خانه گرافیک سیزافیست
خانه گرافیک سیزافیست
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

چرا نباید از هنرمندان حمایت کرد؟

منتشر شده در شماره‌ی هفدهم ماهنامه‌ی سایه‌ی سپید نیشابور

بعد از گزارش خدمت و خیانت کرونا ناخودآگاه یاد هنرمندان پر‌سروصدایی افتادم که در گفت‌وگوهایشان جز درخواست حمایت از مسئولین و مردم چیزی برای گفتن ندارند. و این سوال در ذهنم نقش می‌بندد که اساسا «چرا باید از این هنرمندان حمایت کرد؟» و حمایت‌های مردم تا به امروز منجر به خلق چه ارزشی در زندگی‌شان شده است؟

محمود محروقی یادداشت ماهنامه سایه سپید
محمود محروقی یادداشت ماهنامه سایه سپید


وقتی به این سوالات فکر می‌کنم و به دنبال پاسخش می‌روم به «ادبیات تبلیغ» می‌رسم. آنجا که اگر هنرمند بتواند به روشنی از ارزشی که خلق کرده بگوید دیگر نه تنها نیازی به هشتگ‌های #حامی_هنر_باشیم و #از_فلانی_حمایت_کنیم ندارد بلکه اتفاقا این اثر اوست که از روح و روان مخاطبش حمایت می‌کند. اما زمانی به این هشتگ‌ها می‌رسیم که پاسخ روشنی برای این «چرایی» وجود ندارد. یادم می‌آید بعد از تماشای یک تئاتر کافه‌ای یکی از مخاطبین حساب می‌کرد که با پولی که برای بلیط داده بود می‌توانست چندلیتر بنزین بخرد!‌ به طور معمول این انتهای مسیری است که مخاطب با هدف «حمایت» به سراغ اثر می‌رود.

چندی پیش در جلسه‌ی رونمایی از کتاب جدید یکی از نویسندگان بودم. یکی از مهمان‌های حاضر در جلسه گلایه داشت چرا با وجود آن که نیشابور پایتخت کتاب ایران است اما استقبال چشمگیری از این جلسه نشده است!؟ به فکرم رسید مگر سرانه‌ی مطالعه‌ ایران چقدر است؟ گوگل می‌گوید چیزی حدود 13 دقیقه! و این 13 دقیقه به خواندن چه کتاب‌هایی اختصاص داده می‌شود؟ «دوازده ستون موفقیت!» ، «بیشعوری!» ، «قورباغه‌ات را قورت بده» و چندین و چند عنوان از این قبیل که همیشه در لیست پرفروش‌ترین‌های ماه و سال کتابفروشی‌هاست. چه چیزی باعث می‌شود این کتاب‌ها پرفروش باشند؟ بله تبلیغ موفق! هرچند شاید کتاب‌های به اصطلاح زرد و غیرعلمی باشند اما از نقطه‌نظر تبلیغات موفق بوده‌ و به روشنی به مخاطبشان گفته‌اند که با چه ارزشی روبه‌روست! فکر می‌کنید اگر نتورکرها و کتاب‌های انگیزشی و آموزشی‌شان نبود سرانه‌ی مطالعه‌مان چقدر کاهش پیدا می‌کرد؟

در سوی دیگر کتابی را داریم که عنوانش تنها امیال درونی نویسنده‌اش را ارضا کرده و نمی‌تواند ذهن مخاطبی را درگیر کند،‌ برای طرح جلدش هم هزینه‌‌ای نشده و لابد خود ناشر عکسی برایش فتوشاپ کرده است. به راستی چرا باید از جشن امضای چنین اثری استقبال شود!؟

به طور خلاصه می‌توان گفت تبلیغات ویترین هر اثر هنری و ادبی است که مثل قلاب ماهی‌گیری به شکار مخاطب می‌رود. اگر به طور مثال جلد برای کتاب، پوستر برای تئاتر، کاور برای موسیقی، تیزر برای فیلم و تبلیغ‌هایی از این دست بتواند در مرحله‌ی اول «مخاطبِ هدف» را جذب کند و در ادامه محتوای اثر هم تاثیرگذار باشد می‌توان امیدوار بود که موج تبلیغ ایجاد شده و سینه به سینه مخاطب به مخاطب در سطح جامعه گسترده می‌شود و هنرمند هم احتیاجی به درخواست حمایت از مردم و مسئولین ندارد.

تبلیغاتتبلیغ هنرهنرمندانحمایتتبلیغ
کارشناس و طراح گرافیک، کاملاً ناسازگار با همه‌چیز!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید