پتوی زرد رنگِ طرح باب اسفنجی را روی دخترها میاندازم و پاورچین پاورچین از اتاق خارج میشوم. در میانهی راه حواسم هست که صدای تنفسم از یک محدودهای بالاتر نرود و کشکک زانویم بدون اجازه از خودش صدای ترقی در نیاورد. آخر دخترها به صدا حساسند. هووف، حالا نفسم را با خیالِ راحت بیرون میدهم و بعد از اینکه زیر کتری را روشن کردم دعاگویان به سمت اتاقم سرازیر میشوم. لپتاپ، رفیق قدیمیام را روشن میکنم و با هم سفرِ اسرار آمیز دیگری را شروع میکنیم.
این قصهی آشنای خیلی از مادران شاغل در خانه است. اعتراف میکنم، کار کردن در منزل با وجود دو بچه خردسال شجاعت میخواهد. میگویم شجاعت چون هرکسی از عهدهی آن برنمیآید. ولی این کار هرچند سخت باشد به شیرینی ماندن در کنار بچهها و نظارهگر رشد آنها بودن میارزد. در این مقاله 8 روش برای کار کردن در خانه با وجود فرزندان کوچک معرفی میکنم. برخی از اینها روشهایی هستند که خودم بارها و بارها آنها را آزمودهام و یقین دارم که تا حد زیادی به مادران شاغل در منزل کمک خواهد کرد تا دربرابر سختیِ شغل خانگی در کنار فرزندان کوچک دوام بیاورند.
خیلی طول کشید تا معجزهی برنامهریزی با بچهها را بفهمم. البته در یک مقطعی از زندگی وقتی نوزاد بودند عملا برنامهریزی هیچ فایدهای نداشت. اما از یکسالگی به بعد کم کم با مفهوم برنامهریزی آشنا شدند. ذاتِ بچهها اصولا تمایل به یک برنامهی ثابت و ساده و منسجم دارد و اگر برنامهای درکار نباشد به احتمال زیاد آشفتگی در رفتارشان نمایان میشود. وقتی هرکاری یک زمانِ مشخص داشته باشد(مثلا غذا خوردن، بازی با مادر، تنهایی بازی کردن، مسواک و ...) بچهها راحتتر با انجام وظایفشان کنار میآیند. علاوهبراین، برنامهریزی روزانه یک اهرم کلیدی برای مادر محسوب میشود.
یادم میآید زمانی که برای روز خودم و بچهها برنامهای نداشتم، به محضِ اینکه بچهها سرگرم کاری میشدند یا احیانا چرت میزدند و من وقتِ طلایی برای کار کردن پیدا میکردم، سردرگم میشدم. مطمئن نبودم که الان باید کدامیک از کارهایم را انجام دهم و کلِ ساعت طلاییام به فکر کردن و پس و پیش کردن وظایفم میگذشت. اما الان به محض پیدا کردن وقتِ آزاد یکراست به سراغ کارِهای تعریف شده در برنامهام میروم. سعی میکنم کاری را انتخاب کنم که در آن بازهی زمانی قابل انجام باشد.
البته این برنامه ثابت و سختگیرانه نیست و در جایی که لازم باشد مثلا وقت بیشتری برای خواب خودم و یا بازی کردن با بچهها اختصاص میدهم.
نکته1 : بسیار پیش می آید که هیچکدام از برنامه هایی که روی کاغذ چیدیم عملا محقق نشود. اصلا یکی از چالش های زندگی با بچه ها همین است. اما همیشه برنامه داشتن بهتر از برنامه نداشتن است. چرا که همانطور که گفتم پیش بینی فعالیتی که الان باید انجام شود می تواند تا حدودی از آشفتگی فکری بچه ها بکاهد.
نکته2: من لیستی از فعالیتها و بازیهای مورد علاقه ی بچه ها را در دفترچه ام یادداشت کرده ام. در مواقع ضروری اگر به هر دلیلی بهانه گرفتند و نیاز به حضور و توجهم داشتند با مراجعه سریع به این لیست می توانم یک یا چند فعالیت مناسب را انتخاب کنم. شاید در پستی دیگر این لیست را با شما به اشتراک گذاشتم.
یکی از مهمترین کارهای ریشهای که یک مادرِ شاغل در منزل باید انجام دهد، شناسایی سارقانِ وقت است. تضمین میکنم که همهی ما از این دزدهای نامرئی وقت ضربه خوردیم. نگاه کنید ببینید چهچیزی باعث میشود وقتِ طلایی مخصوص کار کردن را به بطالت بگذرانید.
دزد وقت میتواند گوشی و تلفن باشد.
میتواند خواب اضافی باشد.
میتواند یک القای منفی و ناامیدی باشد؛ «بیخیال تو نمیتونی کار کنی.»
میتواند فکر کردن به مسائل زندگی و غصه خوردن باشد.
میتواند فراموش کردن برنامه باشد.
میتواند پیشامدها باشد ، کارهای یک دفعه ای که پیش میآید.
میتواند هوسبازی باشد. اینکه بجای انجام یک کار مطابق برنامه، سر از یک کار بیربط و بیموقع دربیاوریم.
شناسایی این موارد قدم اول در اجرایی کردن برنامهی شماست. من شخصا از هوسبازی مربوط به مقاله خوانی رنج میبرم. یعنی اوقاتی که باید به کار سپری شود را صرف جستوجو میان مقالههای مختلف بازاریابی، سئو و... میکنم. گرچه ذاتا مقاله خواندن امر نامطلوبی نیست، اما خب هر کاری زمانی دارد.
بعد از خوردن صبحانه دخترهای من پرانرژی و آمادهی بازی کردن هستند. بنابراین وقتی بچهها مشغول بازی با لگو یا خانهسازی میشوند من هم یک یا دو کار اصلیام را پیش میبرم. ناگفته نماند بچهها همچنان در این اوقات نیازمند حضور و توجه من هستند، به همین خاطر کارهایی را برای انجام دادن انتخاب میکنم که بتوانم همزمان کنار بچهها بنشینم. بعد از ناهار که فازِ بعدی بازی بچهها شروع میشود میتوانم ادامهی کار را پیش ببرم.ممکن است شما شرایط خاص خودتان را داشته باشید. مثلا داشتن بچه مدرسهای اوضاع را کمی متفاوت میکند.
قبلا سعی میکردم یک برنامهی ثابت و سفت و سخت برای کار در نظر بگیرم. اما هیچوقت بازدهی خوبی برایم نداشت. همانطور که گفتم کسب درآمد در خانه با وجود فرزندان کوچک اگرچه واقعا گزینهی لوکسی محسوب میشود، ولی نیاز به قدرت انعطاف پذیری بالایی دارد. بچهها دائما در حال رشد و تغییرند و طبیعی است که هر روز ما با روزهای دیگر فرق داشته باشد. به همین دلیل بهترین گزینه برای برنامهریزی، توجه به حال و شرایط فعلی اعضای خانواده است.
مهمترین نکته برای یک مادرِ شاغل در منزل استفاده از اوقات خوابِ بچههاست. مخصوصا کارهایی که نیاز به تمرکز بالایی دارد بهتر است در این ساعات گنجانده شود.
همانطور که در نکته ی قبلی گفتم داشتن یک برنامه منعطف از ضروریات کار کردن در خانه است. و این یعنی اگر بعد از خواباندن دختر کوچکم من هم از شدت خستگی کنارش ولو شدم احساس عذاب وجدان نداشته باشم. به هرحال برنامه باید منعطف باشد دیگر.
من شخصا با کار کردن در شب راحت ترم. البته، طبق نوشتههای کتابها و سخنرانان انگیزشی، کار کردن در اول صبح معجزه می کند و راندمان کاری را بالا می برد. اما بهتر است هرکسی با توجه به سبک و شرایط زندگیاش تصمیم بگیرد.
یک سبد پر از اسباببازیهای جدید میتواند بچهها را بیست تا سی دقیقه سرگرم کند. من از این زمان طلایی برای نوشتن استفاده میکنم. این سبد بسته به سنِ کودک میتواند وسایل متفاوتی داشته باشد. مثلا برای دختر یکسالهام یک سبد پر از لگوهای درشت و کارتهای رنگی درنظر گرفتم. یک خوراکی هم میدهم به دستش تا بهانهای برای بازی نکردن نداشته باشد. برای دختر سه سالهام هم یک سبد کتاب یا یک جعبه پوم پوم با قاشق و آب میآورم تا مثلا آشپزی کند.
هر چند روز یکبار محتوای این سبدهای جادویی را عوض میکنم تا جذابیتشان حفظ شود.
گاهی اوقات لازم است با بچهها یک صحبتِ جدی داشته باشیم. اگر کودک بیشتر از 3 سال سن دارد به احتمال زیاد متوجه است که مادرش در طول روز نمیتواند کلِ زمانش را به او اختصاص دهد.
