لوسیدا
لوسیدا
خواندن ۱۰ دقیقه·۷ سال پیش

مرور رسانه های سینمایی فارسی - شماره 3 هفته آخر اسفند

ما در این صفحه خروجی رسانه های سینمایی فارسی را که ارزش بالایی برای سینمادوست ها دارند، در بخش های نقد، پادکست، مصاحبه، خبر، نوشتارهای سینمایی و غیره جمع آوری و نقدهای یکی از فیلم های ایرانی روز را در قسمت فیلم هفته جمع بندی می کنیم.

فیلم هفته – بیدار شو آرزو

بیدار شو آرزو فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیانوش عیاری محصول سال ۱۳۸۳ است. این فیلم که با موضوع زلزلۀ بم مقابل دوربین رفت، با وجود گذشت 13 سال از تولید آن فرصت اکران عمومی پیدا نکرده بود. تا اینکه در آذر ماه 1396 با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی در گروه «هنر و تجربه» اکران خود را روی پرده سینما آغاز کرد.

فیلم بیدارشو آرزو داستان آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم را روایت می کند که پس از بیرون آمدن از زیر آوار پی می‌برد همکارش جان سپرده است، او به سوی شهر راه می افتد تا برای اهالی کمک بیاورد، ‌اما با رسیدن به شهر ناباورانه درمی یابد که فاجعه اصلی در آنجا روی داده و از هر گوشه و کناری فریاد شیون و زاری و درخواست کمک بلند است؛ وی در بیمارستان ویران و پر از مجروح و کشته به روحانی برمیخورد و به توصیه و راهنمایی او به گورستان شهر رفته و به کار غسل دادن زن ها و دفن آن ها می پردازد. مردی زندانی که در اثر ویرانی زندان خود را به شهر رسانده، برای غسل دادن زن، مادر و فرزندش «آرزو» از او کمک می خواهد

"شکلی دیگر از واقع‌گرایی در این‌جا ظهور می‌کند که نه مشاهده‌گری است و نه تلاش برای عینیت‌بخشی" بهروز فائقیان در ادامه‌ی یادداشتش در «فیلم» نوشته که عیاری روایت پنهانش را از عمق ویرانی‌ها بیرون کشیده است و "در نوعی «کارگردانی‌ پنهان» لایه‌های درام را یک به یک و به موازات جست‌وجوی آدم‌ها در ویرانه‌های پس از زمین‌لرزه شکل می‌دهد". در واقع تکیه‌ی اصلی درام بر بی‌سروسامانی وضع زلزله زدگان و استیصالیست که موجب هرج و مرج در میان آنان شده است که به دزدی و خشونت می‌انجامد اما به عقیده نگارنده "حالا و پس از چهارده سال وقفه در نمایش بیدارشو آرزو بعضی از تکان‌دهنده‌ترین عوارض نابه‌سامانی در مدیریت چنین فاجعه‌ای تا اندازه زیادی تأثیرگذاری‌اش را از دست داده است" مهرزاد دانش برعکس تجربه‌ی تماشای فیلم در امسال را بهتر از سیزده سال پیش دانسته است. با این که فیلم تاثیرگذار و اشک آور است به نظر دانش "اشکی که عیاری از تماشاگرش می‌گیرد اصلا بر مبنای سوء استفاده از احساسات رقیقه او با ابزاری دم دستی و اغراقی نیست" و کارگردان با "حفظ معنادار دوربین" از فغان و شیوه حبیب از سانتی مانتالیسم فاصله می‌گیرد. در ادامه در مورد دقت عیاری در جزییات فراوان نوشته است "حتی اگر نخواهیم به لایه‌های عمیق‌ترش بنگریم و تنها در حد یک بازآفرینی و بازنمایی فاجعه‌ای انسانی بینگاریمش ، با این حساب هر چند وقت یک بار به قصد آموزش و هشدارباش هم که شده لازم به نظر می‌رسد." نزهت بادی نیز از جزئی‌نگری عیاری تعریف می‌کند و اتکای فیلم‌های او به میزانسن در این الگوی خرده پیرنگ را موجب "نمایش نادیدنی‌ها و وانهاده‌ها و مفقودشده‌ها در گوشه و کنار قاب فیلم به ‌مثابه یک لحظه از زندگی" می داند. روبرت صافاریان از ریتم تند تدوین در قسمت‌های پایانی که "اوج تجربه فاجعه از سوی این مرد را ملموس تر می‌سازد" و موسیقی که "برای تقویت همین حس فاجعه هضم نشدنی و نه برای تاکید بر احساسات فردی قهرمانان" به کمک آمده تعریف می‌کند. به عقیده‌ی وی در کنار فیلم کوتاهی از پناه‌بر‌خدا رضایی تنها فیلم ایرانیست که تصویری موثر از این فاحعه‌ی طبیعی ترسیم کرده است.

نقد روز

فصلنامه‌ی «فیلمخانه» (خرید نسخه آنلاین) در این هفته منتشر شد.

  • مجله با سه مقاله در مورد سریال تویین پیکس: بازگشت دیوید لینچ آغاز می‌شود. «بیداری» تیتر مقاله‌ای از استفان دلرم با ترجمه محمدرضا شیخی‌ست . دلرم درباره ساختار تلسکوپی میزانسن‌ها نوشته است و برای مثال دو قسمت مواجهه‌ی «شلی و بابای و دختر» و «فریاد دختر در ردهاوس» را در این قالب بررسی کرده است. مقاله‌ی بعدی از نتان رنو با ترجمه‌ی مریم رزازی‌ست که درباره چالش‌ فیلم حساب کردن تویین پیکس نوشته و نگاهی به تاریخچه‌ی انتقادی سریال‌ها و نمونه‌‌ی چالش برانگیز این دسته بندی- هیچکاک و آلفرد هیچکاک تقدیم می کند- کرده است. در پایان مجید فخریان از ماجرای درِ قرمز خانه‌ی داگی برای بررسی بخشی از نظام پیچیده‌ی سریال-"نظامی که در آن کلمات تصاویر را احضار می‌کند، تصاویر ایده‌ها را و ایده‌ها احساسات را" استفاده می‌کند.
  • آیین فروتن با تیتر "در جستجوی زمان از دست رفته" نقدی بر فیلم Zama ساخته‌ی جدید لوکرسیا مارتل نوشته است.
  • بشیر سیاح با گاستون سولنیکی کارگردان فیلم ریش آبی (Kékszakállú-که فیلم هفته‌‌ی ما هم بود- مصاحبه کرده است. آن‌ها درباره‌ی جایگاه سینمای آرژانتین، جلوه‌های معماری در ریش آبی، روند ساخت فیلم و آینده‌ی سینما گفتگو کرده‌اند.
  • راز گلستانی فرد مرور تاریخی بر بخش «دو هفته‌ی کارگردانان» فستیوال کن داشته است. این بخش در حاشیه‌ی جانشینی لانگلوآ در سینماتک پاریس و جنبش می 68 و در اعتراض به سانسور و روند انتخاب فیلم‌ها در فستیوال کن به عنوان یک «ضد جشنواره» پایه‌گذاری شده است.
  • گزارش جشنواره کن علیرضا رسولی نژاد درباره‌ی "در و دیوار و تصاویر این شهرستان کوچولوی فرانسوی‌"ست. رسولی‌نژاد که از فیلم‌های اجتماعی جشنواره خسته شده است تصمیم گرفته یادگاری کوچک تصویری شهر را با دیگران در میان بگذارد
  • در ادامه در پاریس و پس از پایان جشنواره علیراضا رسولی نژاد با محمد حقیقت-منتقد و فیلمساز مقیم پاریس- مصاحبه کرده است و درباره فضای جشنواره، فیلم‌های ایرانی و مهاجرت سینه فیلی حقیقت گفتگو کرده‌اند
  • مهدی پیله وریان گزارشی از چهل و دومین جشنواره‌ی فیلم تورنتو آماده کرده است و درباره‌ی نحوه‌ی برگزاری جشنواره، مزایا و معایب حضور به عنوان خبرنگار و البته فیلم‌های جشنواره نوشته است. او از فیلم‌های پوستی چنان لطیف، چشمان سنجاقک، بی‌پی‌ام: 120 تپش در دقیقه، پروژه‌ی فلوریدا، روی دیگر امید، پروتوتایپ، «چهره‌ها، مکان‌ها»، فاکس ترات و ژانت: کودکی ژاندارک تعریف کرده است.
  • به مناسبت اکران نسخه‌ی ترمیم شده‌ی فیلم لیلا دو مطلب کار شده است. یکی مصاحبه با فریار جواهریان همسر سابق مهرجویی و طراح صحنه فیلم‌های او و دیگری تحلیل فصلی از فیلم به قلم امیر خضرایی‌منش که به وجوه فیلمیک آن توجه کرده است
  • سیاوش خائف درباره‌ی فعالیت عکاسی فیلمسازان نوشته است
  • و در پایان صفا قاسمی نگاهی به نمایشگاه پلاکارت - سردرهای قدیمی سینمایی ایران- داشته است

شادی حاجی مهدی نگاهی به فیلم برداشت دوم از قضيه اول داشته است که در سینماهای هنر و تجربه اکران می‌شود.

