
باغبانی که از دل و جان برای سرسبزی باغش تلاش میکند، باید بداند که هر گیاهی، نشانهی رشد و شکوفایی نیست.
دوست، نامی ارزشمند است، و نباید آن را به هر کس داد. همانطور که نمیتوان شیشهای درخشنده را گوهر نامید، نمیتوان هر همراهی را دوست دانست. چه بسیار کسانی که روزی دوست مینامیدیمشان و کاری با ما کردند که حتی در خیالمان نمیگنجید.
برخی، تنها نام "دوست" را به دوش میکشند، اما در حقیقت، چیزی از دوستی در وجودشان نیست. آنها میخندند، سنگت را به سینه میزنند، اما به محض اینکه منفعتشان ایجاب کند، تو را فراموش میکنند، ناشناس میشوند، و گاهی حتی در صف دشمنانت قرار میگیرند.
ذاتِ انسان، اگر بیتعلیم و تربیت بماند، چیزی جز مجهولی اسفناک نیست. همچون علف هرزی که خودرُو میروید، بیآنکه برای خودش خطری داشته باشد، اما دیگران را از ریشه میخشکاند. چنین انسانی برای خودش بیآزار است، آب و نورش فراهم است و رشد میکند، اما در حقیقت آفتی است برای اطرافیان، برای آنان که از وجودشان تغذیه میکند.
در انتخاب دوست باید هشیار بود؛ باید دانست که همراهِ یک نهال درخت هستیم یا یک علف هرز؟
دوستی، در هنگامهی دارایی، عجیبترین معنا را پیدا میکند. ناگهان، چونان دستهای از حیوانات بر سر طعمهای جمع میشوند. در زمان ازدواج، در هنگام موفقیت، در روزهای شکوه و پیروزی، نزدیکت میشوند، اما نه برای همراهی، بلکه برای تغذیه از جانت.
در دنیای امروز، حد و مرز، نشانهی یک انسان آگاه است. نه از سرِ ترس، بلکه از سرِ حکمت باید مراقب بود. چرا که در این جهان، شاید هیچ موجودی بهاندازهی انسان، اینگونه بر همنوع خود پنجه نیندازد.
دوستان، آینهی تو هستند. اما پیش از آنکه در آینه بنگری، از شیشهخوردههایی که از دور، درخشان و فریبنده به نظر میرسند، برحذر باش. گمان میکنی جواهری ارزشمند در دستانت داری، اما همان نگین درخشان، زهرِ جانت خواهد شد.
مراقب دوستانت باش، اما در انتخاب شریکی برای زندگی، نه مراقبت کن، نه گمانهزنی؛ بلکه او را بشناس.
دوستان، انعکاسِ درونِ ما هستند؛ آنها شبیه ما هستند و ما شبیه آنها. بیشتر از آنکه انتخابی ناآگاهانه باشد، تشابهی ناگزیر است. در شناخت همسر آینده ات هم از این اصل پیروی کن؛ او را ببین، اما نه فقط خودش را، بلکه دوستان و روابطش را نیز.
و این دو موضوع را با هم یکسان مگیر؛ یکی نشانِ درونِ توست، و دیگری، علفهای هرزی که در هر باغی فرصتِ روییدن مییابند.
دشمن حقیقی یک غریبه نیست ، دشمن کسی است که نقاب دوستی بر چهره دارد .
باغبانی که تنها به دنبال سرسبزی باغش است، حتی از علفهای هرز هم استقبال میکند، چون تصور میکند باغش را زیباتر میکنند. اما حقیقتی تلخ را نمیداند: این علفها شاید در نگاه اول خرمی و سرسبزی بیاورند، اما رفتهرفته، ریشهی درختان را میخشکانند. طولی نمیکشد که باغش، به ویرانهای خشک و خسته تبدیل میشود.
اما باغبانی که با آگاهی و صبوری، حتی اگر تنها چند نهال کوچک داشته باشد، از آنها بهدرستی مراقبت کند، در نهایت باغی میسازد که چون بهشتی آرام خواهد بود.
در باغ زندگی، مراقب آنچه میکاری باش. برخی گیاهان در ابتدا، شادی، آرامش و خنده میآورند، اما حقیقت تلخ، در کمین نشسته است. آمادهی شکار کسانی که بیطاقت و ناآگاهاند.
(باغبان آگاه و صبور باش، هر انسانی با تأمل و آگاهی و صبر میتواند باغ زندگی اش را بسازد نه بر اساس شرایط بلکه بر اساس خواسته خودش )
اما چطور میتوان به آگاهی و شناخت رسید؟ جواب با شماست.🌱