میتوان کودک را توجیه کرد که مادر نیاز دارد ساعاتی از روز مشغول کار کردن و تمرکز بر روی فعالیتهای شخصیاش باشد. البته اگر مادر قول بدهد بعد از پایان کار پاداشِ خوبی به کودک بدهد شرایط بهتر پیش میرود. البته نمیتوان انتظار داشت که کودک با شنیدن این حرفها بگوید چشم مامان جان برو به کارت برس! نه، بداخلاقی و عدم پذیرش یک امر قطعی است. اگر ترجیح دادید از این روش هم استفاده کنید، سعی کنید روی کلامِ خود ثابت قدم باشید و در فرصتهای مختلف این نکته را به او گوشزد کنید. بعد از مدتی متوجه میشوید که کودک با این قضیه کنار میآید و بهتر همکاری میکند. از کسی شنیدم هنگام کار کردن کلاهی بر سرش میگذارد یا لباسِ خاصی میپوشد تا به بچهها بفهماند الان وقتِ کار است و نباید حواسش را پرت کنند. من به دختر بزرگم گفتهام که اگر اجازهی کار کردن به من بدهد همانروز یا همان هفته میتوانم با پول حاصل از کار برایش جایزه بگیرم.
اعتراف میکنم این روش را تا به حال امتحان نکردهام. دخترِ سه سالهام زیادی به من وابسته است و بدونِ حضور من جایی بند نمیشود. اما اگر شرایطش را دارید این روش را حتما امتحان کنید. دوری از فرزندان به مدت 2-3 ساعت برای هردوی شما مطلوب است. وقتی فرصتی 2-3 ساعته برای کار کردن بدون وقفه داشته باشید، وقتی کودک به منزل برمیگردد انرژی بیشتری برایش خواهید گذاشت.
کار کردن در منزل با وجود این بازیگوشهای پرسروصدا سخت است. ریسکِ تمام شدن سوخت و خاموش شدن جسم و روح دارد! بهتر است مهمترین اولویت یک مادر شاغل در منزل خودش باشد. بله خودش! نه بچهها و نه همسر. چطور یک مادرِ فرسوده میتواند خانه و خانواده را مدیریت کند؟
وقتی دختر بزرگم تقریبا 2 ساله بود من همچنان مشغول تولید محتوا برای یک شرکت بودم. در یک مقطع زمانی تشویش و استرس زیادی بر من وارد شد(البته آن زمان باردار هم بودم که ممکن است ربطی به حالات روحی آن دوره هم داشته باشد). در نهایت استعفا دادم و تصمیم گرفتم بر روی کسبوکار خودم وقت بگذارم. این انتخاب بهتری بود و فشار روانی کمتری به من وارد میشد.
به عنوان یک مادر شاغل در منزل، استفاده از زمانهای خالی برای کار وسوسه کننده است. پیشنهادم این است که چند دقیقه در روز برای خود زمان بگذارید و فعالیتی غیرمرتبط با کارتان انجام دهید. من معمولا در این زمانها طراحی میکنم(البته نه به شکل حرفهای D: در حد خطخطیهای بچهها روی کاغذ.). کتابِ سبک داستانی میخوانم. پیادهروی و پیلاتس هم در برنامهام گنجاندهام. البته تا الان باید متوجه شده باشید که فعالیتهای عادیِ بقیه برای ما مادرها پروسهی متفاوتتر و البته عجیبتری دارد. شاید در پستی دیگر انجام این کارها را با وجود بچههای کوچک توضیح دادم.
خلاصه، اگر میخواهید در فعالیت اقتصادی داخل منزل موفق باشید، پر کردن باتری روحی خودتان را فراموش نکنید.
گاهی پیش میآید که قید همه چیز را بزنم و از سختیهای کار در خانه با خودم درد و دل کنم. اما در این مواقع به خودم گوشزد میکنم که این بهترین کاری بود که میتوانستم انجام دهم. و بعد افتخار میکنم که در تمامی مراحل زندگی دخترهایم حضور دارم. این منم که برای بچهها غذا میپزم. آنها را میخوابانم و هرموقع از روز که دلم خواست بغلشان کنم. هیچوقت نبود من را حس نمیکنند و همیشه آغوشم برای گریههایشان گشوده است. در عین حال، برای خودم درآمدی دارم. ارزش آفرینی میکنم و رفاه بیشتری برای خانوادهام فراهم میکنم.
کار کردن در خانه با وجود فرزندان کوچک مثل راه رفتن با پای برهنه روی سنگریزه هاست. تنها یک چیز میتواند پیمودن این مسیر ناهموار را میسر کند: در درجهی اول شوق حضور در کنار بچهها و بعد عشقِ به کار.
منبعِ بخشی از مطلب سارق وقت: سبک زندگی زنان ویژه بانوان در ایتا