نویسنده: دکتر فردین احمدی
فهرست مطالب
۱. نامهای از آسمان
نوجوانی در روز تشییع شهید حاجیزاده نامهای در بین گلها پیدا میکند که سرآغاز جستجویش برای شناخت این قهرمان میشود.
۲. چشمهای بیقرار
نوجوان در مدرسه و خانه متوجه میشود دلش برای چیزی بینام تنگ است. با دیدن یک مستند از حاجیزاده، کنجکاویاش آغاز میشود.
۳. بچههای کارون
در سفر راهیان نور با گروهی از دوستانش همراه میشود و داستان کودکی و جبهه رفتن شهید در سن ۱۹ سالگی را از یک جانباز میشنود.
۴. همقسم با ستارهها
نوجوان به راز عهدی که شهید در شب عملیات با خود بسته بود پی میبرد. اولین شعلههای تغییر درونش روشن میشود.
۵. سکوتی که زمین را لرزاند
داستان روزی که پهپاد آمریکایی ساقط شد و شهید بدون هیاهو فرمان داد. نماد شجاعت همراه با عقلانیت.
۶. بغض آسمان
روایت ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی و پذیرش مسئولیت با شجاعت، صداقت و رنج درونی شهید.
۷. قرارگاه قلب من
نوجوان دفترچهای از شهید میخواند؛ بخشی از وصیتنامهای که انگار برای نسل او نوشته شده است.
۸. فرماندهای که خواب نداشت
فلشبکهایی به زندگی سخت، شبزندهداریها، کار شبانهروزی در توسعه موشکی کشور و فداکاری برای امنیت مردم.
۹. پرواز بدون آگهی
شبی که حمله هوایی میشود و شهید آگاهانه به استقبال خطر میرود. «رفتنش» آغازی میشود برای بیداری نسل جدید.
۱۰. قلبی در لباس رزم
اطرافیان شهید از اخلاق، تواضع، مردمی بودن و بیادعاییاش میگویند. نوجوان بیش از پیش شیفتهاش میشود.
۱۱. من هم یک فرماندهام
نوجوان قهرمان داستان تصمیم میگیرد مسیر زندگیاش را تغییر دهد؛ او حالا فرمانده آینده خودش است.
۱۲. سکوت موشکها، فریاد قلبها
پایان داستان؛ نوجوان در کنار گلزار شهدا، روی کاغذی مینویسد: «من آمادهام... برای ساختن.»
معرفی کتاب
در روزگاری که قهرمانها در سکوت به خاک میافتند و زندگیها در هیاهوی روزمرگی گم میشوند، ما به داستانهایی نیاز داریم که قلبها را بیدار کنند.
«سکوت موشکها، فریاد قلبها» یک رمان الهامبخش نوجوانانه است که با نثری روان، صمیمی و پرکشش، مخاطب را به دنیای قهرمانان واقعی سرزمینمان میبرد. قهرمانی که بدون ادعا، در اوج قدرت، با قلبی لبریز از عشق به مردم، راه پرسنگلاخ مسئولیت را انتخاب کرد؛ شهید حاجیزاده، فرماندهای که سکوتش از فریاد بلندتر بود.
این کتاب، صرفاً بازگویی زندگینامه یک شهید نیست؛ سفری است درون روح و ذهن نوجوانی که در دل بیانگیزگی، بارقهای از شجاعت و فداکاری را پیدا میکند. در هر فصل، مخاطب با بخشی از زندگی شهید روبهرو میشود که نهتنها آگاهیبخش است، بلکه انگیزهبخش نیز هست. روایتهایی از شبهای جبهه، نبردهای هوشمندانه در آسمان، سقوطها و برخاستنها، و نهایتاً شهادت در سکوت؛ همه اینها با نگاهی ادبی و داستانی در دل این اثر تنیده شدهاند.
خواندن این رمان، نوجوان را با مفاهیمی همچون پهلوانی، ایثار، شجاعت، اخلاق و امید به آینده آشنا میسازد. شخصیت اصلی داستان، نماینده نسل امروز است؛ نسلی که اگر الگو ببیند، خواهد درخشید.
این کتاب، دعوتی است به شناختن خود، شنیدن صدای وجدان، و احترام به کسانی که بیمنت برای آرامش ما ایستادند.
«سکوت موشکها، فریاد قلبها» نهتنها یک اثر ادبی، بلکه دریچهای است برای زنده نگهداشتن یاد شهدا در دل نسل جدید؛ نسلی که آینده ایران در دستانش خواهد بود.
مقدمه کتاب
همه چیز از یک سوال شروع شد:
چگونه میشود فرماندهی بود، اما بیادعا؟
چطور میشود موشک پرتاب کرد، اما دلسوزترین انسان بود؟
چگونه میشود در اوج قدرت، در اوج تواضع ایستاد؟
این سوالها مرا به جستجوی مردی برد که نامش در اخبار زیاد شنیده بودم اما عمق وجودش را نمیشناختم: شهید حاجیزاده. فرماندهای که وقتی باید فریاد میزد، سکوت کرد. وقتی باید از خودش دفاع میکرد، ایستاد. و وقتی باید پنهان میشد، پیش رفت.
این کتاب برای اوست. اما نه فقط برای او؛ برای همه آنهایی که رفتهاند تا ما بمانیم.
و مهمتر از آن: برای نسلی که باید بداند هنوز قهرمان وجود دارد.
من این رمان را برای نوجوانانی نوشتم که گاهی در میان شلوغیهای زندگی، بیهدف میچرخند. برای آنها که گاهی احساس میکنند تنها هستند، بیتأثیرند، و نمیدانند در آینده چه میخواهند باشند.
این داستان، پلی است میان گذشته و آینده؛ میان نسل جنگ و نسل امروز. از نگاه یک نوجوان، با زبانی شیرین، اما محتوایی پرمغز و انگیزهبخش.
در این مسیر، از منابع معتبر، خاطرات همرزمان، وصیتنامهها، تصاویر، و روایتهای تاریخی بهره گرفتم تا اثری بنویسم که نه تنها زیبا، بلکه حقیقتگو باشد. حقیقتی که گاهی از هزاران تصویر واضحتر است.
امید دارم خواننده این کتاب، وقتی صفحه آخر را میبندد، نوری در دلش روشن شده باشد. نوری از جنس انگیزه، هدف، وطن، و مردانگی.
و اگر حتی یک نوجوان پس از خواندن این رمان بگوید:
«من هم میتوانم برای کشورم مفید باشم»
رسالت این کتاب به سرانجام رسیده است.
با افتخار
دکتر فردین احمدی