چرا غیرت یک ویژگی مردانه است؟ روانشناسی فرگشتی می گوید مرد هیچ وقت به اندازه زن مطمئن نیست که فرزندی دارد. چون کودک در بدن زن بوجود می آید و از بدن او متولد می شود.
اینجا میل به ادامه داشتن، زنده ماندن و آفریدن در مرد و زن به یک اندازه بر آورده نمی شود. مرد همیشه نگران است. چون طبیعت به او، به اندازه زن، این حس اطمینان را نمی دهد. او نیاز دارد کارهای بیشتری انجام دهد.
بنابراین مرد از زن می خواهد به او وفادار باشد. تئوری روانشناسی فرگشتی در مرد احساس مالکیت مرد بر زن اینطور می گوید:
مرد برای جبران آن تردید عمیق به زن می گوید:
من از تو مواظبت می کنم. خودم به جنگل می روم. حیوانات را شکار می کنم. برایت غذا تهیه می کنم. نمی گذارم آسیبی به تو برسد. تو فقط همیشه به من وفادار باش. فقط با من باش.
بعدها شکل زندگی ها تغییر کرد، مردم قوانین را نوشتند، صبح ها به اداره رفتند و مواد غذایی را از فروشگاه ها خریدند … و مردها هنوز به چیزی به نام غیرت شناخته می شدند و آرام بخش ترین و بهترین زن ها همواره وفادارترین آنها بودند.
از دیدگاه روانشناسی فرگشتی مردها به طناب های بیرونی برای اتصال بیشتر خود به آن موجود کوچک نیاز داشتند. به همین خاطر خواستند که فامیلی خودشان را روی کودک و گاه روی همسر خود بگذارند.
اگر مرد بیشتر از زن حس تملک دارد،
اگر بیشتر از زن از غیرت حرف می زند،
به خاطر نیازی است که به بودن آنها دارد.
مرد برای به دست آوردن آرامشی عمیق در کنار زن و فرزند، حاضر شد مسئولیت آن ها را تنهایی به دوش بکشد و خطرات جنگیدن با یک دنیای وحشی را به جان بخرد.
مردان خواستند صاحب دنیا باشند تا بتوانند
زیباترین موجود روی زمین
یعنی
یک زن عاشق و وفادار
را در کنار خود داشته باشند.