مصاحبه‌ها

در مجله‌ی فیلمخانه سه مصاحبه با گاستون سولنیکی، فریار جواهریان و محمد حقیقت شده است که در بالا اشاره شد.

وحید مرتضوی در شماره‌ی جدید مجله‌ی «شیوه» با مکری در مورد تغییر نگاه تدریجی مکری به سینما، نقد و فیلمسازی، مسئله‌ی «معنا»، خون‌آشام‌ها و زامبی‌ها، نولان و تارانتینو؛ و همه در پس‌زمینه‌ی سه فیلم بلند خود مکری گفتگو کرده است

خبرها

نقد فارسی در یک مطلب کوتاه گذری بر کتاب «آندره بازن و نظریه واقع‌گرایی فیلم» زده است. این کتاب که حاوی مجموعه مقالاتی پیرامون تفکرات آندره بازن است را می‌توان به نوعی مکمل کتاب «سینما چیست؟» همین نویسنده دانست. پرویز جاهد در این کتاب سعی داشته گستره نظریه واقع‌گرایی بازن را درباره نقاشی و عکاسی نیز بازتاب دهد.

ستاد خبری سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر از مرمت 7 فیلم خارجی در جشنواره جهانی فجر خبر داد. که از میان آن‌ها می‌توان به ظهور و سقوط یک شرکت کوچک فیلمسازی ساخته ژان لوک گدار محصول فرانسه و نسل ساخته آندری وایدا محصول لهستان اشاره کرد.

پادکست ها

کلاس هنر در این هفته یک پادکست کوتاه از اصغر فرهادی قرار داده است. در این پادکست اصغر فرهادی درباره ارتباط نزدیک میزانسن و دکوپاژ و اینکه این دو با هم معنا پیدا می‌کنند می‌گوید. از زبان واقع‌نمایی او در فیلم‌هایش و کشف این مسیر در رقص در غبار. همچنین تاثیر لنز را بر فیلم‌هایش به خصوص تاثیر آن در رقص در غبار را خاطر نشان می‌کند که البته عدم علاقه خود را به لنزهای انتخابی در فیلم اولش می‌گوید. به گفته او هر چه سینمایش پیش می‌رود کارهایش واقع‌گرایانه‌تر می‌شود و برای مثال لنزها مشابه چشم عمل می‌کنند. و در آخر در مورد شکستن بسیاری از این قواعد در کارهای آخرش می‌گوید.

پادکست جدید ابدیت و یک روز درباره مستند بزم رزم و گفت و گویی با سازندگانش، وحید حسینی، محدثه گلچین عارفی و بهمن دارالشفایی است. این مستند در گروه هنروتجربه اکران شده که مورد استقبال منتقدین قرار گرفته بود

ویدیو‌ها

سینمانیا ویدئویی تطبیقی از سکانس‌های آغازین Carol و Brief Encounter گذاشته است.

لیست ها

حامد صرافی زاده لیستی از بهترین فیلم‌های سال 2017 در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است. ده فیلم اول آن به ترتیب

Zama، Western، Faces Places، Dunkirk، Foxtrot، Mudbound، The Other Side of Hope، 20th Century Women، Little Crusader و La La Land

نوشتارهای سینمایی

شماره پنجم دوماهنامه «شیوه» در این هفته منتشر شد که در بخش سینمای آن پرونده‌ای با نام «نسل نوی سینمای ایران» قرار گرفته است. اولین قسمت از این سری پرونده‌ها که در این شماره منتشر شده درباره سینمای مجید برزگر، بهرام توکلی و شهرام مکری است. این پرونده شامل یک یادداشت درباره مفهوم نسل نوی سینمای ایران، یک مقاله و یک گفت‌وگو از هر فیلمساز است.

فیلم پن پرونده‌ای برای اریک رومر تدارک دیده است. بصیر علاقه‌بند در سرمقاله‌ی مفصلش در مورد رومر نوشته است "انگیزه نوشتن دربارۀ اریک رومر زمانی در من پاگرفت که با دنیای رنگارنگ و امیدبخش او آشنا شدم. دنیایی که شبیه هیچ ­چیز دیگر نبود. نه همچون سینمای جدید در آن خبری از کلیشه‌های هیجان­‌انگیز خشونت و سکس بود و نه نشانی از دلبری‌های کمال‌­گرایانه سینمای کلاسیک داشت؛ نه شبیه جهان فرم‌­گرایانه تئوریسین‌های بزرگ بود و نه مانند سینمای مضمون‌­زده فیلم‌سازان روشنفکر؛ هم مثل دنیای فیلم‌های روبر برسون ساده و بی‌­ادعا بود و هم مانند موزیکال‌های رویایی دوران طلایی هالیوود، شورانگیز". از فیلم‌های مهم این کارگردان می‌توان به فیلم های زیر اشاره کرد:
A Summer’s Tale, Claire’s Knee, The Marquise of O

پرونده‌ی جدید دوماهنامه کاروان مهر درباره مارگریت دوراس، نویسنده و فیلمساز فرانسوی است. رسول نظر زاده درباره فیلم Hiroshima, Mon Amour که دوراس نویسنده فیلمنامه ی آن بوده نوشته است. نظرزاده در ابتدا از نوسان دوراس بین فردیت اگزیستانسیالیستی و تاثیراتش از رمان نو و زندگی دو فرهنگی دوراس در ویتنام میگوید و آن را به فیلم مرتبط می کند.

شماره جدید سینما و ادبیات در بخش سینمای جهان به اسپیلبرگ اختصاص داده شده است. همچنین، بخش «فیلم‌ها و احساس‌ها» پرونده‌ای در بزرگداشت رابین وود تدارک دیده است. مهران چهرازی نیز نقدی نوشته است که سه فیلم فهرست شیندلر، مونیخ و نجات سرباز رایان را تحت الشعاع قرارمیدهد. از نظر او اسپیلبرگ این سه واقعه ملتهب ( آشوویتس در فهرست شیندلر، حادثه المپیک مونیخ، و جنگ جهانی دوم در نجات سرباز رایان) را پشت قهرمان سازی و نمایش احساسات گرایانه‌ی مرگ و درد، دور می‌زند. او فیلم را فاقد نگاه روانشناختی و شخصیت پردازی می داند و تلاش اسپیلبرگ را معطوف به انتقاد سیاسی می داند. از نظر او شخصیت های نازی فیلم بعضا درحد کاراکترهای سادیستیِ دست چندم ژانر وحشت تقلیل می‌یابند. همچنین می نویسد که اسپیلبرگ، برای مخاطب احترام زیادی قائل است اما برای آشوییتس خیر؛ درواقع نگاه او به این سه واقعه را فاقد سیاست زیبایی شناسانه می داند.

حامد صرافی زاده در کافه نقد در نقدی بر درباره آدم ها و خدایان می‌نویسد:«... درباره آدم ها و خدایان فیلمی است در پی بسط و پرورش آرام و تدریجی مفاهیم ایمان، شک و یقین. اتفاقی که مثلا در بسط و تجسم آزادی/ آزادگی در سه رنگ :آبی (کریشتف کیشلوفسکی ۱۹۹۳) و پاپیون، یا مفهوم عشق و فنا در تری آیرون (کیم کی دوک –۲۰۰۴)، مفهوم انتقام در فیلم‌های پارک چان وو یعنی همشاگردی (۲۰۰۳) و بانوی انتقام جو (۲۰۰۵) یا مضمون غربت در گمشده در ترجمه (سوفیا کاپولا ) می‌افتد، اینجا برای واژه ایمان رخ می‌دهد...»

سعی ما بر این است که فضایی را فراهم آوریم تا علاوه بر جمع‌بندی رسانه‌های سینمایی موجود، قابی را برای معرفی و گزینش منابع کمتر پرداخته شده فراهم آوریم. شما سینمادوستان عزیز نیز می‌توانید در این راه ما را یاری کنید و پیشنهاداتتان را با ما در بیان بگذارید راه برقراری ارتباط: سروش و محمدمهدی
مارگریت دوراس
مرور رسانه ها و برنامه های سینمایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید