پادکست سینمایی ماهی قرمز
پادکست سینمایی ماهی قرمز
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

نقد فیلم «علفزار» | امیرتختی

نقد فیلم علفزار
نقد فیلم علفزار

« مَآٍهُیُِ‍‌‌‍‍‍‌ قِ‍َرًمُزٌٖ »
#نقد #علفزار
فیلمی به کارگردانی "کاظم دانشی" و تهیه کنندگی "بهرام رادان" که در سال ۱۴۰۰ ساخته شده است.
ژانر: درام جنایی
خلاصه: داستان بازپرسی را روایت می‌کند که تحت فشار های گوناگون باید در پرونده خود دست ببرد اما وجدانش اجازه نمی‌دهد.
پرونده تجاوز و دعوا در باغی که خانواده شهردار شهر آنجا بوده‌اند.

...حاوی اسپویل...

نکات مثبت:

کارگردانی:

از نظر تکنیک تصویر برداری و دکوپاژ به خوبی بهره می‌گیرد و موفق عمل می‌کند، به گونه ای که با وجود موقعیت مکانی داخلی و بسته، فیلم می‌تواند همواره تعلیق مورد نظر را حفظ کند.
مخاطب به سویی از قضاوت ذهنی خود درباره کاراکتر ها پرتاب نمی‌شود و تا انتها مشغول نوع فکر بازپرس می‌ماند.

فیلمنامه:

۱- اگر از منظر سینمای داخلی به داستان نگاه کنیم، عمیقا با روایتی جذاب روبرو هستیم که توسط فرهنگ درونی و سنتی مخاطبین، موضوع تبدیل به عنوانی جذاب برای دیدن می‌شود.

۲-داستان بکر است.
این را از روی این حقیقت می‌گویم که اساسا سینمای ایران، فیلم دادگاهی کم به خود دیده است.

۳-فیلمنامه دو نقطه اوج (اما لحظه ای) خوب می‌سازد.
صحنه روایتِ اینکه حقیقتِ شبِ در باغ فقط دعوا نیست و صحنه انتهایی که درباره حضور بچه در اتفاقات باغ و شاهد قضیه بودن اوست.

بازیگری:
غیر قابل انتظار ترین قسمت فیلم بازی هاست. عالی نیست اما به حدی خوب است که از قبل پیشبینی نمی‌کنیم.
#پژمان_جمشیدی از کالبد طنز خود خارج شده و نقش را باور پذیر جلوه می‌دهد.
صدای گرم و کلمات شمرده شمرده او تبدیل به نقطه جذب شخصیت شده.
#سارا_بهرامی توانایی نشان دادن فردی با روحیه پاره پاره شده را دارد و حس او نیز باور پذیر است.
اما درباره #صدف_اسپهبدی نمی‌توان صحبتی کرد. نقش معتاد به خودی خود توجه جلب می‌کند و من نمیتوانم متوجه این بشوم که توجه جلب شده به سوی او، از روی بازی خوب است یا ماهیت نقش؟!
بنابراین او را نباید به همین سادگی ضمن قضاوت قرار داد و نیاز به تلاش و تامل بیشتری هست.


نکات منفی:

۱-بیهوده نمایی:
سکانس و صحنه های ابتدایی داستان از هر نظر بیهوده به نظر می‌رسد.
اتفاقی عجیب که خود آن به تنهایی توانایی شاخ و برگ گرفتن دارد در فیلمنامه رها می‌شود و بازپرس سراغ پرونده دیگری می‌رود.
یا مثلا صحنه عربده کشی اراذل چه کمکی به داستان کلی اثر دارد؟
این صحنه هم گم‌ می‌شود و در نهایت کمک خاصی به کار نمی‌کند.

۲-دلیل اصرار بازپرس برای رفتن از آنجا چیست که این مقدار هم مهم است؟
بازپرس نقطه ای به بچه بیمارش قسم می‌خورد و این تنها اطلاعی است که ما از چیزی جز شغل بازپرس پیدا می‌کنیم.
در همین حرف کوچک هم‌ نمی‌توان نیرویی که بازپرس را برای فرار از آنجا دارد را کشف کرد.
انگار صرفا این موضوع برای همین چیده شده است که او چیزی برای تحت فشار قرار گرفتن توسط بالادستی خود را داشته باشد تا ما بیشتر برای شرافتی که دارد ارزش قائل شویم.

۳-فیلم از نقطه ای به بعد ضد ارزش می‌شود.
•‌ همه را می‌کوبد و در انتها آدم خوبی در داستان ما یافت نمی‌شود. مخصوصا در قشر متوسط رو به پایین جامعه.

•هیچکس حس پدرانه یا مادرانه ندارد.
همه پدر و مادر های داستان به نوعی به بچه خود ظلم می‌کنند.
از همسر شهردار گرفته تا عروس شهردار(سارا بهرامی) و مادر آن چهار برادر.
همسر شهردار موقعیت همسرش را به زندگی کودکانش ترجیح می‌دهد.

مادر آن چهار برادر هیچ موعظه ای جز چند سیلی برای فرزندانش ندارد. ( البته این تقصیر کارگردان اثر نیز هست که جز همان صحنه کوتاه به کار دیگری اشاره نمی‌کند ‌و به چند سیلی بسنده می‌کند )
و در ادامه هم می‌بینیم که به جای بودن حس هرچند کوچکی از شرمندگی، دست به دامن تهدید برای گرفتن رضایت می‌شود.

حس پدرانه شهردار هم که مشخص است...


✍ماهی‌قرمز | امیر تختی

علفزارنقدفیلمسینمانقد فیلم
جایی برای اینکه از سینما، تئاتر و کتاب بشنویم نقد،معرفی و بررسی فیلم‌های مختلف بررسی و معرفی نمایش های روی صحنه کارگردانی | نمایشنامه نویسی | فیلمنامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید