یادگیرنده حرفه ای شو
در میان همه افراد موفق، پیشرو و تأثیرگذار دنیا، اگر بخواهیم یک ویژگی مشترک معرفی کنیم مطمئناً آن ویژگی چیزی نیست به جز «یادگیرنده حرفه ای بودن».
یادگیری مقولهای است که از همان اولین لحظه پا گذاشتن به این جهان آغاز میشود. در ابتدا این پدیده فقط جنبه غریزی دارد و هدف آن سازگار کردن نوزاد با محیط اطرافش است و هدف از آن، بالاتر بردن شانس بقای او در جهانی است که در آن پا گذاشته است. اما هر چه انسان در زمان به پیش میرود نیاز آگاهانه و هدفمند بودن این فرایند بیش از پیش احساس میشود.
انسان در دو جنبه نیاز به یادگیری دارد. در جنبه اول او نیازمند یادگیری است تا بقای خود را حفظ نماید و در این جنبه مشابه سایر جانوران است. اما در جنبه دوم او نیازمند رفاه، بهرهمندی از مواهب و از همه مهمتر نیازمند تعالی است. به بیان دیگر پس از حفظ حیات و تأمین نیازهای اولیه زندگی در روی کره زمین، انسان نیاز به رشد و توسعه فردی را در خود احساس خواهد کرد و اینجاست که مقوله یادگیری و به ویژه عمیق و هدفمند بیش از پیش خودنمائی میکند.
یادگیرنده حرفهای کسی است که از یادگیری غریزی فاصله میگیرد و به سمت یادگیری آگاهانه و هدفمند حرکت میکند.
در کتاب «یادگیرنده حرفهای شو» با توجه ویژه به این موضوع بسیار مهم و پایه در امر رشد و توسعه فردی با زبانی روان و ساده به اهمیت یادگیری پرداخته شده است. قدم گذاشتن به قرن بیست و یکم که سرعت تغییرات در آن به طرز شگفتآوری زیاد شده است و پیشبینی میشود که دنیای ۱۰ سال آینده هیچ شباهتی به روزگاری که در آن مشغول زندگی هستیم نداشته باشد، به عنوان مهمترین دلیل برای توجه ویژه به مقوله یادگیری عمیق یا یادگیری حرفهای عنوان شده است.
به نظر میرسد که در قرن بیست و یکم، صرفنظر از اینکه هر فردی در چه حیطه یا شغلی مشغول فعالیت باشد، نیاز دارد که به حرفه یادگیری هم مشغول باشد و چه بسا حرفه یادگیری را مقدم بر هر شغل و حرفه دیگر در نظر داشته باشد.
در این کتاب میخوانیم:
گفتار نخست نویسنده
در این بخش در ارتباط با اینکه در یادگیری سنتی چطور احتمال این وجود دارد که ما فرایند «یادگیری، آموزش و پرورش» مان تبدیل به یک کار احمقانه شود صحبت شده است. «کار احمقانه» کاری است که ضررش بیشتر از فایده آن باشد.
?
اهمیت یادگیری، آموزش و پرورش
در این فصل به این موضوع مهم پرداخته شده است که وظیفه مغز ما در درجه اول تعالی ما نیست بلکه حفظ بقای ماست. به همین دلیل هم هست که مغز به صورت طبیعی در برابر هر گونه تغییری از خود مقاومت نشان میدهد. اهمیت درک فرایند «یادگیری، آموزش و پرورش» در این است که ما بدانیم به چه دلیل و چگونه از یادگیری غریزی به سمت یادگیری آگاهانه و هدفمند حرکت کنیم.
پرسش دیگری که در این فصل مورد توجه قرار میگیرد این است که: «آیا صرفاً رفتن به مدرسه و دانشگاه برای تکمیل این فرایند بسیار مهم کافی است؟».
شناخت بهتر فرایند یادگیری، آموزش و پرورش
در این فصل به اجزا و فرایندهای موثر در یادگیری مثل حافظه و انواع آن، شناخت و فراشناخت، ادراک، واژه شناسی فرایند یادگیری و … پرداخته شده است.
شناخت عوامل مؤثر بر کارآمدی سیستمهای آموزشی
در این فصل عوامل مؤثر بر کارآمدی سیستمهای آموزشی شامل موارد زیر پرداخته شده است:
ویژگیهای یک نظام آموزشی کارآمد و مؤثر
در این فصل به تشریح وضعیت موجود در نظامهای آموزشی و پرورشی پرداخته شده است و یکی از مهمترین مباحث این فصل ضرورت شخصیسازی آموزش و پرورش به ازای هر فرد و توسط خود او میباشد.
آموزش و پرورش در میدان عمل
در این فصل به این موضوع پرداخته شده که چرا باید به یک یادگیرنده حرفه ای تبدیل شویم. ورود به عصر انفجار اطلاعات، فرصت محدود عمر، موقعیتهای محدود و رقابت شدید و ضرورت آفرینش موقعیتهای جدید از جمله دلایلی است که در این فصل به عنوان ضرورتهای تبدیل شدن به یک یادگیرنده حرفهای بیان شده است.
یادگیری و روشهای بهبود آن
در این بخش به روشهای بهبود مطالعه و یادگیری از جمله، تندخوانی، استفاده از نقشههای ذهنی یا MindMap، روشهای ترکیبی مثل PQ4R پرداخته شده است.
مهارتهای مورد نیاز در قرن بیست و یکم
در تکمیل مهارتهای عمومی مورد نیاز در یادگیری، مهارتهای دیگری از جمله: تفکر انتقادی، خلاقیت و نوآوری، همکاری و تعامل با دیگران، درک بین فرهنگی، ارتباطات، فناوری دیجیتال و نهایتاً بهبود مستمر شغلی اشاره شده است.
شکافهای میان علم و عمل
در پایان با بیان اینکه:
به از نیکی اندر جهان کار نیست
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
به موانع تبدیل دانش و آگاهی به عمل و اقدام پرداخته شده است و به صورت اجمالی راهکارهائی برای حصول نتیجه بیان شده است.
این کتاب که جلد اول از یک مجوعه ۷ جلدی است در حال حاضر به صورت چاپی و الکترونیک در سایت بیش از پیش در دسترس علاقمندان قرار دارد.