آمیخته ای از درد و زیبایی ،بی کس تر از مترسک محکوم به سرنوشتی عجیب، زاده شده ی ننگین بار خانواده !
نمیتوان فهمید دقیقاکه هست ،از لحظه ای که همچون قاصدکی بر زمین نشست ساحره فریاد برآورد اوست دلیل اتمام حکومت اوست بار نگین خاندان اوست دلیل پایان دوران !
مادرش زن دوم شاه و بدترین دشمن ملکه ی اول ،ملک اول چهار دخت و دو پسر داشت ،
شاه جانشین داشت و دلیلی برای ازدواج مجدد نبود اما وقتی که عشق همچون آتشی کلبه ی دل را ب آتش میکشد دگر کسی را نمیشناسد؛او را به عقد خود درآورد بی خبر از آنکه او زنی بود با قصه ای دگر که داستانش
سر آغاز سرنوشت عجیب این جهان شد
#پارت اول #آدلیا