ماشین نمیتوانم بخرم؛ تا میآیم پولی جمع کنم که بتوانم یک وسیله برای زیر پایم بخرم، دوباره گران میشود.
فرقی ندارد. وقتی خودرو گران باشد و یک مرد نتواند مرکبی زیر پایش داشته باشد، جامعه جدیش نمیگیرد و ده ها برچسب و انگ به او میزنند: بیعرضه هست؛ پخمه هست؛ پول ندارد؛ مسئولیت پذیر نیست؛ بیخیال است؛ گرسنه است!
ماشین نمیتوانم بخرم چون حقوقم به زور و با زدن از همۀ تفریحات به 1.5 می رسد و دکتر این مملکت هم هستم.
ماشین نمیتوانم بخرم چون گران است و من باید هزینه های واجب تر بکنم: بیمۀ عمر، ماهی یک رستوران همسر را بردن، تبلتی که نیاز دارم بخرم اما نمیتوانم، کلاس کمک آموزشی برای بچه ام که توانش را ندارم و... شرمندگی را چکار بکنم؟
آیا خودروساز ایرانی، معنی شرمندگی یک مرد را در این جامعه متوجه میشود؟ خیر. متوجه نمیشود، چون اگر متوجه میشد، پراید چند میلیون تومانی را 40میلیون نمیفروخت.
وقتی یک پراید ساده، حدود چهل میلیون تومان قیمت دارد، کارگران(بخوانید همۀ حقوق بگیران دولتی و خصوصی!) چطور میتوانند صاحب خودرو شوند؟ در شرایط فعلی تنها وسیلهای که حقوق بگیران استطاعت توان پرداخت هزینههای آن را دارند، اتوبوس شرکت واحد و مترو است.