اولین بار که این کلمه فمنیست رو شنیدم، یادم نمیاد چند سال پیش بود، ولی از ظاهرش قشنگی و باکلاس بودن می بارید.
بعدها که باهاش بیشتر آشنا شدم، علاوه بر موضوعات خوب و جالبی که بشدت برای جامعه خودمون لازم میدیدمش، دیدم در فمنیسم هم مثل هر جنبش دیگه ای در تاریخ بشر، کج روی های فراوانی وجود داشته و داره که خب باز هم مثل بقیه جنبش ها و مذاهب، طرفدارانش میگن مشکل از جنبش نیست، مشکل در طرفدارانه.
فارغ از همه اینها که موضوع این بحث نیست، مورد قبولترین تعریف این کلمه قشنگ این است: برابری زن و مرد.
ولی رسیدن به برابری این نیست که
موهاتو کوتاه کنی
یا درگیر بحثِ زدن یا نزدن موهای زائد بدنت بشی
یا در بهترین حالت عضو چارتا گروه و صفحه بشی و صرفا حول موضوع مردستیزی بحث کنی.
و یا اگر یک آقای فمنیستی، صرفا تو فضای مجازی در مورد یک سری موضوعات خاص و حق و حقوق خانم ها در این مورد بحث کنی ولی وقتی نوبت به خانواده خودت میرسه دیگه نگم برات.. .
برای رسیدن به برابری،
حتی لازم نیست بقیه رو به فمنیست تبدیل کنی
برای رسیدن به برابری باید قوی بشی
برای رسیدن به برابری باید مستقل بشی
برای رسیدن به برابری باید خودت رو پیدا کنی
برای رسیدن به برابری باید اعتقاد داشته باشی میتونی و عمل کنی
برای رسیدن به برابری باید اول خودت به این باور برسی که #جنس_دوم نیستی
برای رسیدن به برابری باید باور عمیق داشته باشی که ضعیف و شکننده و در نتیجه دارای حق کمتر نیستی
و اگر یک آقای فمنیست هستی،
برای رسیدن به برابری، تمامی حقوقی که برای خودت قائل هستی، اول برای خانواده (زنان و دختران) خودت و بعد بقیه اعضای جامعه قائل باشی و در آن جهت تلاش کنی.
و در یک کلام،
برای رسیدن به برابری باید توانمند شد،
و البته که این توانمند شدن تلاش فراوان می خواهد.
اگر امروز در مسیر توانمند شدن هستی، پس در مسیر برابری هستی
ولی اگر تلاشت محدود به بحثهای فمنیستی هست، و به عمل و توانمند شدن نرسیده،
رسیدن به حقوقت هم در حد همین بحثها خواهد بود و عملی نخواهد شد.
به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست.