محمدحسين مهدويان، فيلمنامهنويس و كارگردان ايرانی، متولد ارديبهشت سال ١٣٦٠ در بابل است.
اولين باری كه نام مهدويان بر سر زبانها آمد، سال ١٣٩٤ با فيلم «ايستاده در غبار» بود. البته مهدويان مستندی بهنام «آخرين روزهای زمستان» كه در سال ١٣٩١ ساخته شدهاست را نيز در كارنامهی خود دارد ولي همانطور كه میدانيد، فيلم و سريال طرفدارهای بيشتری نسبت به دنيای مستند دارند و بهاصطلاح عامهپسندترند.
«ايستاده در غبار» روايتگر زندگی شهيد احمد متوسليان، فرماندهی لشكر ٢٧ محمد رسول الله در جنگ ايران و عراق بود كه در سال ١٣٦١ در لبنان به همراه چهار تن ديگر ربوده شدند و ديگر خبری از آنها شنيده نشد.
اين فيلم كه خود نيز در ژانر مستند درام و جنگی بود، در سیوچهارمين دورهی جشنوارهی فيلم فجر برندهی سيمرغ بلورين بهترين فيلم و نامزد بهترين فيلم از نگاه تماشاچيان شد. اين موفقيت برا كارگردانی نوپا بسيار تحسينبرانگيز و تعجبآور بود.
البته در همان سال، سعيد روستايی نيز با فيلم «ابد و يك روز» درخشيد؛ دو كارگردان جوان و از قضا فارغالتحصيل از دانشگاه سوره.
مهدويان در سالهای بعدی جشنواره نيز حضور داشت كه به ترتيب شامل «ماجرای نيمروز» در جشنوارهی سیوپنجم، «لاتاری» در سیوششمين جشنواره و «ماجرای نيمروز: رد خون» در سیوهفتمين دورهی جشنوارهی فيلم فجر است كه ماجرای نيمروز، سيمرغ بهترين فيلم و بهترين فيلم از نگاه تماشاچيان را برايش به ارمغان آورد.
«زخم كاری»، اولين سريال مهدويان در خرداد ١٤٠٠ شروع به پخش شد و در مقايسه با ديگر سريالهای شبكهی خانگی عملكرد بسيار بهتری داشت.
بسياري از سينماگران، او را شبيه مخملباف يا حاتمیكيا میدانند. (حزباللهیهایی اورا به مخملباف و مخالفان حاتمیكيا و اين قبيل فيلمها او را به وی تشبيه میكنند) اين قضيه اشاره به دعواهای گذشتهی اين دو جناح دارد ولی به گفتهی خودش كه به نظر نگارنده، نكتهای بسيار حياتی در فيلم ديدن است، مردم به اين كار ندارند كه اين فيلم را مخملباف ساخته يا حاتميكيا، بلکه به اين كار دارند كه فيلمي را دوست دارند يا ندارند. همچنين، اين نكته كه او را با دو فيلمساز خوب سينمای ايران مقايسه كردند باعث خرسندی وی بود.
ریحانه طباطبایی یزدی
کانال تلگرام نشریه : t.me/decoupage_sharif