توی اتاقم نشستم و دارم کتابهای جدید کتابخانهام را برانداز میکنم تا ببینم کدامیک مرا صدا میکنند. بعد از چند دقیقه بالا پایین کردن بالاخره کتاب «تولد در توکیو» خودش را توی دلم جا میکند. با ذوق کتاب را برمیدارم و خودم را با یک چرخ سریع به چای نسبتا داغی که روی میز انتظارم را میکشد میرسانم. به به... هوای آفتابیِ اسفند و بویِ باران تازه باریده و چای داغ و کتاب. ترکیبِ جذابی که هر دلِ افسردهای را به وجد میآورد. کتاب را باز میکنم تا سفر جدیدی به یک سرزمینِ ناشناختهی دیگر داشته باشم. اما هنوز به صفحهی سوم نرسیدم که...
داستانِ همیشگی من شروع میشود.
«مامان.....»
«جانم دخترم»
«من خوراکی میخوام.... من جیش دارم...آبجی اسباب بازیمو گرفت...من بازی میخوام...»
این سناریو به شکلهای مختلف تا آخرِ همان روز ادامه پیدا کرد. آخرِ شب وقتی دخترها و پدرشان را خواباندم به قصد خواندن بقیه کتاب پاورچین پاورچین به اتاقم پناه آوردم ولی خستگی امان نداد و خواب بر ارادهام غلبه کرد.
از فردای همان روز تصمیم گرفتم بفهمم که چرا کتاب خواندن آنقدر برای من هدفِ دست نیافتنی است و چرا هیچوقت نمیتوانم در روز بیشتر از 5-6 صفحه کتاب بخوانم. بعد از کلی فکر و تحقیق راجع به مادرهایی که بیشتر از 2-3 تا بچه داشتند و با این وجود علاوه بر خواندن کتاب، کسبوکار خانگی خودشان را هم به نحو احسن مدیریت میکردند، به نتایج زیر رسیدم.
این را هم اضافه کنم من با رعایت تمام نکاتی که در ادامه مینویسم، توانستم ساعت مطالعهام را به 2 ساعت در روز برسانم. به نظر خودم که پیشرفت خوبی داشتهم?.
من قبل از بچهدار شدنم هم کتابهای الکترونیکی زیادی میخواندم. اما آمدن بچهها باعث شد قدردان این تکنولوژی جدید باشم. شبهایی که دخترهایم از خواب میپرند و برای خوابیدن به کمکم نیاز دارند سعی میکنم کتابی از برنامه کتابخوانِ گوشیام انتخاب کنم و بخوانم. البته قطعا گوشی را در حالت پرواز میگذارم.
شاید برای خیلیها سخت باشد که به جذابیتهای اغواگرانهی شبکههای اجتماعی نه بگویند و به جای آن در گوشی خود کتاب بخوانند. اما اطمینان داشته باشید هرکاری با تلاش و اراده تبدیل به عادت میشود و وقتی که تبدیل به عادت شد دیگر سختی آن را حس نمیکنید.
البته کتاب خواندن در گوشی محدود به خانه نمیشود. خیلی از اوقات بخشی از وقت ما صرف ایستادن در صفهای مختلف یا نشستن در وسیله نقلیه عمومی برای رسیدن به مقصد میشود. از همه این بازههای زمانی میشود برای خواندن کتاب الکترونیکی استفاده کرد.
من تنها از اپلیکیشن کتابخوانی «طاقچه» استفاده میکنم و راضی هستم. مطمئنا اپلیکیشنهای مختلفی برای کتابخوانی وجود دارد اما من هیچکدامشان را آزمایش نکردم بنابراین نمیتوانم بگویم کدامیک بهترند. صرف نظر از ابزار، وقت آن رسیده که به تکنولوژیهای جدید رو بیاورید و از فرصتهای شگفت انگیزی که در اختیار شما میگذارد بهره بگیرید.
