همیشه به این فکر میکردم که علت اصلی مشکلات چیست و به عبارتی از کجا میخوریم؟
خیلی چیزا به ذهنم رسید و خیلی چیزها خوندم اما روشن نشد که ضربه اصلی از کجاست و کار اصلی که باید انجام بشه چیه .
تا به این مطلب #امام_خمینی برخوردم و جوابم رو گرفتم :( این مطلب برای ۶۰/۱۰/۳۰ هست که کاملش رو میتونید در ج۱۶ صحیف نورص ۸ ببینید)
((ما باید ببینیم که بیشتر صدمه ای که اسلام خورده است از چه خورده است و از چه گروهی و بیشتر چیزی که اسلام به او اهمیت داده است چه امری است تا راه باز بشود برای کوشش ما که در این امری که اهتمام دارد اسلام در آن کوشش کنیم و جلوی آن چیزهائی که بر اسلام وارد شده است، صدماتی که بر اسلام وارد شده است، انشاءالله جلویش گرفته بشود.
من گمان می کنم که آن چیزی که به اسلام بیشتر از همه چیز ضرر زده است عدم تربیت صحیح است، تحقق پیدا نکردن تهذیب و اخلاق اسلامی است.
اگر شما در طول تاریخ اسلام بلکه همه انبیا توجه کنید و البته توجه دارید، آنقدری که اسلام از این اشخاص منحرف و غیر مهذب صدمه خورده است و تمام ادیان صدمه دیده اند، از هیچ چیز دیگر ندیده اند.
اصل اساس آن چیزی که به مکتب های توحیدی ضرر رسانده است و مانع شده است از اینکه رشد پیدا کنند، همین غیر مهذب بودن بود، گاهی از طرف اشخاصی که علم دارند و مهذب نیستند و بیشتر هم از طرف اشخاصی که جاهل بودند، که مهذب نبودند.
تمام مکتب انحرافی را اشخاص دانشمند و ملا ایجاد کردند، چه آن چیزهائی که مذهب سازی بوده است، آنها هم اشخاص عالمی بودند که مذهب درست کردند، مذهب های انحرافی، و چه مکتب های سیاسی که آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است.
و آنقدری که به مکتب توحیدی از این سنخ جمعیت که عالم بودند و همه جور علمی هم شاید می دانستند، صدمه خورده است، از هیچ طایفه ای نخورده است.
از این طرف قرآن هم که کتاب زنده الهی است، این هم آنقدری که دنبال این بوده است که تهذیب کند مردم را، دنبال چیزهای دیگر نبوده است. اصلاً می شود گفت که قرآن برای همین مقصد آمده است، برای اینکه بشر به این مطلب از همه چیز بیشتر احتیاج داشتند.
قرآن کتابی است که برای انسان سازی، از تمام مراحلی که انسان طی می کند،
قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد و تمام قصه هائی که در قرآن نقل شده است، گاهی هم تکرار شده است، برای این بوده است که مسأله اهمیت داشته است و این قصه ها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است. قرآن کتاب احکام نیست. کلیات را، کلیات احکام را، اصولش را ذکر فرموده است آن.
قرآن کتاب دعوت است و کتاب اصلاح یک جامعه است
که بعد از اینکه به قرآن اصلاح شد جامعه، به سنت نبی و اخبار وارده از طرف پیغمبر اکرم (علیه السلام) به وسیله ائمه هدی و روات، آنها عمل بشود.
از این جهت این دو نکته اسباب این می شود که ما توجه به این بکنیم که هم خودمان را تهذیب بکنیم، برای اینکه اهم امور این است نزد اسلام و اگر علم بلاتهذیب باشد ضررش از جهل بدتر است، هم خودمان را تهذیب بکنیم و هم خودمان را متوجه به حق تعالی و احکام حق تعالی بکنیم و هم جامعه را به این راه دعوت کنیم .