برای مقدمه باید بگویم که تولید محتوا بخشهای زیادی دارد و شما نمیتوانید در تمام این بخشها متخصص بشوید و به جز استارتآپها (که حقوق کمی هم میدهند) تمام تخصصها را از شما نمیخواهید، اگر به قسمت استخدام هر یک از سایتهای استخدامی سر بزنید مشاهده خواهید کرد که تقریباً تمام آگهیهای استخدامی برای یک حوزه خاص محتوا مثلاً تولید محتوای متنی (بلاگر) یا استراتژیست محتوا استخدام است و کسی را برای تمام بخشهای محتوا نمیخواهند.
پیشنهاد می کنم در دوره حضوری تولید محتوا شرکت کنید بنا به تجربه من و احتمال تجربه خودتان در این چندساله متوجه شدهاید که دورههای مجازی کارایی کم تری دارند و دورههای حضوری بهمراتب بازدهی بیشتری را خواهند داشت و چون شما در این حوزه تازه وارد شدهاید توصیه میشود حداقل دوره اول را حضوری شرکت کنید.
کیفیت یک دوره به استاد آن بستگی دارد، پیشنهاد من این است که در مورد استاد دوره حتماً قبل از شرکت در دوره تحقیق کرده باشید، این جا اساتیدی که میشناسم را معرفی خواهم کرد.
شما اگر میخواهید وارد حوزه محتوا شوید باید اول بدانید که میخواهید در کدام حوزه متخصص شود برای همین شرکت در چند دوره تولید محتوا را توصیه نمی کنم اول در یک دوره بازاریابی محتوا شرکت کنید، چون باید متوجه شوید می خواهید در کدام حوزه محتوا فعالیت کنید و با فضای محتوا اشنا شده اید، بعد می توانید دوره های تخصصی با اساتید مجرب را پیدا کنید.
آموزش بخش زیادی از محتوا را می توانید در اینترنت پیدا کنید و مزیت دوره تنها این است که آموزش ها را یکجا در اختیار شما قرار می دهد، اگر زبانتان خوب است حتما دوره های رایگان بازاریابی محتوا HubSpot را شرکت کنید.
برای مشورت در مورد آموزش تولید محتوا عضو گروه تخصصی بازاریابان محتوایی شوید، همکاران این حوزه می توانند شما را راهنمایی کنند.
به نظر من دورههای حضوری شرکت کنید، همان گونه که احتمالاً هم خودتان تجربه کردید آموزشهای مجازی کارایی کمتری از آموزش حضوری دارند، بهخصوص شما که تازه در این حوزه میخواهید وارد شوید سؤالات زیادی از استاد دارید و پرسیدن آنها در دورههای مجازی سخت است، شرکت دورههای حضوری تولید محتوا را توصیه میکنم
نظر دانشجویان قبلی را در مورد دوره تولید محتوایی که میخواهید شرکت کنید سؤال کنید، معلوم نیست آن دوره واقعاً به درد شما بخورد اگر از کسی که در آن دوره شرکت کرده باشد سؤال کنید بهتر از هر کس میتواند شما را راهنمایی کند
شاید مهمترین شاخص برای انتخاب یک دوره تولید محتوا مدرس آن باشد و کیفیت دوره به مدرس آن خیلی بستگی دارد
مدرسین را که در حوزه محتوا میشناسم به شرح ریز هستند:
1- یوسف فراهانی (مدیر بازاریابی محتوا علیبابا) (توصیه می شود)
2- فرشید شهیدی (کپی رایتر)
3- حسین وحدانی (استراتژیست محتوا)
4- سجاد بهجتی (استراتژیست محتوا)
1- پارسا کاکویی (کپیرایتر سابق کانون ایران نوین)
2- مهسا رحیمی (استراتژیست محتوا)
3- شاهین کلانتری (مدیر مدرسه نویسندگی)
4- یاور مشیری فر (استراتژیست محتوا)
5- حامی غفاری (استراتژیست محتوا)
6- نیما شفیع زاده (استراتژیست محتوا)
کیفیت اساتید مراکز آموزشی مثل اینورس، رهنما کالج، دوره تولید محتوا هزاردستان یا آکادمی مارکتینگ دهبان خوب هستند.
این نکته را توجه کنید سطح دورههای آقای بهجتی متوسط به بالاست و کمی گران است، در صورتی در دورههای آموزشی ایشان شرکت کنید که یا حداقل در یک دوره مقدماتی شرکت کرده باشید یا حداقل چند سال است در این حوزه فعال هستید.
یه تجربه کلی آدم ها با دوره آموزشی ویراستیار نمی شوند، ویراستیارهای موفق افرادی اند که دست به قلم هستند و آموزش های ویراستیاری یک حداقل هایی را به شما یاد می دهد ولی در طول زمان مهارت ویراستیاری را به دست می آورید، بعضی از مراکز آموزش ویراستیاری که می شناسم شامل دوره ویراستاران و متنوک هستش.
یک دوره جامع بازاریابی محتوا 19 ساعته است، در صورتی که گواهی Coursera را نخواهید می توانید در دوره رایگان شرکت کنید، در این دوره مفاهیم تولید محتوا، استراتژی های تولید محتوا، سفر مشتری و انواع تولید محتوا برای آن و مدیریت تولید محتوا را آموزش می دهد.
این یک دوره بازاریابی تولید محتوا کاملا رایگان 6 ساعته بازاریابی محتواست که پس از گذراندن آن در صورت تمایل می توانید گواهی آن را هم دریافت کنید، در این دوره استراتژی محتوا، برنامه محتوا، ایده محتوا، سئو ، کلاستر و پیلار، انتشار و ارزیابی محتواست. مشاهده این دوره را به شدت توصیه می کنم.
یک دوره 3 ساعته از مجموعه دوره های دیجیتال مارکتینگ گوگل است ولی گواهی به آن تعلق نمی گیرد، در مورد محتوا به خصوص محتوای شبکه های اجتماعی و محتوای ویدئویی آموزش هایی باکیفیتی وجود دارد.
یک دوره تولید محتوا 3 ساعته از سایت Semrush است که بر روی بهینه سازی و آنالیز محتوا، ایده محتوا، انتشار محتوا و مدیریت محتوا تمرکز دارد. در ای دوره می توانید گواهی Semrush را هم اخذ کنید.
شاید مهمترین مجموعه دورههای آموزشی در حوزه تولید محتوا دورههای هاب اسپات است، کسی که در دورههای آکادمی هاب اسپات شرکت کرده باشد بخش قابلتوجهی از علم تولید محتوا را خواهد داشت، همچین بلاگ آن مرجع کاملی برای مباحث محتواست.
این سایت محتوای تقریباً جامعی از تولید محتوا و بازاریابی محتوا ارائه میکند، اگر مقالات این سایت را مطالعه کنید تقریباً میتوان گفت که در حوزه محتوا به متخصص تبدیل خواهید شد.
یک سایت که به محتوا نگاهی علمی و تئوی دارد و می توانید و مقالات خوبی در حوزه محتوا می توانید در آن پیدا کنید.
این سایت محتوا های جامعی از برندینگ تا سئو و بازاریابی محتوا را پوشش می دهد، مقالات هفتگی آن در مورد ترندهای جدید بازاریابی محتوا جالب است.
این سایت هم یک سایت بازاریابی محتواست که مقالات خوبی در مورد محتوا می گذارد
سایت درحوزه بازاریابی محتواست که مقالات جالبی در مورد کپی رایت، تبلیغات محتوایی و تبلیغ نویسی دارد.
جامع ترین سایت برای مقالات حوزه کپی رایت است، در صورت مطالعه جامع این سایت به روزترین مباحث این حوزه مسلط می شوید.
سایت MOZ، CMO،BUZZSUMO هم مقالات مناسبی در مورد محتوا دارند که شما می توانید آن ها را مطالعه کنید.
به صورت خلاصه اگر دوره های آنلاین هاب سپات را شرکت کنید و مقالات contentmarketinginstitute را مطالعه کنید به یک متخصص درجه یک محتوا تبدیل خواهید شد.
جو پولیزی موسس سایت contentmarketinginstitute، دیدگاه ها و تجربه های خود را در حوزه بازاریابی محتوایی و استراتژی محتوا در پلدکست های 5 دقیقه ای به صورت هفتگی به اشتراک می گذارد.
پادکست که توسط تیم SEMrush در مورد بازاریابی، بازاریابی محتوایی و سئو انجام می شود، برای کسانی که تازه می خواهند وارد این حوزه بشوند بهترین منبع یادگیری می باشد.
پادکست اختصاصی حوزه بازاریابی محتوایی که به صورت هفتگی توسط دارل وسترفلت و تیم استودارت اجرا می شود، این پادکست تقریبا تمام مباحث محتوایی شامل بازاریابی محتوایی، کپی رایت .... سئو را مورد بحث قرار می دهد.
کریستینا هالورسون مصاحبه های هفتگی را با مدیران شرکت ها و مارکترها در حوزه بازاریابی محتوایی و استراتژی های آن انجام می دهد.
این پادکست توسط Liz Murphy و john becker اجرا می شود و مصاحبه هایی تخصصی با استراتژیست ها و بازاریابان محتوایی انجام می دهد.
مجری های این پادکست John J. Wall و Christopher S. Penn هستند، که در مورد تمام مباحث بازاریابی صحبت می کنند. یکی از شاخه های اصلی گفت و گوهای آن ها استراتژی ها و بازاریابی محتوایی است.
دیگر پادکست ها
7-The Storytelling Edge by Contently's Joe Lazauskas and Shane
8- Everybody Writes by Ann Handley
9- Perpetual Traffic by DigitalMarketer
10-The Digital Refinery Podcast by Digital Refinery founder John Sherry
11-Social Media Marketing Podcast by Social Media Examiner
12-The Content Experience by Amanda Duncan
استراتژیست محتوا: مشاور مدیر بازاریابی است، سند استراتژی محتوا را با کمک مدیرمارکتینگ، مدیر فروش و مدیر محتوا مینویسد، لحن محتوا و اهداف بازاریابی محتوا را تعیین می کند و بر عملکرد تیم محتوا در تولید و انتشار محتوا نظارت میکند.استراتژیست محتوا معمولاً افرادی هستند که مدتی مدیر محتوا چندین مجموعه بوده باشند و تجربه چندین کسبوکار را داشته باشند، معمول استراتژیست های محتوا یک تجربه مارکتینگ دارند.
مهارتها: تسلط به بازاریابی به خصوص دیجیتال مارکتینگ،تسلط به تبلیغات و بازاریابی محتوا، تسلط به تدوین سند محتوا، تسلط به نگارش زبان فارسی، تسلط به مفاهیم برند، دانش سئو، تسلط به سیستم مدیریت محتوا
مدیر ارشد محتوا: فردی است که بر عملکرد تمام تیم های محتوا نظارت می کند(معمولا برای شرکت های بزرگ است که چند تیم محتوا برای هر یک از کانال های محتوای خود دارند)، اهداف و میشن های محتوایی را تعیین می کند و فردی است که رابط بین استراتیست محتوا و مدیریت شرکت است.
مهارت ها: تسلط به بازاریابی به خصوص دیجیتال مارکتینگ،تسلط به تبلیغات و بازاریابی محتوا، تسلط به نگارش زبان فارسی، تسلط به مفاهیم برند، دانش سئو، تسلط به سیستم مدیریت محتوا، تسلط به کپی رایت
مدیر محتوا: فردی است که چندین سال بهعنوان کارشناس محتوا فعالیت کرده و میتوانید مسئولیت تیم محتوا و هماهنگیهای تیم، بهخصوص واحد سئو و دیگر واحدهای بازاریابی را انجام دهد، مدیر محتوا مسئول تقویم محتوا است و برعملکرد آن نظارت می کند، معمولا مدیر محتوا کار کپی رایتر و UX رایتر را هم انجام می دهد.
مهارتها: تسلط به نگارش زبان فارسی، تسلط به بازاریابی محتوا، دانش سئو، تسلط به سیستم مدیریت محتوا، آشنایی با کپیرایت
کارشناس محتوا (بلاگر): نویسنده محتواست، اولین شغلی است که معمولاً افراد در حوزه محتوا شروع میکنند، آنها بر اساس تقویم محتوا، محتوا را مینویسند و ویرایش میکنند.
مهارتها: تسلط به نگارش زبان فارسی، دانش سئو، تسلط به سیستم مدیریت محتوا، آشنایی با کپیرایت، آشنایی با بازاریابی محتوا
کارشناس شبکههای اجتماعی: کارشناس شبکههای اجتماعی در واقع مدیر محتوای شبکه اجتماعی است. (مگر این که شرکت خیلی بزرگ باشد و چندین کارشناس شبکه اجتماعی داشته باشند) وی نگارش محتوا، سفارش محتوا به گرافیست، انتشار محتوا، برگزاری کمپین و ارتباط با اینفلوئنسرها را انجام میدهد.
مهارتها: تسلط به نگارش زبان فارسی، تسلط بر ابزارهای شبکه اجتماعی، خلاقیت، آشنا با مفاهیم برند، آشنا با مفاهیم بازاریابی محتوا
کارشناس محتوای گرافیکی (و ویدئویی): تولید محتوای گرافیکی و ویدئویی را به سفارش کارشناس محتوا انجام میدهند.
مهارتها: تسلط بر نرمافزارهای گرافیکی (تمام آن را میتوانید در یوتیوب با بهترین کیفیت یاد بگیرید) و تسلط بر هویت بصری برندبوک.
کپی رایتر: کسی که اسلوگان ها و تیترهای تبلیغاتی را می نویسید، معدود شرکت هایی در ایران کپی رایتر دارند و معمولا مدیرمحتوا هم زمان کار کپی رایتر را هم انجام می دهد.
