ویرگول
ورودثبت نام
داشته‌هایم
داشته‌هایم
داشته‌هایم
داشته‌هایم
خواندن ۲ دقیقه·۵ ماه پیش

وطن ما، تن و جان ماست!

شبی آمد که می‌باید فدا کرد

به راه مملکت فرزند و زن را

به پیش دشمنان استاد و جنگید

رهاند از بند اهریمن، وطن را

این‌ها همه یادآورِ نام پاک ایرانِ من است🌱
این‌ها همه یادآورِ نام پاک ایرانِ من است🌱

.

دست و دلم به هیچ چیز نمی‌رود. حتی نوشتن، که زمانی مأمنی برای احساساتِ حبس‌شده‌ام بود...حالا اما آن‌قدر ننوشته‌ام که دیگر نمی‌توانم به یاد آورم که کلمات، چگونه باید ادا شوند که در حقِ مطلب، اجحافی نشود؟! آمدم از خیلی چیزها بگویم اما مگر می‌شود از دل گفت و از وطن نه؟ خوب می‌دانم که در این میان، وطن حق تقدمی عظیم دارد در میان مطالبی که برای بیان شدن به زبان می‌آیند. این حق تقدم هم رسماً از ریشه‌ی ما آب می‌خورد و خاکی که در آن پرورش یافتیم و جان گرفتیم. پس این روزها، فارغ از تمام تنش‌ها، ایران خانم، با شال سبز و چشم‌های آبی‌اش که هنوز هم تاج سر ماست، فراتر از هر دغدغه‌ای نشسته. ایران کشوری‌ست به پهنای عمیق‌ترین و رنگین‌ترین رویاهامان! و فرزندان این خاک، اگرچه جان دهند، خاک را به اجنبی نمی‌دهند! که تک‌ تکِ حوادثِ این خاکِ عزیز، نام شهری را به زادگاه‌ و شناسنامه‌ی ما اضافه کرده. دیروزها که سوختیم، فرو ریختیم، در دریا غرق شدیم و از آسمان سقوط کردیم، گاه آبادان بودیم و گاه خرمشهر و تهران. این روزها اما، با اینکه تهران زندگی نمی‌کنیم، با اینکه شیراز، اصفهان و خرمشهر نیستیم، بیش از پیش ایرانیم و ایران یعنی قلب ما هنوز تپنده است! ایران یعنی حواست باشد که کودکانِ زاده شده در این خاک، اصیل‌ند و شریف! وَ اصالت و شرافت را نه از بیگانگان، که از خونِ پدران‌ و پاکیِ مادران‌شان به ارث برده‌اند. و شریف‌اند و تن به ذلت نمی‌دهند. که خود، محافظت شده‌اند و حفاظت می‌کنند از این سرزمینِ مقدسِ دیرینه. وطن، مادر است و برای مادر باید تا پای جان پیش رفت!

می‌دانم که این روزها تنها من نیستم که کلمات را گم کرده‌؛ که این روزها انگار زبان‌ همه‌مان بریده اما هنوز تپنده‌ایم و قلب‌مان برای این خاک به تپش می‌افتد؛ تا دل بتپد، امید جاری‌ست و امید همان ایرانِ زنده است. و ما همگی فرزندان همین خاکیم؛ نه به سکوت راضی می‌شویم و نه با فراموشی خو می‌گیریم. ایران یعنی قلب‌هایی که باهم می‌تپند. و ما، این جان‌های تپنده، تا ابد کنار ایران خانم می‌مانیم و نفس می‌کشیم. که ما، از تبارِ مقدسِ وطنیم...همین.

-دهمین روز از ایستادگیِ نور،

در برابرِ تاریکیِ منفور!🇮🇱

✍🏻به قلمِ من

۱۴۰۴/۴/۱

.

به پاس هر وجب خاکی از این مُلک

چه بسیار است، آن سرها که رفته

ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک

خدا داند چه افسرها که رفته

-مهدی حمیدی شیرازی

جنگایرانآمریکااسرائیلوطن
۴
۰
داشته‌هایم
داشته‌هایم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید