2nd anniversary of the company with a little happy delay
نمیدونم چیزی باید بگم با نه
راستش :) اصلا نمیدونم
فقط یه چیزی که به شدت داره فشار میاره و درد داره اینه این دوسال آدمای این کمپانی هم عوض شدن)))
هیچ کدوم ما ها دیگه اون آدم های سابق نیستیم...
خیلی هایی که میشناختمشون و باهاشون این آرزو هارو بنا کردم تو موقعیت های خاص رفتن
قانونا برا سالگرد باید حرفای شاد بزنم ولی واقعا میگم نمیتونم
الان دیگه بعد گذشت این همه روز و ساعت
فقط منتظر دیدن موفقیت همین اعضای باقی مونده هستم نه چیز دیگه
تمام تنش های گذشته تمام بحث سر اینکه کی بزرگ تره و کی بهتر
احساس میکنم همشون بی ارزش شدن
همشون پوچ شدن
هرچقدر بزرگ تر بشی :) بیشتر میفهمی روزای زندگی اینقدر کوتاه و کم ارزش هستند که نباید بابت هیچ چیزی دعوا و نگرانی درست کنی
نمیدونم واقعا
فقط هرکی هستید و هر کجا هستید بازم مثل همیشه ممنون که هنوز نرفتید و کنارمون هستید
فقط اینکه.... خب نمیدونم چطوری بگم... به هرحال هر چیزی که بوده یا هست
با یک رویا شروع شده
میخوام رویاهای صادقانه تری ببینم
رویاهای دور تر از حالی که الان دارم :) چیزی که قلبم ازش نگذشت