مهارت ها: تسلط به زبان فارسی، تسلط به کپی رایتینگ، تسلط به تبلیغات و مفاهیم بازاریابی، آشنایی با بازاریابی دیجیتال
موقعیت های دیگری مثل مسئول تولید محتوا، مسئول محتوای مشتریان یا PR(روابط عمومی) موقعیت های شغلی هستند که کمتر شرکتی در ایران چنین جایگاهی را تعریف کرده است.
مسیر تبدیل شدن به استراتژیست محتوا، مدیر محتوا و مدیر ارشد محتوا
دوره های پیشنهادی: دوره دیجیتال مارکتینگ، دوره سئو، دوره بازاریابی محتوا، دوره برند، دوره نویسندگی، دوره کپی رایت، دوره شبکه اجتماعی
مسیر تبدیل شدن به کارشناس محتوا
دوره های پیشنهادی: دوره سئو، دوره بازاریابی محتوا، دوره نویسندگی
1- آشنایی با مفاهیم محتوا
2- آشنایی با اهداف محتوا
3- آشنایی با پرسونا و مخاطب
4- آشنایی با زبان و لحن برند
5- آشنایی با قیف محتوا و سفر مشتری
6- آشنایی با تحلیل استراتژی ساستک، SWOT و پورتر
7- آشنایی با تدوین سند محتوا
8- مراحل نوشتن پیام محتوا
9- آشنایی با پیلار کلاستر
10- آشنایی با ارزیابی محتوا
1- کتاب بازاریابی محتوای حماسی اثر جو پولیزی
2- کتاب بازاریابی پرمحتوا اثر جو پولیتزی
3- کتاب ماشین محتوا اثر دن نوریس
4- کتاب بازاریابی محتوایی کاربردی اثر علی شه شناس و مهرداد شه شناس
5- کتاب بازاریابی محتوایی کسب مشتریان بیشتر با بازاریابی کمتر اثر جوپلیتسی
6- کتاب راهنمای تولید محتوا برای فریلنسرها اثر مریدو کولاررلف
7- کتاب برنامه محتوایی یک ساعته اثر میرا کتهند
8- کتاب استراتژی محتوا برای وب اثر کریستینا هالورسون و ملیسا ریچ
1- کتاب کپی رایتینگ اثر مارک شاو
2- کتاب متن نویسی تجاری اثر رابرت اشتون
3- کتاب ۱۰۰۱ راهکار تبلیغاتی اثر لوک دوپونت
4- کتاب ادبیات تبلیغ - رابرت دابليو. بلای
5- کتاب ایروبیک خلاقیت اثر آرپان یاگنیک
6- کتاب رازهای تبلیغات اثر دیوید اگیلوی
7- اعترافهای یک تبلیغاتچی اثر دیوید اُگیلوی
8- کتاب شعار برند شیپور جنگ اثر لورا ریس
9- کتاب تبلیغات تجاری ، اصول و شیوه های عمل نویسنده ویلیام ولز
10- کتاب مبانی خلاقیت در تبلیغات ماریو پریکن
11- کتاب مدیریت تبلیغات اثر دکتر کیماسی
12-کتاب آسیب شناسی تبلیغات در ایران اثر دکتر محمود محمدیان
13- کتاب روانشناسی تبلیغات تجاری اثر ماکس ساترلند
14- کتاب یک روش برای خلق هزاران ایده اثر آقای جیمزوب یانگ
15- کتاب طراحی کمپین تبلیغاتی اثر جیم اوری
1- کتاب همه نویسنده ایم اثر آن هندلی
2- کتاب خرید کتاب نوشتن خلاق اثر گابریله ال.ریکو
3- کتاب سازمان محتوا مدار اثر جو پولیزی
4- کتاب آن ها می پرسند شما پاسخ دهید اثر مارکوس شریدن
5- کتاب سواد روایت - اچ. پورتر ابوت
6- کتاب بهترین قصهگو برنده است اثر آنت سیمونز
1- کتاب نسل سوم بازاریابی اثر فیلیپ کاتلر
2- کتاب نسل چهارم بازاریابی اثر فیلیپ کاتلر
3- کتاب طرح بازاریابی کسبوکارهای کوچک اثر آلن دیب
4- کتاب ایده عالی مستدام اثر چیپ هیث و دن هیث
1- کانتنت تایم (Content Time)
کانال سجاد بهجتی است که محتواهایی در مورد تولید محتوا، بازاریابی محتوا، استراتژی محتوا، کپی رایت و... قرار می دهد.
2- محتواتراپی
کانال علی پوربافرانی است که در حوزه محتوا مطالب تخصصی را قرار می دهد.
3- باشگاه محتوا
کانال تلگرامی مرکز باشگاه محتواست، که در آن آموزش های محتوایی را قرار می دهند.
محتوا اطلاعات، ایده ها یا پیام هایی است که در یکی از فرم های متنی، تصویر و ویدئویی به مخاطب ارائه می شود.
مفهموم محتوا خیلی عام استفاده می شود مثلا صدای آژیر خطر یک محتوای صوتی است که پیام خطر را منتقل می کند یا علامت های رانندگی محتواهای تصویری هستند که در مورد شرایط رانندگی تذکر می دهند، پس مفهوم محتوا بسیار عام است ولی زمانی که در حوزه مارکتینگ می خواهیم در مورد محتوا صحبت کنیم منظور محتواهای تبلیغاتی و مارکتینگ مثل یک بیلبورد یا تبایغ تلویزیونی یا پست اینستاگرام است.
محل داد و ستد، جایی که مشتری و فروشنده تبادلی را انجام می دهند.
marketing' as a process which is used to regulate which products or services may be of interest to customers. Marketing is also responsible for determining the strategy to use in sales, communications as well as business development.
Philip Kotler
بازاریابی یک پروسه است که در آن تعیین می کنید کدام محصول یا خدمت را مشتری می پسندد و استراتژی های فروش، ارتباطات و توسعه کسب وکار است.
یکی از شاخه های بازاریابی است که بازاریابی را با ابزار دیجیتال انجام می دهد.
چند تعریف محبوب بازاریابی محتوایی:
“Content marketing is a strategic marketing approach focused on creating and distributing valuable, relevant, and consistent content to attract and retain a clearly-defined audience — and, ultimately, to drive profitable customer action.”
Joe Pulizzi, Founder, Content Marketing Institute
بازاریابی محتوایی یک استراتژی مارکتینگ است که بر روی خلق و انتشار محتوای باارزش، مرتبط و مستمر برای جلب توجه و نگه داشت یک گروه مشخصی از مشتری ها جهت ایجاد سود است.
“Content marketing is the process of developing, publishing, and distributing useful information that engages prospective customers and propels them toward purchase.”
Anne Murphy, Director of Marketing Content, Kapost
بازاریابی محتوایی پروسه تولید، انتشار و توزیع اطلاعات سودمند است، که باعث جلب توجه مشتری هدف جهت ایجاد فروش است.
“It is a strategy of producing and publishing information that builds trust and authority among your ideal customers.”
Neil Patel, Co-Founder, Crazy Egg & Hello Bar
بازاریابی محتوایی یک استراتژی است که با تولید و انتشار محتوایی که یک اعتماد بین شما و مشتری های هدفتان ایجاد می کند.
“Content marketing is advertising that delivers value to its recipient, not just an impression.”
Chris Bolman, Director of Integrated Marketing, Percolate, Inc
بازاریابی محتوایی تبلیغاتی است که یک ارزشی را به مشتری هدفتان منتقل می کند نه فقط یک تصویر را.
همان گونه چند تعریف بالا مشاهده کردید، بازاریابی محتوایی یکی از استراتژی های بازاریابی است، که با کمک تولید و انتشار محتوایی که برای مشتری ارزشی را ایجاد می کند، توجه و اعتماد مشتری هدف را جلب می کند. این محتوا باید باارزش، مرتبط و مستمر باشد.
روزانه محتوای زیادی در اینترنت تولید می شود ولی بخش زیادی از این محتوا یا دیده نمی شود یا به خرید منجر نمی شود، زمانی این اتفاق می افتد که محتوا بدون استراتژی نوشته شده باشد، استراتژی به شما کمک می کند بدانید محتوا را برای چه کسی؟ چه چیزی رو؟ چه زمانی ؟کجا؟ چه طوری؟ چگونه؟ بنویسید.
استراتژی یک نقشه راه است که به شما کمک می کند بدانید می خواهید به کجا برسید و اولین قدم برای شروع یک استراتژی تعیین اهداف استراتژی است، این هدف ها باید که قابل فهم ، متناسب با کسب وکار شما و قابل اندازه گیری اند.
دو نوع هدف را می توانیم برای اهداف بازاریابی در نظر گیریم: اهداف مستمر و اهداف مقطعی.
اهداف مستمر: آن اهدافی هستند که در بلند مدت قابل اندازه گیری اند مثل سئو.
اهداف مقطعی: هدف هایی که در کوتاه مدت قابل اندازه گیری هستند. مثل کمپین های تبلیغاتی
اهداف بازاریابی محتوایی با اهداف کسب و کار هم پوشانی دارد.
برای این که بتوانیم اهداف بازاریابی محتوایی را نویسیم، باید هدفهای کسب وکارتان را باید بشناسید تا این محتوا رو مطابق این هدف ها تولید کنید.
برای شناخت این اهداف نیاز دارید با سه گروه تعامل داشته باشد:
اولین گروه مدیران هستند، این مدیران خود به 3 دسته تقسیم می شود:
1- مدیران مستقیم: مدیرعامل شما باید اهداف آن ها در کسب وکار را شناسایی کنید
2- مدیر فروش: در بیشتر شرکت ها هدف تولید محتوا فروش است، پس اهدف فروش و افزایش سهم بازار را با مدیر فروش و مدیر پشتیبانی شرکت هماهنگ کنید، اگر شرکت مدیر محصول دارد با ایشان هم صحبت کنید مزیت ها و معایب محصول را بشناسید و بدانید که محصول و خدمات چه نیازی از مشتری شما را برطرف می کند.
3- مدیر مارکتینگ یا بازاریابی: مدیر مارکتینگ یا بازاریابی تعیین کننده اهداف اصلی ارتباط با مشتری است، کمپین ها و تبلیغات را او تایید می کند و به مسائل فروش، برندینگ و روابط عمومی شرکت مسلط است. پس شاید مهم ترین فردی که نیاز است در مورد اهداف بازاریابی محتوایی با او صحبت کنید مدیر مارکتینگ شرکت است.
از صحبت هایی که با مدیران شرکت کردید یک مجموعه اهدافی را استخراج نمودید. اولا چگونه این اهداف را اولویت بندی کنیم و احتمال دارد اهدافی در این بین جا مانده باشد، همین را از مدیران شرکت بپرسید مثلا اگر هدف اگر افزایش فروش و ایجاد مشتری های وفادار از اهداف اصلی شرکت باشند چه خلاء هایی را در شرکت احساس می کنند و آن ها پاسخ خواهند داد که می خواهند سهم خود را از بازار افزایش دهند، پس هم اولویت ها و هم خلاء ها را از مدیران سوال کنید.
حال که اهداف اصلی شرکت و مارکتینگ را شناختید به همراه استراتژیست محتوا باید اهداف تولید محتوا را تعیین کنید، براساس ظرفیت تیم محتوا، چالش های تیم مارکتینگ و اهداف بالادستی با مشورت استراتژیست محتوا اهداف کوتاه مدت و مسمتر تولید محتوا را تعیین کنید.
بعضی از اهداف عمومی تولید محتوا شامل:
1- ایجاد آگاهی
2- ایجاد علاقه و تعامل
3- تولید لید
4- افزایش فروش
5- افزایش سهم بازار
6- ایجاد وافاداری
می توانید باشد.
و هدف های دیگه ای هم هستند که می توانید به این لیست اضافه کنید، هدفهایی هم هستند که اختصاصی برای کسب و کار شماست.
حالا که می خواهید اولویتتان را بنویسید به این سوال جواب بدهید:
کدام اهداف و و اولویت ها بیشترین تاثیر را بر کسب وکار شما دارد؟
وقتی به این سوال جواب دادید اون وقت می تونید مدیران را توجیه کنید
تعیین معیارهای سنجش اهداف تولید محتوا
برای تعیین موفقیت یا شکست اهداف نیاز به معیار، و سنجش آن معیارها است
اگه بخواهید بفهمید یک چیزی موفق بوده یا نه، معیارهایی رو تعریف کنید و براساس آن معیارها بگویید موقف شده اید یا نه
حالا اگر معیارهایی برای تعیین موفقیت اهداف تولید محتوایتان نداشته باشید نمی توانید بگویید موفق بوده اید یا نه مثلا برای آگاهی معیار را می توانید تعداد بازدید قرار دهید، این معیارها باید قابل اندازه گیری و در یک بازه زمانی قابل تعریف باشند، برای این که متوجه شوید کمپین های محتوایی که می روید موفق بوده اند یا نه حتما آن ها را با کمپین های گذشته مقایسه کنید تا بتوانید عملکرد آن ها را بسنجید.
اهداف باید SMART باشد، Specific یعنی واضح باشند، Measurable قابل اندازه گیری باشد، Achievable قابل رسیدن باشد، Realistic واقع گیرانه و Timely زماندار باشد.
مثلا یک هدف می تواند رسیدن به 100 سفارش ماهانه محصول از سایت در بازه 3 ماهه باشد.
قبل از تولید محتوا باید از خودتون بپرسید محتوا را برای کی تولید می کنید؟
باید مخاطبتان را بشناسید، تا بتوانید نیازها و خواسته های او را شناسایی کنید و محتوا را متناسب برای او تولید کنید.
اشتباهی که بعضی کسب وکارها مرتکب می شوند این است که همه را مخاطب خودشان قرار می دهند، این گونه نیست که بتوانید همه را مخاطب خود قرار دهید بلکه باید محتوایتان را برای گروه خاصی تهیه کنید.
شناخت مشتری: مشتری کسانی هستند که حاضرند برای محصول شما پول بدهند، زمانی می تونید یه کسب وکار پایدار داشته باشید که مشخصات و خصوصیات مشتریاتون رو بشناسید.
همه نمی توانند مخاطب محصول ما باشند
مثلا شرکت بنز در جنوب تهران محصول خود را نمی فروشد یا فروختن قفل خودرو به کسانی که خودرو ندارند بی معناست، پس همه مخاطب شما نیستند و باید بخشی از جامعه را به عنوان مخاطب انتخاب کنید.
پس اگر محتوایی تولید کنبم که عمومی باشد و نه برای گروه خاصی این محتوا عملا دیده نمی شود.
کسایی که محصول ما رو می خرند بخشی از جامعه اند، محصول یا خدمات ما یک نیازی را از آن ها برطرف می کنه یا به خاطر علایق و خصویاتی که دارند محصول ما را خریداری می کنند.
این محتوای عمومی نمی تواند نیاز یا خواسته مشتری های ما را پوشش بدهد، پس محتوای غیرموثری خواهد بود.
80% فروش، از 20% مخاطب ها به دست می اید، از آن بخشی از جامعه که مخاطب ما هستند 80 درصد درآمد ما از 20% مشتریان ما به دست می آید.
تقسیم بندی مشتریان
بین تمام مشتریانی که محصول و خدمات ما دارد، یک اشتراک هایی وجود دارد مثلا کسی که خودرو بنر می خرد یک قدرت مالی دارند که می توان یک خودرو گران قیمت را بخرد پس یکی از اشتراک های مشتریان بنز قدرت مالی آن هاست، پس در این مرحله وظیفه ما این می شود که اشتراک های بین مشتری هایمان را پیدا کنیم، بنا به قانون 80 به 20 گفتیم که 20 درصد مشتری های ما 80 درصد خرید ما را انجام می دهنده این جاست که باید روی اشتراکات آن 20 درصد تمرکز کنیم تا آن هسته اصلی مشتریانمان را پیدا کنیم، محتوایمان و تبلیغاتمان را برای آن ها طراحی خواهیم کرد تا به سود حداکثری برسیم.
تقسیم بندی مشتریان
4 موضوع وجود داره که ما می تونیم مشتریانمون رو براساس اون ها تقسیم کنیم مثلا محل زندگی ، مثلا ما محصولی داریم و تهران می فروشیم، خوب تهران رو به چهار منطقع شمال و جنوب و شرق و غرب تقسیم می کنید بعد نگاه می کنیم چند درصد مشتری ها مال شمال تهران هستند، چند درصد برای جنوب تهران هستند، چند درصدشان متعلق به شرق و غرب تهران اند، مثلا خواهیم فهمید که 40% مشتری ها برای غرب تهران هستند.
تقسیم بندی مشتری براساس: 1- محل زندگی 2- جمعیت شناسی 3- نیازها 4- رفتار خرید است.
تقسیم بندی مشتری براساس محل زندگی
چرا مخاطبان رو باید براساس محل زندگی تقسیم بندی می کرد؟ چه اشتراکی در محل زندگی مشتریان وجود دارد؟ یکی از دلایلی که محل زندگی مشتریان را تقسیم بندی می کنیم سطح درآمد آن هاست معمولا افرادی که در یک محله زندگی می کنند یک سطح درآمد نزدیک به همی را دارند، همچین محل زندگی می تواند نشانه قومیت هم باشد مثلا اکثر افرادی که در تبریز زندگی می کنند آذری زبان هستند مثلا پودر کیک می فروشید و می خواهید در تبریز پودر کیک هاتان رو بفروش برسد روی محصولتان به زبان اذری هم دستور الاعمل پخت کیک رو بنویسید.
یه دلیل دیگر که مخاطب ها رو براساس محل زندگیشون تقسیم می کنند به خاطر کسب وکار های محلی است، شما اگر یه مغازه دارید اولویت مشتریانتان افراد همان محله اند.
انواع تقسیم بندی مشتریان بر اساس مشخصات جمعیتی
سن، جنسیت، تعداد اعضای خانوار، درآمد، سطح تحصیلات، قومیت
مشتریاتون را می تونید براساس مشخصات جمعیتی مثل سن ، جنسیت ، تعداد اعضای خانوار ، درآمد ، سطح تحصیلات ، قومیت و عوامل دیگه ای می شه از هم جدا کرد.
چرا باید مشتریامون رو براساس این مشخصات تقسیم کنیم؟ چون افرادی که در هر یک از این گروه ها قرار می گیرند، رفتارهای مشابهی رو انجام می دهند.
کسایی که تحصیلات دانشگاهی دارند، تحصیلات دیپلمی دارند یا اصلا خواندن و نوشتن بلند نیستند ما مشتری ها رو به این سه قسمت تقسیم کردیم.
رفتار مصرفی ان ها یعنی چه محصولاتی رو می خرند با هم فرق می کنه ، مثلا کتاب اصلا توی سبد خرید قشر خواندن بلند نیستند، نیست اما در قشر تحصیلکرده کم و بیش کتاب می خرند.
تقسیم بندی مشتریان براساس نیاز مشتری
مشتری ها را می توان براساس نیازشان تقسیم بندی کرد، مثلا محصول یا خدمات ما چند ارزش و چند مزیت دارید این که مشتری بین این مزیت ها و ارزش های پیشنهادی کدام را اولویت قرار می دهد، مشتری را می توان تقسیم بندی کرد مثلا خودروساری تویوتا مشتری هایش را براساس اولویت هایشان در استفاده از خودرو تقسیم بندی می کند مثلا مشتریانی که میزان مصرف سوخت و آلودگی خودرو برایشان اولویت است یا مشتریانی که قیمت برایشان اولویت بالایی دارد یا جاداری خودرو برایشان اولویت است.
این تقسیم بندی مشتریان به کسب وکارها بستگی دارد، مثلا مشتریان یک شامبو را می توان به مشتریانی که اولویت آن ها قیمت، کیفیت محصول، طبیعی بودن شامبو، دردسترس بودن شامپو یا مواردی مثل این تقسیم بندی کرد.
تقسیم بندی براساس رفتار خرید
این که مشتری چه عادت های خریدی دارد، مثلا مشتریانی اصلا آنلاین خرید نمی کنند یا مشتریانی که در مورد محصولات و اجناس جدید با احتیاط خرید می کنند، این تقسیم بندی هم به کسب وکار و محصولی که می فروشید خیلی بستگی دارد مثلا کسب وکاری که لباس می فروشد، دسته ای از مشتری ها تا لباس را امتحان نکنند خرید نمی کنند، دسته ای از مشتری ها تا یکی از دوستانشان از جنس آن رضایت نداشته باشد خرید نمی کنند، دسته از مشتری ها اگر کیفیت پیج خوب باشد راحت خرید می کنند، برای دست ای از مشتری ها نظرات مشتریان قبلی اولویت دارد، این ها چند دسته از دهها دسته ای است که می توان مشتریان را براساس رفتار خرید دسته بندی کرد.
قبل از این که در مورد انتخاب مخاطب صحبت کنیم، یک مورد را باید اشاره کنیم ما 2 نوع کلی بیزینس دارد:
مثلا برند تویوتا مخاطب هدفش در امریکا، مردان و زنان 40 تا 64 ساله هستند، قیمت و راحتی اولویت های اصلیشونان است، جزو قشر متوسط اند و برای استفاده روزمرشان از آن استفاده می کنند.
یک نکته را باید یاداوری کنم که مخاطب محصول و خدمت شما همه نیستند، مثلا مسواک، مسواک ها انواع مختلفی دارند بعضی مسواک ها خیلی ارزونند و یک بار مصرفند ، بعضی مسواک ها برای لثه حساسند و خیلی انواع های دیگر.
حال اگر مخاطب هدف را مشخص کنیم به آن معنا نیست که گروه دیگری از ما خرید نمی کنند بدان معناست که ما می خواهید این گروه را هدف قرار دهیم، تبلیغات و محتوایی که درست می کنیم می خواهیم برای این گروه باشد و تمرکزمان را روی این گروه قرار می دهیم، محصولمان را برای این گروه طراحی می کنیم، خدمات پس از فروشمان را مطابق سلیقه این گروه تنظیم می کنیم.
همیشه از یک مخاطب هدف شروع کنید ، ممکن است چند تا مخاطب هدف داشته باشید ولی روی یکی از آن ها تمرکز کنید، نگران نباشید اگر احساس کردید که الان جامعه مخاطبتان خیلی کوچیک شده اشکال ندارد همیشه می توانید این جامعه رو بزرگ تر کنید
مثلا شرکت هاکوپیان ، مشتریای هدفشان بین 25 تا 44 هستند ، مشتریاشان مرداند ولی باید در نظر بگیریم خانم ها هم برای اقایون خرید می کنند.
اکثراشان ازواج کرده اند و کمتر جوان ها از آنجا خرید می کنند، درآمد متوسط خوب دارند و تحصیل کرده اند اکثرا برای شغلشان یا مهمانی رسمی کت و شلوار می پوشند و اکثرا هم شهرنشینند. شیک پوش اند می خواهند مرتب باشند اهل مد نیست فقط چند بار درسال خرید می کنند و تعادل بین قیمت و کیفیت می خواهند.
همانگونه که دیدید از بین تمام مشتری هدف و تمام خصوصیت هایی که دارند، تعداد مشخص را انتخاب کرده ایم، این توصیف مشتری هدف شرکتی مثل هاکوپیان است.
پرسونا تصویر بخشی از مشتری براساس تحقیق نوشته است ، پرسونا به شما کمک می کنه درک بهتری از آن بخش مشتریانتان داشته باشید، مشخصاتشون رو بدانید ، عادت ها و نیازهاشان را پیدا می کنید.
تیم تان رو دور هم جمع می کنید اطلاعات مخاطب هدفتان رو جلوشان می گذارید با تجربه ای که از تعامل با مشتریاتون داشتند ازشان بخواهید، برای مخاطب هدفتان یک آدم فرضی در نظر بگیرند یک اسم برایش بگذارند و شروع به توصیفش کنند اول از توصیف مشخصات جمعیتی و مکانیش شروع کنند
بیایید ببینید مخاطب هدفتان چه مشخصاتی جغرافیایی و جمعیتی دارد ، یه خلاصه ای از اون ها در بیارید و اگه مشخصاتی رو ندارید از تجربتون استفاده کنید، بعد می رویم سراغ این که مشتری فرضی چرا محصول شما رو بین بقیه محصولات انتخاب می چیست؟
بعد ازشان بخواهید مزیت های محصول از نگاه مشتری فرضی رو توصیف کنند ، فیدبکشون از محصول شما چیست؟ مشتریتان به چه چیزایی در حین خریدش اهمیت می ده؟ در واقع مزیت محصول شما نسبت به رقباتون چییت ؟
در نهایت از تیمتون می خواهید از نگاه مشتری فرضی دلیل خرید محصول و نکاتی که توی فرایند خرید برای مشتری مهمه رو توصیف کنند، محصول شما چه نیازی از مشتری را رفع می کند؟
الان هر کدوم از اعضای تیمتون یه شخصیت رو توصیف کردند این شخصیت ها رو کنار هم بگذارید
از این شخصیت ها، نکات مشتری رو می بینید اون ها رو کنار هم بگذارید، از مجموع شخصیت ها . یک یا حداکثر دو تا شخصیت رو خلاصه کنید و این ها پرسونای شما می شوند
حتی اگه تنوع مشتریاتون زیاده بهتره که روی یک یا دو پرسونا تمرکز کنید تا این که تعداد زیادی پرسونا بنویسید و عملا نتونید پاسخگوی همه باشید.
شروع نوشتن پرسونا با پیش فرض ها ممکنه توی کوتاه مدت کار راه انداز باشه ولی در بلند مدت نیاز به پرسونای بر پایه بر داده و اطلاعات داشته باشید
برای این که بتونید اطلاعات های لازم پرسوناتون رو به دست بیارید ، می تونید با صحبت با مشتریانتون ، انجام دادن تحقیقات بازار ، گذاشتن پرسش نامه و نظرسنجی توی سایت یا شبکه های اجتماعیتان یا با جمع کردن اطلاعات تیم فروش استفاده کنید
سعی کنید پرسونایتان یک شخصیت باور پذیر باشد
احتمالا چند تا شخصیت رو تونستید در بیارید روی یه ورق همه خصوصیت های این شخصیت رو بنویسید یه عنوان به شخصیت بدید مثلا خانوم خونه دار میانسال با درآمد متوسط و خصوصیاتی که دارند رو زیرش بنویسید، دلیل هر کدوم از خصوصیاتی رو که می نویسید رو بگید تا چه ارتباطی می تونه این خصوصیت با محصول یا کسب وکار شما داشته باشد.
مثلا شاید محله زندگی خیلی ارتباطی با کسی که نرم افزارهای حساب داری می فروشد نداشته باشه ولی اگه یه رستوران باشه محل زندگی مشتریان خیلی برای رستورانه مهمه
در مورد نتایج خصوصیت ها هم فکر کنید مثلا اگه مشتریاتون جوان ها هستند پس احتمالا رابطشان با تکنولوژی هم خوبه
زبان برند در واقع زبانی است که شما می خواهید با آن با مشتری خود ارتباط برقرار کنید، مثلا زبان شما جدی است یا زبان شما شوخ است، این زبان منحصر به محتوایی که تهیه می کنید نیستش این در تمام قسمت های کسب وکار شما اعمال می شود، بهرتی راه برای این که بتوانید یک زبان برند ایجاد کنید این است که آن را در چند کلمه توصیف کنید مثلا :جدی، شیک و حرفه ای شما حالا می توانید این ها را در تمام قسمت کسب وکار خودتان اعمال کنید، هر کدام از ارتباطاتی که با مشتری خواهید داشت با این زبان اعمال می شود.
طراحی یک زبان برند
مفهوم برند این است که نام برند را مشتری به یاد بیاورید و با آوردن اسم برند یک جایگاه در ذهن مشتری ایجاد شود، زبان برند براساس آن جایگاهی طراحی می شود که می خواهید در ذهن مشتری ایجاد طراحی می شود.
برای این که بتوانید زبان برند را طراحی کنید باید چند نکته را قبلش مشخص کنید، مثلا باید بدانید مشتری هدف شما چه کسانی هستند؟ مزیت کالا یا خدمات شما چیست؟ پیشنهاد ویژه شما به مشتری ها چیست؟ چه پیامی را می خواهید منتقل کنید؟ تا به این سوالات جواب ندهید نمی توانید زبان برند خودتان را مشخص می کنید.
زبان برند شما باید برای مشتری قابل درک باشد، اگر با زبانی با مشتری صحبت کنید که هیچ آشنایی با آن نداشته باشد احساس بیگانگی با شما خواهد کرد، برای این که بتوانید زبانی برای مشتریانتان طراحی کنید با زبانی که مشتری هدف شما با شما صحبت می کند را بشناسید مثلا اگر افرادی که به شما مراجعه می کنند ماجراجو و کنجکاو و جوان هستند بدانید که زبان برند شما هم باید با همین مشخصات را داشته باشد، شخصیت های مشتری های خودتان را بشناسید شناخت این شخصیت ها به شما کمک می کند تا زبان برند دقیق تری را برای مشتری طراحی کنید، این را هم در نظر داشته باشد که زبان برند شما باید با کسب و کار شما متناسب باشد مثلا اگر شما یک پزشک هستید زبان برند شاد و شنگول خیلی به حوزه کسب وکار شما مطابقت ندارد.
حالا که می دانید مشتری شما کیست؟ چه زبان و شخصیتی دارد؟ و می دانید که زبان معمول کسب وکار شما چیست؟ می توانید زبان برند خودتان را طراحی کنید.
وقتی به یک زبان برند رسیدید حتما آن را با مشتریانتان تست کنید، مثلا می توانید یک گروه کوچک از مشتریان را دور هم جمع کنید و از آن ها سوالاتی در مورد زبان برندتان کنید و زبان برند، از لحن برند تا تصاویری که مطابق این زبان طراحی شده را با آن ها تست کنید. این کار باعث می شود اگر زبان برند را اشتباه انتخاب کرده اید، بتوانید آ« را سریع اصلاح کنید و هزینه زیادی بابت ری برندینگ نکنید.
قیف محتوا
یک قیف محتوا از چند بخش اصلی تشکیل شده است، برای این که متوجه شوید قیف محتوا چگونه عمل می کند باید به رفتار مشتری توجه کنید، مشتری زمانی که وارد سایت شما می شود یک بازدید کننده است، به محتوای سایت شما علاقه مند شود و این محتوا توجه او را جلب کند.
بعد از این که محتوا توجه او را جلب کرد می تواند وارد قسمت خرید سایت شما شود و اگر از شما خرید کرد به مشتری شما تبدیل می شود. این مراحلی است که محتوا برای مشتری ایجاد می کند اول محتوایی که به خاطر آن وارد سایت می شود، دوم محتوایی که نظر مشتری را جلب می کند، سوم محتوایی که باعث می شود مشتری به سایت اعتماد کند چهارم هم محتوایی که باعث خرید می شود، پس چهار نوع محتوا در قیف محتوایی داریم
سفر مشتری
مجموعه مسیری که مشتری در کسب وکار شما طی می کند تا به یک هدف خاص برسد را سفر مشتری می گویند.
مثلا مشتری در گوگل کلمه ای را سرچ می کند، روی سایت شما کلیک می کند وارد بلاگ شما می شود و بلاگ او را به صفحه خرید هدایت می کند و از شما خرید می کند این یک سفر مشتری در سایت کسب وکار شماست.
مدل ساستک (SOSTAC) مخفف 6 کلمه Situation Analysis، Objectives، Strategy، Tactics،Control Action است، این 6 کلمه به معنای آنالیز شرایط کنونی، هدف گذاری، استراتژی، تاکتیک ها، اقدامات و ارزیابی و کنترل است.
مدل SWOT مخفف 4 کلمه Strengths, Weaknesses, Opportunities Threats است که به معنی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهاست.
مدل پورتر از 5 نیروی بازار 1- تازه واردها 2- قدرت چانه زنی خریداران 3- قدرت چانه زنی تامین کنندگان 4- محصول جایگزین و 5- رقبا تشکیل شده است.
سند محتوا، یک داکیومنت است که معمولا استراتژیست محتوا آن را با کمک مدیرفروش، مدیرمارکتینگ و مدیربرند تدوین می کند. این سند مبنا و مرجع تمام تولید محتواهایی است که در کسب وکار انجام می شود.
1- معرفی کسب وکار
در این قسمت در حد یک یا دو پاراگراف کسب وکار را توصیف می کنید، در این توصیف چرایی کسب وکار، حوزه کسب وکار، محصول و خدماتی که ارائه می کند، مزیت محصول یا خدمات، اهداف کسب وکار و مخاطبان محصولمان را توصیف می کنیم.
2- رقبا
رقبای خود را شناسایی و نام آن ها را در سند بنویسید، هر چه می توانید مشخصات بیشتری از رقبایتان پیدا کنید آن را در سند بیاورید، این مشخصات می تواند میزان فروش، تعداد مشتری یا تعداد پست اینستاگرام در ماه باشد. رقبا به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: رقبای فعلی و رقبای بالقوه، تمرکز خود را بر رقبای فعلی خود بگذارید و نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی کنید.
رقبای فعلی : رقبایی هستند که محصول یا خدماتی عینا یا شبیه محصول و خدمات شما ارائه می کنند و سهمی از بازار محصول شما را دارند و با بیشتر شدن سهم شما از بازار، سهم آن ها کمتر می شود
رقبای بالقوه: مجموعه هایی که الان با شما رقابت نمی کنند ولی به آسانی می توانند رقیب شما شوند.
3- کانال های توزیع و انتشار محتوا
تمام کانال های فعلی انتشار محتوا مثل اینستاگرام، بلاگ یا لیندکین که کسب وکار از آن ها استفاده می کند را بیاروید، کانال های بلقوه ای هم که الان از آن ها استفاده نمی کند ولی در نظر دارد در آینده در آن فعال شود را هم ذکر کنید.
4- زبان برند
انحرافی که از زبان معیار وجود دارد، مثلا زبان شاد، یعنی با لحنی بشاش و کلماتی شادآور در کلام استفاده می شود، یک تم کلی است که برای کل برند استفاده می شود.
5- راهنمای UGC
یک راهنما و دستورالعمل است که کارشناسان فروش و پشتیبانی کمک می کند تا با یک دستور العمل واحد با مشتری تعامل داشته باشند.
برای این که بتوانید پیام یک محتوا را بنویسید:
1- مشخص کنید چه پیامی را میخواهید به مشتری منتقل کنید، معمولاً پیام شما میتواند مزیتهای محصول یا کسبوکار شما باشد، در این جا باید پیامتان باید با برندتان منطبق باشد.
2- دقیقاً مشتری شما میخواهید چه بشنود، این جا است که خودتان را جای مشتری بگذارید و ببیند که مشتری دقیقاً از محصول یا کسبوکار شما چه انتظاری دارند این اطلاعات را میتوانید از پرسونای مشتریتان در بیاورید.
3- این جا با اطلاعاتی که از مرحله اول و دوم به دست آوردید، پیامتان را تنظیم کنید، بیشتر محتواها از چند پیام تشکیل شدهاند برای این که بتوانید این پیامها را کنار هم بگذارید آنها را دستهبندی کنید مطمئن شوید تعداد پیامهای خیلی زیاد نباشد. سعی کنید تعداد هر پیام در یک گروه نزدیک به هم باشد، حالا بین هر گروه یک پیام را انتخاب یا چند پیام را با هم تجمیع کنید، حالا شما چند تا پیام اصلی دارید، این پیامها را ارزیابی کنید تا با برند شما و مشتری شما مطابقت داشته باشد. این جاست حداقل سه تا چهار پیام مؤثر خواهید داشت.
4- حالا شما چند تا پیام دارید ولی مطمئن نیستید مشتریهای شما چه واکنشی نسبت به پیام شما میدهند، برای این کار باید پیام خودتان را تست کنید، بین پنج تا شش مشتری که به پیامی که میخواهید منتقل کنید مربوط هستند را انتخاب کنید، مجموعه سؤالاتی در مورد پیامتان تهیه کنید تا از مشتریتان بپرسید، جوابهای مشتریها را بررسی کنید وقتی بیشتر از پنج مشتری سؤالاتتان را انجام دادید پیامتان به دیدگاه مشتری نزدیکتر میشود، برای این که مطمئن شوید که پیامتان با تمام مشتریها سازگار است پیامتان را به تعداد زیادی مشتری تست کنید برای این کار میتوانید از ابزارهای دیجیتالی مثل SurveyMonkey یا UserTesting استفاده کنید حداقل 100 تا مشتری را برای این تست انتخاب کنید و در نهایت سؤالاتی را برای پیامتان تهیه کنید مثلاً سؤال کنید کدام محصول را بر اساس پیامی که ارائه شده ترجیح میدهید، از این تست دو مورد را باید متوجه شوید کدام پیامها موثراند و کدام پیامها مؤثر نیستند، حالا شما پیامهای مؤثری دارید.
5- پیامتان را با داستانگویی همراه کنید، به دو روش میتوانید داستانی برای محتوای خود ایجاد کنید مورد اول داستانی از کسبوکار، محصول ... شماست مدل دوم داستانهایی است که در موردنیاز و راهحل محصول شما صحبت میکند، از داستانهای مشتری و کارکنان خودتان استفاده کنید، داستانی را تعریف کنید که مشتری یا کارمند شما چگونه با محصول شما توانستند دنیای بهتری ایجاد کنند، مشتریها باید بتوانند با کاراکترهای داستان ارتباط کنند.
6- پیامتان مرجعیت محتوایی داشته باشد، به این معنی که محتوایی که تهیه می کنید در سطحی باشد که بقیه به ان استناد کند، مثلا سایت هاپ سپات یک مرجع محتوایی است هر فعالی در حوزه محتوا می توانید به مقالات و دروس آن استناد کند، این مرجعیت باید مورد علاقه مشتری شما باشد تا به شما جذب شوند.
یک روش متداول تولید محتواست، در این روش شما یک محتوا را به عنوان محتوای مادر در نظر می گیرید، این محتوا به نوعی خلاصه بقیه محتواهایی که تولید کرده اید می شود و محتواهایی را در حاشیه آن تولید می کنید. همچنین زمانی که یک محتوای حاشیه ای می تونیسید باید به محتوای اصلی لینک دهی کنید تا ارزش محتوای اصلی افزایش پیدا کند.
بسته به این که این محتوا در کدام کانال محتوایی انتشار پیدا کرده است و هدف محتوا چه بوده ارزیابی آن هم متفاوت است، اگر در جایی مثل اینستاگرام منتشر شده است میزان اینگیجمت می تواند ملاک خوبی برای ارزیابی محتوا باشد واگر در سایت منتشر شده سئوی آن می تواند ملاکی برای ارزیابی موفقیت محتوا باشد.
زمانی که میگوییم هوش مصنوعی محتوا را تولید میکند به این معناست که نرمافزار متن را برای شما مینویسد، شما میتوانید ایده تولید محتوا، توضیحات، لحن متن، مطالب کلیدی محتوا، موضوع کسب کار و مخاطب محتوا را به نرمافزار بدهید و بر اساس میلیاردها مطلبی که در وب وجود دارد خروجی محتوایی خود را دریافت نمایید هر چه بیشتر از این ابزارها استفاده کنید میتوانید محتوای بهتری را به دست آورید، این محتواهای متنی میتوانید برای بلاگ، کپشن، لندینگ پیچ و ایمیلهای تبلیغاتی باشد.
همچنین اگر به دنبال ایده هستید، هوش مصنوعی میتواند به شما کمک کند تا تمام ابعاد یک موضوع را پیدا و در میان موضوعات بهترین را پیدا کنید.
1- هاب سپات (HubSpot)
شاید سازگارترین ابزار تولید محتوای متنی برای موتورهای جستوجو ابزار هاب سپات باشد، محتوایی که هاب سپات تولید میکند با موتورهای جستوجو بیشترین سازگاری را دارد.
2- جاسپر (Jasper AI)
جاسپر یک ابزار پولی است که به شما در تمام زمینههای تولید محتوا از تولید یک متن تا تعیین سرفصلهای مقالات میتواند کمک کند.
3- فریز (Frase)
زمانی که میخواهید مطمئن شوید تمام محتوایی که در یک موضوع در وب وجود دارد را گردآوری کردهاید از این ابزار استفاده میکنید، این ابزار برای خلاصهکردن محتواهای موجود در وب بسیار کاربردی است.
4- مارکت موس (MarketMuse)
اگر به دنبال ایده برای تولید محتوای خود هستید، این ابزار میتواند برای شما بسیار مفید باشد، این ابزار دستههای جامعی از ایدهها را به شما ارائه میکند.