ماهایی که بچههای کوچک زیر 7 سال داریم دیگر نباید انتظار داشته باشیم مثل روزهای قبل از بچهدار شدن کتابهای رمان طولانی و ادبی و سنگین بخوانیم. بهجای خواندن این مدل کتابها که تمرکز و زمانِ زیادی را میطلبد، بهتر است سراغ کتابهای سبکتر با محتوای کوتاهتر برویم. چیزی مثل داستان کوتاه، یا مجموعه یادداشت، یا یک مجله. من به این نوع کتابها میگویم لقمههای کوچک و آماده که توی 15 دقیقه خورده (خوانده) میشود.
بله، سومین پیشنهاد من برای افزایش ساعت مطالعه گوش دادن به کتابهای صوتی است. اگرچه این مدل از کتاب خواندن برای من به شخصه موثر نبوده. دختر بزرگم که الان 3 سال و نیمه است بشدت صدای بلندی دارد و علاوه بر این در 15-16 ساعتی که در طول روز بیدار است بدون وقفه صحبت میکند. اما این دلیل نمیشود برای بقیه موثر نباشد. خیلی از مادرها میتوانند حین غذاپختن، تا کردن لباسها، شیردادن به نوزاد، بافندگی و... به کتاب صوتی گوش بدهند. من قبل از اینکه دختر اولم حرف زدن را شروع کند کتابهای صوتی و سخنرانیهای زیادی گوش میدادم. اپلیکیشن مورد علاقهام هم «ایران صدا» بود. «ایران صدا» همه کتابهای صوتی اش را به طور رایگان منتشر کرده و الان میتوانید به بیشتر از 1000 کتاب صوتی دسترسی داشته باشید. یکی از کارهای جالبی که میشود انجام داد گوش دادن دستهجمعی به کتاب صوتی است. کلِ خانواده میتوانند روی یک کتاب اتفاق نظر کنند و حین غذا خوردن آن را پخش کنند.
یکی از کارهایی که حسابی در کتاب خواندن متمرکز به من کمک کرده رسیدگی به امور بچهها قبل از شروع نشست کتابخوانی است. کودک گرسنه یا کم حوصله، دائما از سر و کول مادرش بالا میرود و نیازمند توجه و رسیدگی است. همیشه مطمئن میشوم دخترهایم به اندازهی کافی در طولِ روز از من محبت دیدهاند و معدهشان حسابی پر است.
در مورد شما نمیدانم، اما اگر مرا رها کنند، مدام در مورد اصطلاحات و مفاهیم مختلفی که توی کتابها میخوانم همان لحظه جستوجو میکنم و لذت خواندن پیوستهی یک کتاب را از خودم میگیرم. میدانم عادت عجیبی است. اما این فقط محدود به جستوجو در اینترنت نیست. خیلی از افراد درست بعد از شروع اولین صفحهی کتاب (خصوصا اگر کتاب غیر داستانی باشد)، سراغ شبکههای اجتماعی میروند و همزمان با ورق زدن صفحات کتاب، حواسشان به آخرین اخبار و رویدادهای اینستاگرام هم هست. این چه کتاب خواندنی است؟ یک درمان خانگی فوری برای این بیماری، خاموش کردن درجای مودم است. امتحانش ضرری ندارد! حین شروع یک نشست کتابخوانی، سیم مودم را از برق بکشید و با خیال راحت کتاب بخوانید.
رهبر عزیزمان فرمودهاند دين و دنياى بشر و جسم و جان انسان، به بركت كتاب تأمين و تغذيه میشود.
به نظر من هیچچیز نمیتواند جای کتاب خواندن را بگیرد حتی امرِ واجبی مثل تربیت فرزند. چه بسا یک مادر نسبت به سایرین وظیفهی سنگینتری در قبال کتاب خوانی دارد و اگر این وظیفه را جدی نگیرد در تربیت صحیح فرزند دچار مشکل میشود. بنابراین بچهداری بهانهی خوبی برای کتاب نخواندن نیست. در این مقاله 5 روش برای پیدا کردن زمان برای مطالعه کتاب را بررسی کردم. مسلما روشهای خیلی بیشتر و خلاقانهتری هم وجود دارد که انشاءالله در مقالههای بعدی به آن خواهم پرداخت.