سالِ ۱۴۰۲ هم با تمامِ خوبی ها و بدی هاش داره تموم میشه و میدونم که زودتر از اونچه که فکرشو میکنم قراره عید نوروز بعدی فرا برسه و من دوباره همین جمله رو تکرار کنم؛ با این تفاوت که اینبار عددِ ۲ میشه ۳.
این سال نیست که داره تموم میشه. این عمرمونه. که اونم یه روز تموم میشه. و ما به روز جوری تموم میشیم که انگار از اول نبودیم. ولی... تنها چیزی که میمونه آزمون یه مشت خاطرهست که در ذهنِ آدما آزمون به جا میمونه. یه مشت خاطره...
قراره همچون یه روز یه مشت خاطره بشیم. مشتی که معلوم نیست چقدی باشه. سنگین باشه یا سبک؟ خوب باشه یا بد؟ خودمون اینو انتخاب میکنیم که چجوری باشیم.
امسال کمتر از ۱۰ ساعت دیگه تموم میشه. سال تعویض میشه. ولی اینکه خودمون تعویض بشیم یا نه... این بستگی به خودمون داره. هنوز عید نشده و وقت داریم دلمون رو جارو بزنیم. یسری چیزا رو موقع عید تعویض کنیم. چیزایی که بدرد بخور نیستن.
عید داره میشه و سالِ جدید... خاطراتِ خوبِ امسال از جلوی چشمام میگذره... مثلِ یه نوارِ فیلم.
امسال با تمومِ سال های زندگیم فرق داشت. خیلی زیاد. امسال خیلی جاها رفتم... کربلا و مشهد. خیلی کارا کردم...
یادمه تابستون بود که گفتن قراره بریم یه دوره ی علمی و مذهبی. توی اون دوره از خدا گفتن برامون. اونجا بود که خیلی چیزا فهمیدم. تصمیم گرفتم تغییر کنم و... و بعدش همه چی درست شد. نمازم، دوستام، سفر مشهدم، سفر کربلام، اخلاقی و خیلی چیزای دیگه.
سفر کربلا بهترین رزقِ امسالم بود. مامانم در حالی که داشت کوله پشتیم رو آماده میکرد گفتش که امام حسین دخترمو زودتر از خودم طلبید. و این جمله ش پر از غم بود.
توی بین الحرمین راه رفتن عجب صفایی دارد :) دلم نمیخواست برگردم. دلم میخواست همونجا خاک شم، پودر شم، محو شم. کربلا بهترین اتفاقِ زندگیم بود. انشاءالله سال دیگه دوباره هم برم.
سفر مشهد. بعد ۱۰ سال رفتم مشهد. تا موقعی که اتوبوس نپیچید توی خیابانِ منتهی به حرم و گنبدِ طلایی رو ندیم باور نکردم. اینقدر خوشحال بودم که همون لحظه دلتنگ شدم برای لحظه ای که میرم. اون سفر واقعا خیلی قشنگ بود. شبای حرم بهترین شبای عمرم بود. دلم تنگ شده.
انشاءالله که سال دیگه هم رزق و روزیم حرم باشه. دعا میکنم هیچوقت از مسیری که الان در اون هستم انحراف پیدا نکنم. دعا میکنم هیچوقت پیش امام زمان رو سیاه نشم.
امسال که نشد ولی دعا میکنم سالِ دیگه ظهورِ امام زمان باشه. والله که دیگه طاقتمون طاق شده. بریدیم از همه چی. ففط توی این لحظه های سخت تمنای ظهورِ آقامون رو داریم.
{اللهم عجل لولیک الفرج}