سرنوشتم را نفرین کردی
دعا نمیخانم
افتادنم را میخاهی تماشا کنی
التماست نمیکنم
مرا خار میکنی تحقیر میکنی
تقاضای بخشش نمیکنم
از درد من خوشحال میشوی
اما ترحم نمیخاهم
از ناتوانیم نیرو میگیری.
تقاضای عشق نمیکنم
سقوطم را میخاهی ببینی
من سالهاست که این پایین زندگی میکنم
جایم خوب است
زنده ام
نه عشق دارم نه قدرت
نه سرمایه دارم نه همه چی
اما زنده ام