▫️▫️▫️
آن هنگام که والدین در نخستین سالهای زندگی تصور جنس مخالف را برای کودک تبدیل به یک هیولا میکنند
و با توصیههای شدید مانع از نزدیکی و تجربه هیجانات سالم متقابل میشوند و جامعه نیز با جداسازیها در سنین مدرسه به این داستان ادامه میدهد و تحت عنوان شیفت دخترانه و پسرانه با جبری کمنظیر این فاصله را بیشتر میکند، صدای ناقوسی هولناک به گوش میرسد.
دوران نوجوانی قدرت تغییرات فیزیولوژی بدن خطقرمزها و عرف را مغلوب میسازد و دو جنس را به سمت یکدیگر میکشاند،
اما معمولا نتیجه یک تجربه خام و ناکام کنندهاست، این محرومیت در ادامه عمر توسط اجتماع به شکل غمگینی دیکته میشود و موجب انباشت عظیم هیجانات و نیاز شدید جنسی میشود،
به صورتی که بخش اعظم مردان بزرگسال در روابطشان احساسات زنان را نادیده و له میکنند و فقط در تلاش برای به تملک درآوردن آنها از لحاظ جنسی هستند و زنان مایوسی که مردان را تنها به چشم یک مهاجم جنسی میبینند.
سکس بدون چاشنی عشق و علاقه در هیچ مکتب و فرهنگی قابل دفاع نیست اما آن هنگام که خطکشیهای ناصحیح دورهی کودکی در حال گسترش بود باید پیشبینی میشد که در آینده زنان و مردانی بیعاطفه جامعه را به آستانه انفجاری جنسی میبرند و چقدر مایوسکننده است خاموشی احساسات ناب و لذتبخش.
.
علیرضا بی نیاز