جالبه که در کل آدم احساساتی ای نیستم و این موضوع دهه ها حقیقا داشته و اینجا دارم یه شخص کاملا احساساتی به نظر میام در حالی که تعریف کلی من قطعا این نیست. اما این چیزی نیست که مهم باشه این که به این موضوع فکر کردم برام جالبه، چرا باید برام مهم باشه مردم درباره ام چه فکری می کنن؟ چرا نیاز دارم بنویسم؟ هیچوقت سعی نکنید خودتونو تراپی کنید، من این کارو کردم، به من اعتماد کنید توی خودتون یه گودال می کنید و به چیزای وحشتناکی می رسید، چیزایی که شاید ندیدنشون بهتر از دیدنشون باشه. البته اگه پول و علاقه و وقت تراپیست رفتن رو دارید خیلی هم خوبه روی صحبتم بیشتر درباره جامعه متوسط و خودمونه (نود درصدمون) . امروز حین کار به کمک دوست خوبم آقای/خانم اسپاتیفای یه موزیک خوب و انرژی بخش پیدا کردم که بیست سی باری گوشش دادم، البته بذارید فکر کنم ببینم روی یه سرویس وبلاگ ایرانی از چه طریقی باید اینو به اشتراک گذاشت، پسر چقدر دارم دارم همه چیزو بیان می کنم و نهایت بوجک هورسمن خودمم! به هر حال
https://soundcloud.com/shane-durk/men-at-work-down-under-1
پی نوشت: امشب آخرین شبی خواهد بود که با زاناکس می خوابم امیدوارم خواب مرتبمو دوباره از دست ندم، در غم خداحافظی با زاناس می تونم غزل ها بسرایم و خون گریه کنم و درباره مزایاش کتاب بنویسم. بدرود دوست خوب من