روشی که میخوام بهتون بگم به هیچ ابزار خاصی نیاز نداره و دقت بسیار بالایی داره.
به طور کلی وقتی از نقطهزدن و تشخیص کف یا سقف حرف میزنیم، معمولاً تحلیل تکنیکال و کلا هر مدل تحلیلی که بر اساس دادههای گذشته انجام میشه(Lagging Indicators) کاربرد چندانی نداره. به دادههای شاخصهای پیشرو(Leading Indicators) نیاز دارین که بتونین به شکل Realtime نتیجهگیری کنید. ابزارهای بسیار زیاد و پیشرفتهای واسه تشخیص کف قیمت در این زمینه وجود دارن. معروفترینشون Footprintه. به کمک Footprint شما میتونین ردپای والها رو به شکل کاملاً زنده مشاهده کنین و منطقیترین نتیجه رو بگیرید.
اما روش ما هیچ ربطی به Footprint نداره. حقیقتاً به ابزار خاصی هم نیاز نداره و با دقت بالا میتونین به کمک اون کَفهای محلی رو تشخیص بدین.
اگه بخوام قبل از ورود به جزئیات خیلی کلی و عامیانه روش خودم رو توضیح بدم، برای تشخیص دادن کفهای محلی کافیه که به نسبت حجم و اندازه کندلها نگاه کنیم. وقتی قیمت بیتکوین به کف محلی خورده باشه، بدون حجم قابل توجه تو زمان بسیار کوتاهی از اون قیمت فاصله زیادی میگیره و خیلی میاد بالاتر.
اما چیجوری بفهمیم کِی به کف رسیدیم و قرار نیست (فعلاً) بیایم پایینتر؟
تو هر صرافیای که عضو باشین، چارتی که به شکل پیشفرض جلوتون قرار میگیره شامل کندل و ایندیکاتور والیوم(حجم) میشه. معمولاً بین کندلها و والیوم رابطهی منطقیای برقراره. به نسبت حجم خرید یا فروش، کندلمون سبز یا قرمز میشه. مثلاً اگه خیلی فروش زیاد باشه خط مربوط به والیوم یه قرمز درازه و طبعاً کندل قرمز بزرگتری هم داریم.
یکی از چرخههای معیوب تو بازار وقتی اتفاق میافته که به نسبت اندازه کندل، اندازه والیوم منطقی نیست.
اگه خیلی متوجه منظورم نمیشین، چارت زیر رو ببینین و متنهاشو به ترتیب شمارههایی که واسشون گذاشتم بخونین:
اینکه دقیقاً چقدر ممکنه قیمت بالا بره و صعود بعد از برخورد به کف تا چه ابعادی قراره ادامهدار بشه بیشتر حسیه و تجربی. و تکنیکالی. یعنی بعد از فاجعه، سطوح مهم تکنیکال حتی تو تایمفریمهای کوتاه محترمتر میشن. چون باتها و الگوریتمهای مکانیکی با همینها کار میکنن و وقتی تریدرای کمی تو بازی موندن، بازار کاملاً دست همین باتها میافته و این سطوح کاملاً راحتتر نقش حمایت و مقاومت رو ایفا میکنن. تو مطلبهای بعدی راجعبه سادهترین روشهای تحلیل تکنیکال حرف میزنم باهاتون.
وقتی به اندازهی کافی به چارتهای یک دقیقهای نگاه کنین، درک کاملتری از فعل و انفعالات بازار پیدا میکنین و به مرور زمان راحتتر کفِمحلی رو با دقت بالا پیدا میکنین.
با این حال اصلاً مهم نیست که چیزی رو دقیق بدونین. وقتی قیمت به اندازهای پایین اومده که حدضررهای تریدرا زده شد و لیکویید شدن بقیه تموم شد(یعنی دقیقاً نقطهی کف و جایی که وارد پوزیشن لانگ میشید)، شما فرصت کافی واسه جمعکردن سودتون دارین. هرچقدر ابعاد ریزشِقیمت بیشتر باشه، فرصت شمام برای جمعکردن سودهاتون بیشتر میشه. اوایل یکم سخته و مثل آزمون و خطا به نظر میرسه. بنابراین بهتره که با حجمهای خیلی کم ورود کنین. نکتهی کلیدی اینه که وقتی چنین قاعدهای رو دیدین، ورود کنین. نترسین و به احساستون مسلط باشین. و اینو هم یادتون باشه که گذشت زمان و اسکالپهای متعدد این ترس و استرس رو ازتون میگیره و بعد از تریدهای موفق متوالی، اعتماد به نفستون هم زیاد میشه.
البته تو مطلب بعدی راجع به مدیریت ریسک و سرمایه بیشتر صحبت میکنیم. ولی فعلاً، هرکاری میکنین، با اهرمی وارد شین که نقطهی لیکویید شدنتون از قیمت فعلی بیتکوین حداقل 6000$ فاصله داشته باشه.
هر دفعهای که لیکویید شدین به این نتیجه برسین که هنوز "تریدر" نیستین و خیلی چیزا باید یاد بگیرین. تریدرها هیچوقت لیکویید نمیشن و همیشه ضررشون کنترل شدهست
پس قواعد سادهی ما اینجوری میشه:
وقتی به کف برخورد میکنیم که یه عدهی کثیری که لانگ هستن لیکویید شن و یه عدهی زیاد دیگه استاپلاسهاشون(حد ضررهاشون) بخوره و اردربوکها(جایی که اردرای ملّت ثبت میشه) از اردرهای لیمیت خالی میشن؛ و شما دقیقاً بعد از همهی اینا ورود میکنین.
وقتی همهجا بمباران شد و همه نابود شدن، شما تازه از پناهگاه بیرون میاین و دشمن رو غافلگیر میکنین
آزادراهی جلوتون قرار میگیره که میتونین ازش سود کنین. اونایی که در ادامهی مسیر قیمت رو میبرن بالا و سود شمارو تضمین میکنن، Swing Traderها و موجسوارهایی هستن که در اون لحظهی بخصوص(که شما بودین و اونا نبودن) نتونستن کف محلی رو تشخیص بدن و دارن دیرتر لانگهاشون رو باز میکنن.
معلومه که نه. اگه شغل اصلیتون ترید باشه و به شکل مستمر حواستون به بازار باشه، یه جایی متوجه میشین که قیمت همه چی خیلی بالائه و بر اساس تحلیلتون(یا تحلیل تحلیلگرهای مورد اطمینانتون) قراره بازار بالاخره یکم ریزشی شه. شاید فاصلهی زمانی که شما فکر میکنین قراره بازار ریزشی شه و شروع ریزش 3-4 روز باشه. پس لزومی نداره کل این مدت وقتتون رو با چارت یکدقیقهای تلف کنین. ولی وقتی آثار ضعف رو در بازار دیدید و احساس کردین ریزش شروع شده، به جای چارت چهارساعته و یک ربعه، یک دقیقهای رو باز کنین و ازش برای تشخیص کف استفاده کنین.
بعد از شروع ریزش، چارت یکدقیقهای رو باز میکنیم و ازش برای تشخیص کف استفاده میکنیم
اینایی که گفتم همش راجعبه قواعد اسکالپ کردن و پیدا کردن کَفهای محلی بیتکوین بود. به شخصه خیلی بیتکوین رو ترید نمیکنم دیگه. وقتی شِتکوینها با بتای بالاتر، نواسانات بهتری رو در جهت مورد انتظار من برام ایجاد میکنن، نیازی به ترید کردن بیتکوین نیست. ولی بیشترین چارتی که در روز بهش نگاه میکنم چارت بیتکوینه و برای کَف شناسی هم "فقط" از چارت بیتکوین استفاده میکنم.
کَف بیتکوین یعنی کَف کل بازار کریپتو
یادتون نره آلتکوینها همشون فقط وسیلهان برای حرکت بیتکوین. ولی اگه با این روش بتونین کَفهای محلی بیتکوین رو با دقت تشخیص بدین، به کمک آموزشی که تو قسمت اول هنر احتکار منتشر کردم به راحتی میتونین در نقاطی که بیتکوین به کَفمحلیش برخورد کرد، ارزهای با بِتای بالا رو پیدا کنین و بجای بیتکوین اونارو لانگ کنین. اگه یکم سرعت عمل داشته باشین و چندتا ارز با بتای بالا رو لانگ گنین تو زمان کمی سود خیلی زیادی دستتون میگیره.
قسمت بعدی "هنر احتکار" راجع به اصول اولیه مدیریت سرمایه و محاسبات پشتشه. بدون شک، مهمترین چیزی که هر تریدر باید بلد باشه مدیریت سرمایهست. بدون مدیریت درست، حتی اگه بهترین تحلیلگر هم باشین به مرور زمان پولتون کم و کمتر میشه و حذف میشین. این چیزایی که در ادامهی این مطلب نوشتم مقدمهایه برای قسمت سوم. فعلاً اینارو داشته باشین تا اصلکار آماده باشه.
یادتون باشه که همیشه قانع باشین. طمع نکنین. بازار آدمای طمعکار رو میبلعه.
مهم نیست که بر اساس قواعد تحلیل تکنیکال چقدر مونده تا به هدف برسید. لحظهای که حس میکنین از مقدار سودتون راضی هستید، حداقل کاری که میتونید بکنید اینه که بخشی از پوزیشنتون رو ببندید.
بزرگترین عاملی که بهترین تحلیلگرا رو هم از سود کردن تو بازار عقب میاندازه برنداشتن سود در مسیر رسیدن به هدفه.
با توجه به سرمایهای که دارین باهاش کار میکنین همیشه یه هدف روزانه و هفتگی واسه خودتون درنظر بگیرید. وقتی به اندازهی روزتون سود کردین، دیگه نیازی نیست بقیه روز رو ترید کنید. استراحت کنین و اگه نمیتونین دست از نگاه کردن به چارتها بردارین، با سرمایه خیلی کمتر از همیشه و بدون ذرهای استرس ورود کنین.
پشیمون نباشید. تو این بازار "همیشه" فرصت جبران هست. فقط باید زنده بمونید و صفر نشین. پشیمونی تأثیر روانی شدیدی روی ذهنتون میذاره و تریدهای بعدیتون رو خراب میکنه.
اینا هیچکدوم مشاوره مالی نیست. خودتون تحقیق کنین.