منتشر شده در هجدهمین شماره از ماهنامهٔ سایهٔ سپید
موج اگر در ثریا هم باشد زنان و مردانی از سرزمین پارس به آن دست یافته و آنقدر سواری میکنند که عصارهاش گرفته شود!
شک داشتم یادداشت را اینطور شروع کنم یا از زمانی بنویسم که مردم در آمریکای کشفشده در جستوجوی طلا بودند ولی در نهایت مردی که بیل و کلنگ میفروخت پولدار شد! واقعیت ماجرا این است که وضعیت بغرنج اقتصادی از یک سو و ضعف سیستم آموزشی از سوی دیگر باعث شده که طبقهی متوسط جامعه به هر دستآویزی چنگ زده تا به قعر شکاف طبقاتی سقوط نکند. به این ترتیب همواره شاهد صفهای طولانی مردم هستیم که تمام نمیشود بلکه کورکورانه از کسبوکاری به کسبوکار دیگر منتقل میشود. یک روز موج نتورک و بازاریابی شبکهای همهگیر میشود، یک روز بورس و دلار و سکه و ارز دیجیتال و روز دیگر اینستاگرام! این وسط کسانی هستند که از این عطش تمامنشدنی مردم به اسم «آموزش» سود خوبی میکنند.
شبکههای اجتماعی سرگرمکننده و رایگاناند. و همین دو ویژگی باعث شده عموم مردم از آن استفاده کنند. از طرفی تصور اینکه میلاد و مجتبا و سحر و صدف با یک استوری 15ثانیهای چندصدهزارتومان به جیب میزنند به اندازهی کافی وسوسهکننده هست تا با خود فکر کنیم «مگه ما چیمون از اونا کمتره؟!» و اینجاست که مورفیوس با دو قرص آبی و قرمز روبهروی شما مینشیند! به این صورت که انتخاب «قرص قرمز»، حقیقت ناخوشایندی که شما از آن آگاه نیستید را برایتان آشکار میکند و انتخاب «قرص آبی» باعث میشود که در ناآگاهی لذت بخش فعلی بمانید.
در این یادداشت فرض بر این است که شما قرص آبی را انتخاب کردهاید و میخواهید یک صفحهی کاری در اینستاگرام بسازید و درآمدزایی کنید. در یادداشت بعدی اگر سر و کلهی مامور اسمیت پیدا نشد به حقایق قرص قرمز میپردازیم.
قبل از انجام هر کاری باید به «چرا و چگونه»هایش فکر کرد و جواب داد. حضور در شبکههای اجتماعی هم از این قاعده مستثنی نیست. در ادامه چند سوال بنیادینی که جوابهایش برای حضور (و چگونگی حضور) در شبکههایی مثل اینستاگرام لازم است رابرای نمونه مینویسم.
اگر برای سوالهایی از این قبیل جواب محکمی ندارید بهتر است دلخوش به زرق و برق شبکههای اجتماعی نباشید و قبل از هر چیز پایههای کسب و کارتان را محکم کنید.