حالا جایی رو تو اینترنت ندارم که دوست و آشنایی توش نداشته باشم و همیشه این نیاز رو تو خودم احساس می کردم که باید جایی برای غریبه هایی که اهمیتی بهم نمیدن صحبت کنم تا تخلیه بشم، شاید برام حکم تراپی داشته باشه، شاید یه چیزی مثل گروه درمانی باشه. یادم افتاد دوره نوجوونی وبلاگ داشتم و دوران خوبی بود این خبر خوبی واسه شما نیست ولی از اونجایی که با خونده نشدن این نوشته ها هم مشکلی ندارم زیادم بد نیست. جالبه که یه مدت واسه خودم نوشتم یا نوشتم و پاک کردم و یه مقدار خوبی تاثیر داشت ولی خیلی پخش و پلا بود. مثلا یکم تو نوت گوشی نوشتم یکم تو صفحه های خالی کتابام و....، بی نظمی واقعا آزار دهنده ست و بهتره که بتونم به عقب برگردم و ببینم دارم از کجا به کجا میرم.