Dr.FaezeKhanlarzade
Dr.FaezeKhanlarzade
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

سندروم انسان های بی قرار


انسان در کودکی شادمان و رها می دود، بازی می کند و می خندد.

بدون این که به فردا فکر کند و به خاطر آن بی قرار شود.

ولی وقتی بزرگ می شود و جهانی وسیع و باشکوه را در مقابل چشمان خود می بیند همه چز عوض می شود، او دلش می خواهد کاری کند، موثر باشد و سری توی سرها در بیاورد.

از آخرین باری که بی کار در خانه هایمان حبس بودیم حدود یک قرن می گذرد.

این روزها سخت است، به این دلیل که ما هیچ گاه اینطور زندگی نکردیم،

هیچ وقت نتوانستیم برای مدتی طولانی هیچ کاری انجام ندهیم و همین ما را بی قرار و نگران کرده است.

ما فقط یاد گرفته بودیم  کار کنیم و کار کنیم و کار کنیم، از صبح تا شب با انسان ها، کامپیوترها، پول، نوشته ها، اجناس یا هر چیز دیگری سرو کار داشته باشیم و همه ی اینها در عین حال که احساس موثر بودن به ما می داد، ما را از مواجه شدن با خودمان دور نگه می داشت.

ما از این که هیچ کاری برای انجام دادن نداشته باشیم می ترسیم، ناآرام و بی قرار هستیم چون خود را بدون حرفه مان و محیط بیرون نمی شناسیم و ماندن در خانه دارد حقایق عریان را به ما نشان می دهد.

این که چقدر در زندگی مان عشق را تجربه می کنیم.

انسان زمینی این روزها بی قرار است.

چون با حقیقت وجودی خود مواجه شده است و برای اولین بار در زندگی به این نتیجه رسیده که  تنها کسی خوشبخت است که در خانه اش عشق حضور دارد. معشوقی که او را می فهمد و از بودن در کنار او سیر نمی شود.

انسان بی قرار در این روزهای سخت می فهمد رسیدن به آرزو قشنگ تر از دستیابی به هدف است.

انسانبی قرارآرزوهدف
دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس, علاقمند به نوشتن, سخنرانی, کارهای بزرگ, انقلاب, نقد و به چالش کشیدن باورهای پذیرفته شده. https://drkhanlarzade.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید