بهرام بور
بهرام بور
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

فقدان گذشته نقلی در محاوره: نارسایی زبان یا نارسایی لهجه؟

دیروز سر کلاس زبان صحبت از زمان present perfect شد و اینکه در زبان فارسی ما زمان گذشته نقلی را معادل این زمان داریم اما در محاوره، آنرا بکار نمی‌بریم و بجای آن زمان گذشته ساده را بکار می‌بریم. معلم این را به منظورِ باگ‌یابی در زبان فارسی مطرح کرد. قبلا به این موضوع فکر کرده بودم و یک راه حل و تحلیل خوب در چنته داشتم? استقبال معلم از تحلیل باعث شد فکر کنم شاید برای دیگران هم جالب باشد؛ و این شد که دست به کیبورد (قلم) شدم.


یادم می‌آید چند سال پیش، وقتی بچه بودم، با خانواده و همینطور پدربزرگ و مادربزرگم سفری رفته بودیم. در سفر یک روز من با تاکسیِ مادربزرگ و پدربزرگم رفتم و خواهر، پدر و مادرم هم با تاکسی دیگری. تاکسی ما زودتر به مقصد رسید. مادربزرگم با مادرم تماس گرفتند و گفتند: ما رسیده‌یم (Resideym). شما کجایید؟

خاطرم هست که همان موقع به مادربزرگم گفتم: رسیده‌یم لهجه اصفهانیه و زشته؛ بهتره بگید رسیدیم (Residim)

البته که هیچوقت مادربزرگم به حرفم گوش ندادند ولی پاسخی هم نداشتند جز اینکه: «رسیده‌یم راحت‌ترم»

اخیرا به یاد این خاطره افتادم و دوباره به ساختار دو فعل دقت کردم، فهمیدم که «رسیده‌یم» مادربزرگم همان گذشته نقلی بوده و «رسیدم»ِ پیشنهادی من، گذشته ساده بوده و اساسا این پیشنهاد جایگزینی غلط بوده. و همانطور که مادربزرگم گفتند: «با رسیده‌یم راحتترم» احتمالا این منظور را هم داشته‌اند که منظورشان دقیقا همان «رسیده‌یم» بوده و نمی‌خواستند معنی «رسیدم» را جایگزین کنند.


بعد از این فکر کردم که خب درسته که «رسیده‌یم» گذشته نقلی هست و جایگزینی‌اش با «رسیدیم» غلطه اما اگر بخواهیم در لهجه معیار که همان لهجه تهرانی هست، گذشته نقلی را در محاوره بکار بگیریم باید چه کنیم؟! «رسیده‌ایم» هرگز نمی‌تواند محاوره‌ای باشد و جایگزین محاوره‌ای هم در لهجه تهرانی برایش نمی‌یابم.



توی مدرسه خوانده‌ایم که فعلها چند زمان دارند: حال استمراری، گذشته بعید و آینده ساده و ... یکی از چندین زمان فعلهای فارسیْ گذشته نقلی بود که ساختارش به این شکله:
بن گذشته+ه+ام/ای/است/ایم/اید/اند
یا صفت کاررفته (مفعولی)+ صرف فعل «استن»
گفته‌اند که کاربرد این زمانْ برای ارتباط دادن گذشته به اکنون است؛ این‌گونه که کنشی در گذشته انجام شده‌ است ولی اثر آن تا اکنون ادامه دارد.

بر کسی پوشیده نیست که این زمان، یکی از پرکاربردترین زمانها در بیشتر زبانها از جمله فارسی‌ست ولی بنظر می‌آید که ما فارسی زبانها، این زمان را در نوشتارهایمان بسیار به کار می‌بریم اما در محاوره، آنرا سانسور و زمان «گذشته ساده» را جایگزین می‌کنیم درست مثل کاری که من داشتم به مادربززگم پیشنهاد میدادم. یک نمونه در لهجه معیار:

نمی‌گوییم که: صبحانه چه خورده‌ای؟

می‌گوییم: صبحانه چی خوردی؟

زبانشناسان کاربرد زمان گذشته ساده (همان که در محاوره جایگزین گذشته نقلی می‌شود) را اینطور توضیح می‌دهند: زمان گذشته ساده برای توصیف کنشی است که در گذشته انجام شده و اثر قابل توجهی از آن به جا نمانده است.
برای نمونه:
دیروز صبحانه خوردم. (صبحانه خوردنِ دیروزم هیچ ارتباط قابل توجهی به وقایع امروز ندارد)
هنوز صبحانه نخورده‌ام. (و الان گرسنه هستم)
می‌بینیم که معنای این دو زمان با یکدیگر کاملا متفاوتند ولی در محاوره یکی را جایگزین دیگری می‌کنیم.

در این نوشتار به اینکه چرا ما در زبان محاوره‌ایمان این زمان را حذف می‌کنیمْ نمی‌پردازم اما پرواضح است که حذف هر زمانی، در هر زبانی، باعث نارسایی و ضعف زبان در انتقال معنا می‌شود؛ آنهم چه رسد به این زمان پرکاربرد و پربسامد (فرکانس)!

معلم زبان انگلیسی‌ام هم تایید کردند که باگِ درستی را در لهجه تهرانی پیدا کرده‌ام. من فعلا این جایگزینی را از ناچاری ناشی از نارسایی لهجه معیارِ این روزها می‌دانم و پیشنهادم به خودم و شما، در این مورد، استفاده از لهجه اصفهانی یا هر لهجه دیگری هست که این نارسایی را ندارد.

خودم هم از آن به بعد در چتهای خودمانی هم (که در آنها نوشته‌هایمان هم بطور محاوره‌ای می‌نویسم) گذشته نقلی را به شکل زیر و با لهجه اصفهانی می‌نویسم:

صفت کاررفته (مفعولی)+ شناسه‌ها(م+ی+_ یا س+یم+ید+ند)

برای نمونه:

رسیده‌م (Residaam) (در اول شخص مفرد و سوم شخص جمع، باید صدای _َ کشیده‌تر ادا شود تا با گذشته ساده متفاوت شود)

رسیده‌ی (Residey)

رسیده (reside) یا خورده‌س (Resides)

رسیده‌یم (resideym)

رسیده‌ید (Resideyd)

رسیده‌ند (Residaand)


اما چطور این دو زمان را در محاوره از یکدیگر افتراق می‌دهیم؟ و یا حتی اغلب اوقات، متوجه این خودسانسوری نمی‌شویم؟ شاید با ترفندی توانسته‌ایم هر دو معنا را از یک فعل استخراج کنیم?

آن ترفند که همه فارسی‌زبانان آگاهانه یا ناآگاهانه از آن استفاده می‌کنند بدین شرح است:

گفته می‌شود که همراه با بکار بردن یک فعل در زمان گذشته ساده باید از قید زمان مشخصی استفاده کرد که هم در گذشته باشد و هم بازه زمانی کوتاهی داشته باشد و آن بازه به اکنون راه نداشته باشد بطور مثال: امروز صبح صبحانه خوردم.

قید «امروز صبح» مربوط به زمان مشخصی است و آن زمان به پایان هم رسیده است.

اما برای فعل زمان گذشته نقلی چنین قاعده‌ای صادق نیست یعنی می‌توانیم بی‌ آنکه قید زمانی بیاوریم، از گذشته نقلی استفاده کنیم. یا اینکه قیدی که بکار می‌بریم، به بازه زمانی کوتاهی اشاره نکند یا اگر هم چنین می‌کند، به لحاظ معنوی باید آثار آن به زمان اکنون هم راه پیدا کند. برای نمونه:

صبح صبحانه خورده‌ام (و دیگر میل به صبحانه ندارم)



حالا با دانستن این قواعد می‌توان حدس زد که چطور گذشته ساده را جایگزین گذشته نقلی می‌کنیم ولی دچار سردرگمی در معنا نمی‌شویم: با بکار بردن قید درست و یا بکار نبردنِ آن! اینگونه که اگر قید زمانی بیاوریم که زمان آن به اتمام رسیده و آثاری از کنش به زمان اکنون نرسیده، منظور همان فعل گذشته ساده است مانند مثالهای «صبح صبحانه خوردم (اما صبحانه خوردنم به شامی که دارم می‌خورم ربطی ندارد)» یا «دوازدهم ماه گذشته خودرو را شستم (و ماشین را فروختم و دبگر از آن خبر ندارم)». اما اگر قید زمان نیاوریم و یا قید زمان ما به بازه زمانی اشاره کند و آثار آن تا اکنون ادامه داشته باشد، منظور همان گذشته نقلی است. مانند مثالهای «صبح صبحانه خوردم (و دیگر گرسنه نیستم)» یا «ماشین را تازگیا شستم (با قید: الان ماشین تمیز است)» یا «ماشین را شستم (بدون قید: الان ماشین تمیز است)


ماضی نقلیماضی سادهزبانلهجهمحمدرضا باطنی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید