اگر شما نیز، علاقهمند به بازيهاي RPG هستید، مطمئنا وقتی خبر وارد شدن المان های RPG به سری را شنیدید، کمی کلاه بالا انداختید و با خود گفتید:« حالا، هر بازیای که ادعای وجود دارد، میآید و زبان میگشاید و میگوید منم آرپیجی» و با نیمنگاهی به ویچر 3، که چگونه بهترین بازی آرپیجی تاریخ شناخته شد با این حال که اصلا آرپیجی نبود، اشکی در گوشهی چشمتان بیامد و فکر کردید که این بازی هم قرار است برود در لیست بازیهای آرپیجی(که خوشبختانه هنوز كسي به آن این برچسب را نزده)، اما بعد از اینکه این بازی آمد، همه باهم متفق بر یک چیز شدیم :« این بازی، این سری را نجات داد.» اما چرا؟
در اول بگویم که، سخن از "اوووه بازی تغییر کرده این که دیگر اسسینز کرید نیست" مثل سخن گفتن انسان احمق است؛ همان انسانی که بعد از تغییرات عظیم God of War(گیمپلی، دوربین بازی، تغییر کامل تم و محتوای داستانی) گفت "این بازی شاهکاره بخدا این بازی بهترین بازی تاریخه". اگر تغییر بد است، برای GoW هم بد است، و اگر بد بود GoW گوتی نمیشد، پس این گریه های "این بازی دیگه چیه؟؟؟!!!! کاش اسمشو عوض میکردن" را نشنیده بگیرید. این بازی، قطعا یکی از بهترین بازی های این سری است(اگر جزو سه تای برتر نباشد) و این سری را از سقوط آزادی که درحال رخ دادن بود نجات داده است؛ چگونه؟
بعد از بازی AC II، که شاهکاری بود و باعث شد این مجموعه واقعا ماندگار شود، بهخاطر دلایلی که به آن بگوییم سیاست مالی، سریع رفت سراغ ساختن دو Spin-Off از این شخصیت، که به بازی های Revelations و Brotherhood ختم شد که بهنظرم براذرهود، یکی از ضعیفترین نسخه های اسسینز کرید است. دقیقا بعد از همین، این سری وارد یک Downfall شد، و با کم شدن محتوا در هر نسخهای که میآمد روبرو بودیم(مثلا Assassin's Creed III را درنظر بگیرید. با اینکه این نسخه را بسیار دوست دارم، اما طبیعتا این را هم میدانم که بازی ضعیف است. بازیای که سه ساعت طول میکشد شروع بشود، با آن همه هایپی که برایش کردند، در آخر این درآمد. داستان بازی به شدت از این شاخه به آن شاخه میپرد، و بعضی فیچر های بازی تا وقتی که بازی را به آخرهایش نرساندهاید آنلاک نمیشوند:)) ) بعد از آن، فاجعه ی Liberation. البته نمیخواهم ناحقی کنم، AC:IV قطعا بازی بهتری بود از III، نه فقط داستان خیلی پراکنده تعریف نمیشد(که البته خیلی هم قوی نبود)، سرزمین های زیبای کارائیب، با سیستم مبارزهی بهینهسازی شده، جنگهای دریایی و چندین عامل دیگر باعث شدند که این بازی جزو بهترین بازیهای AC قرار بگیرد و همه نگاهی دوباره به این سری بیندازند، تا اینکه اتفاقی به اسم Unity افتاد.
به صورت نورمال، یک شرکت بازیسازی، هر چند سال بازی میسازد(البته یوبیسافت مجموعه ای از چند شرکت است و هرکدام که سه سال برای ساخت بازی صبر کنند، باز هم همین شرایط هرسال یک اسسینز کرید پیش میآید) و سراغ آن IP میروند، مگر بازی COD, Fifa, PES یا Assassin's Creed باشد. اتفاقی که سر Unity افتاد چه بود؟ در ابتدا بگوییم که بازی را شخصی به اسم Travis Stout نوشتهاست. تنها بازی درخشان در کارنامهی ایشان، Fallout : New Vegas میباشد که حتی این بازی هم بخاطر داستانش نیست که مورد علاقهی من و خیلیهاست؛ پس در مرحلهی اول، این داستان بازی بود که بد بود(Pace داستانگویی، پتانسیل از دسترفته ی شخصیتها، مرگ احمقانه ی Elise و رابطهی او با آرنو که واقعا با عجله نوشتهشده بود و هزاران نکتهی دیگر) از باگهای بازی که دیگر حرفی نزنیم؛ FPS؟ این که دیگر جوکی است برای Unity. اما همین اتفاقها نیز سر Syndicate نیز افتاد، با اینکه من خیلی لندن را دوست داشتم، ولی این بازی نیز جزو بازی های ضعیف این سری بود، اما بعد از این ها چه اتفاقی افتاد؟ این سری به چه چیز نیاز داشت تا دوباره احیا بشود؟(قابل توجه باشد که المان های RPG، مثل لولبندی، از Syndicate هم داخل بازی بوده اند)
آمد، بازی خوشساختی به اسم Assassin's Creed Origins که قرار بود به اولین اسسین ها، The Hidden Ones بپردازد. بازی در مصر جریان داشت(که همین الان هم میگویم زیباترین اسسینز کرید این اسسینز کرید است) و می خواست داستان Bayek را تعریف کند. همین اول، بگویم که طراحی بازی، بینظیر است. زیباترین منظرههایی که میشود دید، عظمت اهرام مصر، این بازی بهشت Nerd هاییاست که به دنبال گیمینگ میباشند. اما این بازی چگونه باعث شد اسسینز کرید، از متای 70، برسد به متای 81؟ راستش شما کمبود المان های Stealth را اصلا احساس هم نمیکنید(و البته اهمیتی هم ندارد، چون هوش مصنوعی در این سری هیچوقت خوب نبوده است و مخفیکاری جوکی است که به این بازیها چسبیده میشود) و وجود المانهایی مثل لولبندی، سلاحهای Tier بندیشده و ... واقعا گیمپلی بازی را بهبود میبخشند. برگشتن یک پروتاگونیست، مثل Desmond، به اسم Layla Hassan، که واقعا باعث بهبودی بخش Present Day بازی شد. داستان کمی با کاهلی شروع میشود، اما دیگر ریتم خودش را از دست نمیدهد و به شکل خوبی ادامه مییابد. موسیقیهای بازی بی نظیر هستند؛ و کاملا جو حزین و غمگینی که پروتاگونیست بازی آن را پشت سر میگذارد، موازی با سرزمین مرموز مصر، منطبق با این موسیقی بهشکلی معرفی میشوند که شما از خوبی آن گریه خواهید کرد. داستان بازی، نسبت به نسخه ی قبل و حتی بعد بهتر است، پروتاگونیست بازی بسیار بهتر است، و جزئیات عجیبی در بازی وجود دارد(مثلا، اگر در بیابانهای بازی به مدت زیاد وقت بگذرانید، توهماتی میبینید که به زیباترین شکل داستانهایی تعریف میکنند). طراحی Outfit های بازی بینظیر است. Mounted Combat بازی حتی از نسخه ی Odyssey هم بهتر است، و دیگر آبجکتیو های Follow the target را ندارید(اعصابخورد کن ترین آبجکتیوهای موجود در سری). از پرداختن به جزئیات دور نشویم، کافیاست وارد حالت Photo Mode شوید و روی چشمان اسبتان زوم کنید؛ من هیچ چیز دیگری نمی گویم. داستان بازی، بسیار گیرا و جذاب است، و شاید بهترین بعد از AC II. داستان انتقامی تاریک، که همزمان با جنگ شما با بطالمه، کمک کردن به کلئوپاترا و آیا برای پیدا کردن کسانی که در مرگ پسرتان مسئول بودند، به بهترین شکل روایت میشود(البته باز هم گفتهشود که شروع داستان کمی عجیب و غریب است) شخصیت بایک، قطعا بسیار پیچیدهتر از هر شخصیتیاست که این سری تابحال خلق کردهاست. دربارهی سیستم لولبندی بازی، کمی Grinding نیاز است؛ در غیر این صورت، این نسخه تنها نسخهاياست که Progression System بدردبخوری دارد. یکی از خوبیهای دیگر این بازی، کم شدن Bug هاییاست که در نسخههای قبلی عملا به قسمتی از بازی تبدیل شده بودند(باگها هنوز هستند، اما بسیار کمتر شده اند). همچنین، این نسخه بسیار ارزش دیسکاور کردن را دارد، رازهاي بيشمار در بازي، عجایب و رموز سرزمین مصر بهگونه ای بیان شدهاند که هیچ بازیای بجز این، انگار، نمیتوانست اين كار را بكند. در حقيقت، خودم از كوئستي كه در ابوالهول برای پیدا کردن یک Outfit مخصوص بود، شگفتزده شدهبودم. بازی، داستانهای زیادی برای گفتن دارد و واقعا در این مقاله، گفتن همه ی آنها ممکن نیست.
سرآخر، اسسینز کرید اوریجینز، با معرفیکردن گیمپلی خوب، داستان گیرا، شخصیتپردازی خوب، ساندترک های فوقالعاده، طراحی خوب و بهینهسازی قابل قبول، واقعا باعث شد روحی دوباره در این سری بازی دمیدهشود. حرف آنهایی که میگویند هیچ اسسینز کریدی I و II و III نمیشود را نمیفهمم، فکر نمیکنم آنها هیچ کدام از بازیهای نامبرده را بازی کرده باشند.
ساندترک های هایلایت از بازی :
Fire In the Duat, Bayek of Siwa, The Tongueless Land, I Walk on Your Water, Nomads of the White Desert, Be My Eyes, Ezio's Family(Origins version)
البته همه ی ساندترک های این بازی بینظیرند.