ديشب،زماني كه به مطالعه كتابي پرداخته بودم،جمله اي حواسم را به خود پرت كرد و باعث شد ساعتها به آن بينديشم." آدم اگر حرف نزند،نامرئي مي شود."
زياد حرف ميزنم؛قبول دارم كه بعضي وقت ها پرحرفي ميكنم و ميخواهم سيرتا پياز يك موضوع را بگويم.زماني كه كودكي خردسال هم بودم،كسي به من نميگفت چقدر كم حرف ميزني يا چقدر دختر ساكتي هستي.اما اكنون كه ميتوانم زمان بيشتري را به فكر كردن بگذرانم به نتايجي در اين رابطه رسيدم.
مدار الكتريكي را همگي ديده ايم.مداري كه در ساده ترين حالت، از سيم و لامپ و باتري تشكيل شده است.اما اكنون مدار الكتريكي مدنظرمان نيست.بلكه منظور مدار احساساتمان است.
مدار احساسات هم شامل لامپ،سيم و باتري است.لامپ را رفتار هايي كه انجام ميدهيم،در نظر ميگيرم.باتري،انرژي ماست.وقتي انرژي نداشته باشيم،رفتار هاي كمتري انجام ميدهيم(لامپ روشنايي كمتري دارد) و اما سيم.سيم،نقش رابط را دارد و انرژي ما اي كه داريم را به رفتار هايمان منتقل و ربط ميدهد.
و حالا چرا من اين موضوع را بيان كردم؟! درواقع ميخواهم اين موضوع را به صحبت كردن ربط بدهم.يعني شايد كسي كه كم حرف هست،ناراحت است!يعني شايد كسي كه كم حرف است،انرژي ندارد!يعني شايد كسي كه كم حرف است،انرژي اش را صرف فكر كردن ميكند تا به زبان آوردن حرف هاي بيهوده!
در نهايت ميخواهم بگويم،هركسي وقتي كم صحبت ميكند دليلي دارد.دليلي محكم و مهم!پس
نكته اول:به همديگر توجه كنيم.همديگر رو درك كنيم و به جاي اينكه صرفا كنارش بنشينيم و از كلمات كليشه اي استفاده كنيم(مثلا:"همه چي خوب ميشه....اين چيزا طبيعيه...از اين فكراي بد(يا مزخرف) نكن...")،خودمون رو جاي فرد بزاريم و با توجه به علايق اون فرد باهاش صحبت كنيم.
نكته دوم:به كسي كه ساكته،گير الكي نديم چون اون فرد براي ساكتي اش دليلي داره كه بنظر خودش دليل خوبيه.اگر تونستيم بهش كمك كنيم(اگه مثلا نارحت بود خوشحالش كنيم) كه هيچ،اما اگه باتري اش رو ميخواد براي موضوع مهمي نگه داره يا داره به موضوعي فكر ميكنه ،مزاحمش نشيم.چراكه ممكنه رابطتون رو باهاتون چون دركش نميكنيد قطع يا كمتر كنه!
و درنهايت،به رفتار،سليقه و هرچيزي كه يك شخص داره احترام بزاريم.
ممنون كه وقت گذاشتيد.خوشحال ميشم نظارتتون رو درباره ي جمله"اگر آدم حرف نزند،نامرئي مي شود" توي كامنت ها بخونم.