به راستی بهترین روانپزشک کیست؟ یک روانپزشک خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ یک روانپزشک، در دانشکده پزشکی درس خوانده است و با مدرک پزشک عمومی فارغ التحصیل میشود، دوره رزیدنتی را به پایان رسانده است و مدرک تخصص خود را برای تشخیص، درمان و پیشگیری از اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری در بیماران با عنوان کلی روانپزشک یا متخصص اعصاب و روان دریافت کرده است.
روانپزشکان نقش مهمی در ارتقای سلامت روان ایفا می کنند، به ویژه در زمانی که از هر 4 بزرگسال در ایران، 1 نفر دارای مشکل در سلامت روان است. یک روانپزشک مهارت ها و توانایی های لازم برای ارائه درمان روانشناختی، تجویز دارو و انجام اقدامات تخصصی برای درمان افراد مبتلا به بیماری روانی را داراست. روانپزشک عمدتا در درمان اضطراب و افسردگی، حملات پانیک، اختلالات شخصیت از جمله اختلال پارانوئید و اختلال دوقطبی، ترک اعتیاد، اختلالات جنسی و اختلالات شناخت میتواند به بیماران کمک شایان توجهی کند و کیفیت زندگی فرد را افزایش دهد تا بینش جدیدی به فرد در زندگی اعطا شود.
وقتی سلامت روان ما بر هر جنبه ای از زندگی ما تأثیر میگذارد، داشتن یک رابطه مثبت و قابل اعتماد میتواند تفاوت بین بقا و شکوفایی باشد.
اما فراتر از پیشینه تحصیلی، ویژگی های کلیدی دیگری وجود دارد که برای نقش یک فرد به عنوان روانپزشک بسیار مهم است. آنها به شما کمک میکنند تا اطمینان حاصل کنید که مراقبت با کیفیت به بیماران خود ارائه می دهید و همچنین در نقش خود موفق خواهید بود. یک روانپزشک دلسوز و شایسته میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. در اینجا چند ویژگی اصلی یک روانپزشک شایسته آورده شده است.
برخی از ویژگی های یک روانپزشک خوب شامل موارد زیر است:
بر اساس یک مطالعه اخیر، روانپزشکانی که به افراد مبتلا به بیماری روانی کمک می کنند باید از مهارت های همدلی در طول درمان استفاده کنند. از جمله موقعیت هایی که در آن افراد تمایلی به کمک گرفتن ندارند و یا قادر به ایجاد روابط قابل اعتماد نیستند یا به دلیل اختلالات سلامت روانی، برای برقراری ارتباط منطقی و عاطفی با دیگران دچارمشکل یا ناتوانی هستند. یک روانپزشک خوب برای نشان دادن همدلی، فعالانه به نگرانیها و احساسات بیمار گوش میدهد و به آنها احترام میگذارد و در نگرانی خود را نشان میدهد. علاوه بر دارو، همدلی با بیماران می تواند اثربخشی درمان بیماری های روانی را افزایش دهد.
یک روانپزشک خوب باید درک دقیقی از داروها، ملاحظات ایمنی آنها، تأثیرات آنها بر بیماران و غیره داشته باشد. از احتمال اینکه خطرات داروها ممکن است از فواید آن بیشتر باشد آگاه است.به عنوان مثال، اگر بیمار با سابقه اعتیاد به مواد مخدر دارد، روانپزشک باید داروهای بسیار اعتیادآور را با احتیاط تجویز کند یا به طور کامل از آنها اجتناب کند. علاوه بر این، باید بداند که به دلیل عوارض جانبی یا بی اثر بودن داروها، چه زمانی دوز را کاهش دهد یا داروها را تغییر دهد. اگر داروها پس از یک آزمایش معقول موثر نبوده اند، داروها را قطع می کند.
برای ایجاد یک محیط حمایتی که به نیازهای بیمار شما تمایل دارد، باید انعطاف پذیر باشد. با توجه به روانشناسی امروز، یک روانپزشک خوب آماده است تا روش یا درمان دیگری را امتحان کند. به عنوان مثال، ممکن است لازم باشد تعداد جلسات را بر اساس شدت بیماری بیمار افزایش دهید. به تمایل بیمار برای کاهش دوز یا تغییر دارو در صورت وجود عوارض جانبی احترام می گذارد، مشروط بر اینکه این کار منطقی باشد (معمولاً اینطور است، اما نه همیشه).
همچنین مهم است که یک روانپزشک خوب به نیازها و نگرانی های منحصر به فرد بیمار خود توجه کند. این به معنای احترام گذاشتن به زمان، وقت شناس بودن و در دسترس بودن، و تشویق به یک ارتباط باز است. همچنین تضمین می کند که بیماران از آسیب پذیر بودن در محیط تمرین احساس امنیت کنند تا همه جنبه های بیماری خود را مورد بحث قرار دهند و بر اساس آن درمان دریافت کنند.
یک روانپزشک خوب اهمیت یادگیری مداوم را درک می کند. همچنین ذهن یاد گیرنده دارد و مرتبا مطالب و مقالات جدید را مطالعه میکنند. این مسئله به آنها کمک میکند تا در مورد درمان های پیشرفته و استانداردهای پزشکی به روز باشند. روانپزشکان برتر همچنین مخالف پرسیدن سوال یا مشاوره از همتایان خود در هنگام بروز مشکلات نیستند. این به آنها این امکان را می دهد که بهترین علایق بیمار خود را در ذهن داشته باشند تا مراقبت های با کیفیت بالا را ارائه دهند.
ارتباط چشمی بین بیمار و پزشک بسیار حائز اهمیت است و تعامل سازنده بین پزشک و بیمار پله اول در رسیدن به هدف درمان یعنی بهبود نشانه های بیماری است. بیمار در حضور روانپزشک و تراپیست خود نباید دچار احساس سرخوردگی و شکست شود و یک روانپزشک خوب به این مسئله کاملا واقف است.
رایج ترین شکایتی که وجود دارد این است که مردم احساس می کنند قرار ملاقات هایشان با روانپزشکشان همیشه کوتاه است، یا اینکه هرگز زمان کافی برای گفتن آنچه را که نیاز دارند، ندارند. سرعت مکالمه و زمان اختصاص داده شده در نهایت باعث میشود آنها احساس کنند که سربار هستند و سؤالات کمتری بپرسند، اطلاعات کمتری را به اشتراک میگذارند. اضطراب قابل توجهی را تجربه میکنند و در نهایت به دلیل احساس عجله درمان کمتری دریافت میکنند.
علائم همپوشانی قابل توجهی بین تشخیص های روانپزشکی در داخل و در بین دسته های تشخیصی وجود دارد. به عنوان مثال، حواس پرتی می تواند نشانه ای از ADHD، اختلال رشد، هیپومانیا، شیدایی، افسردگی، روان پریشی، سوء مصرف مواد، اختلالات اضطرابی متعدد، اختلالات شخصیتی خاص باشد، یا می تواند بدون داشتن هیچ گونه اختلال روانپزشکی وجود داشته باشد.
روانپزشکی که دانش گسترده ای دارد، حتی به طور غریزی می داند که ممکن است برای بیمار چه اتفاقی بیفتد و قبل از تصمیم گیری در مورد آن، دامنه وسیعی از امکانات تشخیصی را در نظر میگیرد. همین امر در مورد درمان ها نیز صدق میکند. گستردگی دانش به این معنی است که پزشک راه حل های درمانی متنوعی (داروها، روان درمانی، ارجاعات) را در کیف خود خواهد داشت و بسته به بیماری بیماران مختلف از راه حل های متفاوتی استفاده می کند تا مبدل به یک روانپزشک خوب شود.
در مقایسه با روانپزشکان، روانشناسان تمایل دارند به جای عوامل بیولوژیکی، بیشتر بر روی عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی تمرکز کنند. آنها به شناسایی الگوهای افکار منفی و سایر زمینه های موثر بر عملکرد مغز که ممکن است بر رفتار و سلامت عاطفی شما تأثیر بگذارد کمک میکنند.
اغلب، روانشناسان از رواندرمانی برای کمک به رفع و درمان علائم سلامت روان استفاده میکنند. آنها همچنین ممکن است به عنوان مشاور روان کنار سایر متخصصان مراقبت های بهداشتی عمل کنند. یا انواع رویکردهای رواندرمانی را برای برنامه های درمانی یاد میگیرند.