برشی کوتاه از کتاب حقوق زن در اسلام نوشته دانشمند مسلمان شهید مرتضی مطهری
زن، کانون مهر، نه ابزار تجارت
... موضوع دفاع از حقوق زن در جهان غرب، زمانی اوج گرفت که کارخانه ها به کار ارزان و بی مشکل زنان احساس نیاز کردند. برای حرکت اقتصادی و چرخش چرخ های صنایع، زنان ، نیروهایی کم هزینه شناخته شدند و می بایست از درون خانه ها بیرون کشیده شوند، ولی زمانی که اسلام از حقوق زن سخن به میان آورد، جز کرامت او هیچ چشم داشت دیگری تصوّر نمی رفت.
(انگیزه ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبه های انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده; در آنجا مطالبی از قبیل مطامع کارخانه داران انگستان وجود نداشت که به خاطر پرکردن شکم خود این قانون را گذراندند، بعد با بوق و کُرنا دنیا را پر کردند که ما حق زن را به رسمیت شناختیم و حقوق زن و مرد را مساوی دانستیم…
اسلام به زن استقلال اقتصادی داد، امّا به قول (ویل دورانت) خانه براندازی نکرد. اساس خانواده ها را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران و برادران به تمرّد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیمی به وجود آورد، امّا آرام و بی ضرر و بی خطر…(آیه ها درمورد درامد کار و سهم الارث در آخر نوشته)
آنچه دنیای غرب کرد این بود که به قول (ویل دورانت) زن را از بندگی و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد. یعنی اروپا غل و زنجیری از دست و پای زن باز کرد و غل و زنجیر دیگری که کمتر از اولی نبود به دست و پای او بست، امّا اسلام زن را از بندگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماع خانوادگی، هرنوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای مخارج خود و خانواده برداشت….)
از سوی دیگر، اگر در فقه اسلامی پرداخت نفقه و مخارج ضروری زن بر مرد واجب شمرده شده است، این نشانه مالکیّت مرد نیست، زیرا کسی که مسوٌول نفقه شد، نوعی مالکیّت و سروری پیدا نمی کند، چنان که نفقه پدر و مادر و جدّ که بر فرزندان بالغ واجب است، دلیل آن نیست که فرزند مالک آنها می شود. بلکه حقّی است که به حکم زحماتی که کشیده اند بر فرزند پیدا کرده اند. زن نیز نفقه را در قبال مهر بی دریغ خود به همسر و فرزندان سزاوار شده است. آنچه از ظرافت، لطافت، احساس سرشار از محبّت و حوصله زن به عنوان مادر برمی آید از عهده کمتر مردی برمی آید.
آیه های گفته شده:
در دیدگاه شهید مطهری، قرآن همان طور که مردان را در نتایج کار و تلاششان دارای حق می داند، زنان را نیز در نتیجه کار و فعّالیّت شان ذی حق می شمرد. چنان که در قرآن می خوانیم:
(للرّجال نصیب ممّا اکتسبوا وللنّساء نصیب ممّا اکتسبن) نساء / 32
مردان را از آنچه کسب می کنند و نیز زنان را از آنچه به دست می آورند بهره ای است.
عرب جاهلی زن را از هرگونه ارثی محروم کرده بود، امّا قرآن کریم برخلاف شیوه معمول به صراحت زن را نیز مانند مرد، وارث شناخت.
(للرّجال نصیب ممّا ترک الوالدان والاقربون وللنّساء نصیب ممّا ترک الوالدان والاقربون) نساء / 7
مردان را از مالی که پدر و مادر و یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقی می گذارند بهره ای است، و زنان را هم از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود باقی می گذارند بهره ای است.