داوود جهانی اسد
داوود جهانی اسد
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

با خون بنویس

سلام هرکس من

گفته بودم که باید بنویسم، خب از چی ،از کی ؟

-وقتی بخواهی بنویسی ،ذهنت دقیقتر می‌شود چشمانت بیناتر و گوشت شنواتر ... می‌دانی چخوف موضوعاتش را از کجا میاورد؟

من:نه

-از سرگذشت مریض هایی که هر روز ویزیت می‌کرد

من:ممنون ،تو چقدر خوبی "هرکس"من

مدتی است هر روز به جلسات الکلی های گمنام میروم نه این که الکلی باشم یا بوده باشم بدتر یا شاید هم بهتر ، من معتاد بودم و سالهاست که به قول آنها پاکم اما بیماری همچنان با من است،بناربراین مدتی است که در جلسات شرکت میکنم تا با متعلقات نادیدنی بیماری اعتیاد دست و پنجه نرم کنم، این چند وقت احساس می‌کردم که آنجا معجزه ای اتفاق میفتد هر روز ...و با خودم کلنجار میرفتم آن معجزه چیست و امروز آنرا یافتم ارشمیدس وار ...

از وقتی هر کدام از آنها شروع به حرف زدن می‌کنند من به طرز عجیبی سحر میشوم و غرق در گفتار و کلمات و روایت و داستانهایشان میشوم ،انگار هر روز چندین داستان عالی و اصیل می‌خوانم و می‌شنوم با دقیقترین توصیفات، آنقدر درست و دقیق و هوشمندانه صحبت می‌کنند که من شگفت زده میشوم ،مشکلات ،درگیری‌های ذهنی ،خطاها ،ریشه یابی رفتار ،اقرار،بخشیدن ،گذشتن ،امید ،سکس و احساسات را آنقدر دقیق و ملموس روایت میکنند که مرا با خود به عمق داستان می‌برند و از خودم می‌پرسم چرا و چگونه این اتفاق برای تک تک شان میفتد و امروز با ذهن بیمار خودم یافتم :

"با خون بنویس ،از سرسری خوانان بیزارم "نیچه

چقدر با خون خودشان حرف می‌زنند ..

مشارکت کردم و گفتم:بنام خدا ،داوودم معتاد

همه با هم گفتند :سلاااااام داوود

گفتم به شما غبطه میخورم که اعجاز کلمات و سخن گفتن را اینقدر خوب درک میکنید ،خوشحالم که اینجام،دیگه حرفی ندارم ،همه تونو دوست دارم ...

-ماشاااالله داوود

اتفاق میفتدquot quotquot خونquot مدتیخون بنویس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید