، فیلمنامه نویس، تهیه کننده، صدا پیشه و صداگذار شرکت پیکسار است که در بسیاری از محصولات این شرکت پویانمایی چه در کسوت کارگردان ، چه در کسوت نویسنده و حتی صدا گذار و صداپیشه و حتی مدیر تولید حضور داشته است. نکته جالب، حضور استنتون در بخش مدیریت تولید سریال‌ها، اسپین آف‌ها و حتی بازی‌هایی است که درباره مجموعه‌های تولیدی شرکت پیکسار ساخته می‌شود. به عنوان نمونه او در انیمیشن شگفت‌انگیزان۱ از مدیران تولید شرکت و صداپیشگی در کاراکترهای فرعی است و در انیمیشن شگفت‌انگیزان ۲ مدیر ناظر، در سریال خانواده شگفت‌انگیز دستیار تهیه و حتی در بازی شگفت‌انگیزان لگو ، از مدیران تولید این بازی بوده است.

حال به خود مجموعه و عوامل جذب مخاطب در آن باز می‌گردیم. در قسمت دوم این انیمیشن، ما با تعریفی مواجه می‌شویم. فردی شرور، اکثر ابرقهرمان‌ها را به جزیره خود کشانده و به کام مرگ فرستاده است. تا دستگاهی درست کند که هیچ قهرمانی نتواند آن را نابود سازد.

حالا نوبت به یک خانواده قهرمانی رسیده که زندگی عادی‌ای دارند. پدر و مادر سال‌هاست از دوران اوج خود فاصله دارند و سعی می‌کنند بچه ها را از استعدادهای خود دور نگاه دارند. یک پدر کارمند، یک مادر خانه‌دار و یک پسر پر جنب و جوش، یک کوچولوی تازه وارد به خانواده و یک دختر خجالتی که در سن بلوغ است. این فضا برای همه آشناست، اینطور نیست؟! اما سختی‌های زندگی تا جایی پیش می‌رود که این خانواده با کمک یکدیگر به مشکلات هجوم می‌برند. حتی شخصیت فروزن که مردی سیاه پوست و خود دارای همسر است هم به نوعی داخل این خانواده به حساب می‌آید. شاید بلوغ این اثر را در قسمت دوم آن بتوان جستجو کرد. جایی که برد- برد کارگردان و نویسنده مجموعه، مصرانه سال‌ها زمان برای قسمت دوم وقت خواسته بود تا داستان به قوام قسمت اول و حتی فراتر از آن باشد و همانند مجموعه‌سازی‌های دیگر، دچار سندرم تکرار نشوند.

داستان دوم، بعد از سالها در دنیای واقعی، چند لحظه بعد در دنیای شگفت‌انگیزان پیش می‌رود. یعنی نوجوانان دیروز که قسمت اول آن را تماشا کرده بودند، حالا خود، والدین کودکانی شدند که به انتظار قسمت دوم نشسته‌اند و فیلم دقیقا از جایی شروع می‌شود که قسمت قبل به پایان رسیده بود.

دارارارام، این یعنی حس نوستالژی، این یعنی اتصال نسل ها...

در بسیاری از مجموعه‌ها، آنچه باعث بالارفتن تراز یک اثر می‌شود، ایجاد سوال برای مخاطب است و کاشت یک چیستی و چرایی برای بیننده که در نهایت، بدون جواب یا با جوابی سر سری، از مخاطب عبور می‌کند. اما مجموعه شگفت‌انگیزان پا را فراتر نهاده و علاوه بر ایجاد یک پرسش ، به پاسخ آن نیز پرداخته است.

آنچه در قسمت دوم بیشتر به چشم می‌خورد، هدف قرار دادن جامعه زنان است. در قسمت دوم، استقلال خواهی و رسیدن به حقوق زنان، باعث قرار گرفتن دو کاراکتر هدف در داستان شده که هر دو زن هستند. یکی نماد زنان خانه‌دار و یکی نماد زنان امروزی که سعی در برابری با مردان دارند، حتی در ظاهر خود!

اما سر انجام چه می‌شود؟! معلوم است. زن خانه‌دار پیروز می‌شود. نه بخاطر داشتن توانایی‌های خاص، بلکه بخاطر داشتن یک خانواده! در نبرد انتهایی قسمت دوم، المان برتری اِلاستی گِرل (هلن پایر مادر خانواده که به دختر اِلاستیکی مشهور بوده) در مقابل اِسکرین اِسلیوِر (یعنی برده دار صفحه نمایش)شوهر، فرزندان و مخصوصاً کوچولوی آتیش پاره خانواده است. نکات تربیتی در دیالوگ‌ها و در محتوا به قدری پالوده و پاک است که به جرات میتوان گفت که این مجموعه یک اثر پاک برای کودکان و نوجوانان است. عاری بودن از موارد اِروتیک و جنسی که جزو لاینفک آثار این روزگار است، سبب شده تا شگفت‌انگیزان همچون تخته پاره‌ای در این موج خروشان خود نمایی کند. اهمیت و چاره‌گشا بودن فرزند کوچکتر، در راستای فرزندآوری، چیزی است که به دور از شعار در فیلم دیده می‌شود. اینها نکاتی است که تولیدکنندگان اثر، خود اعلام داشته‌اند. حتی تنها ماندن پدر و فرزندان و مخصوصا فرزند کوچک خانواده، صحنه‌های کمدی‌ای را خلق می‌کند که برگرفته از زندگی روزمره و مواجهات پدران و فرزندان است. کلیپ‌هایی که امروزه بسیار دست به دست می‌شوند از اینکه پدران را با فرزندان تنها نگذارید!

دیالوگ‌های به شدت آموزنده و تربیتی که مادر با دختر خود دارد، مشکلات اجتماعی بلوغ که پدر به عنوان پشتیبان به دختر دلگرمی و کمک می‌دهد و پاسخ به سوالات عجیبی که پسر از تلویزیون یاد می‌گیرد، همه و همه ما را به این سو می‌کشاند که چقدر تولیدکنندگان این مجموعه به فکر کودکان بوده‌اند. پاسخ‌هایی که می‌شنویم، جواب‌هایی جویده شده و راحت هستند که مناسب سن بچه‌ها طراحی شدند. حتی انتخاب کاراکتر منفی قسمت دوم یعنی اسکرین اسلیور، این نکته را گوش‌زد می‌کند که کسی هست که با استفاده از تلویزیون و مانیتور‌ها، افکار همه را به کنترل در می‌آورد و باعث می‌شود آنها کارهای ناپسندی انجام دهند. تعجب نکنید! این مجموعه مناسب کودکان است، یعنی در اصل برای کودکان ساخته شده است.حتی در مجموعه های گیم این آثار هم می‌توانید رد پای خانواده را ببینید.

خانواده خانواده خانواده! دور میز شام، وسط جر و بحث‌ها، میان میدان نبرد، در یک رستوران برای کمک کردن به یکی از اعضای خانواده و شما در تمام این لحظات می‌توانید حصور پررنگ خانواده را به چشم ببینید. شاید بتوان لُبِّ کلام کل این مجموعه را در گفتگوی زن و شوهر داستان شنید که: "یه خانواده مثل یه ساعت می‌مونه، وقتی کار می‌کنه که همه اعضای اون با هم کار کنن".


بازی ویدیویی
نشریه تخصصی مطالعات، سواد و تحلیل بازیهای دیجیتال* صفحه انتشارات ما: https://virgool.io/Bazibaan
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید