معمولا ما از بیان کردن شکست هامون میترسیم طبیعی هم هست ، ترس از اینکه قضاوت بشیم ...از طرفی کلا ما ایرانی ها در انتقال تجربه بسیار بسیار ضعیف هستیم ، در حوزه مدیریت و کارآفرینی شما کمتر کتابی رو در درایران پیدا می کنید که حاصل تجربیات واقعی یک فرد باشه ( البته یکسری زندگی نامه تولید شده که خوندنشون بد نیست ، ولی خوب ، منظورم تجربیات در عصر حاضر هست نه تجربیات مربوط به 30 سال گذشته ) . چند سالی هست که یک کنفرانس به همت مهدی آدمزاد در ایران داره برگزار میشه که نسخه بومی رویداد شکست یا FailCon است.رویدادی که در اون افراد میان و با اعتماد بنفس از شکست هاشون میگن ، با چه هدفی ؟ با هدف انتقال تجربه و جلوگیری از تجربیات مشابه برای سایرین ! یه جورایی با بیان شکست هاشون مسیری از موفقیت رو برای خودشون و بقیه رقم میزنن.امسال افتخار این رو داشتم که در این رویداد ارایه ای داشته باشم با موضوع استارتاپ اولم با نام آوابوک ! ( اولین بستر فروش قانونی کتاب های الکترونیکی ، یادش بخیر روزی که گواهی ثبتش رو گرفتیم چقدر خوشحال بودیم و ذوق کردیم... )
خاطرات زیادی در این استارتاپ داشتیم، اون زمان که ایده آوابوک رو شروع کردیم خیلی مباحث استارتاپی مطرح نبود در کشور ... شنیدن تجربه راه اندازی این استارتاپ ، اینکه ایده اش از کجا اومد و چطور این محصول طراحی شد ، درسهای زیادی رو به همراه داره.
در این ویدیوی 14 دقیقه ای که برای رویداد کنفرانس شکست آماده کردم،توضیح دادم که چطور خلاقیت و نوآوری بیش از حد باعث شد ما محصولی رو تولید کنیم که جلوتر از زمان بود ! یه جورایی خیلی جلو تر از زمان محصولی با فیچر های پیشرفته طراحی کردیم که شاید اصلا نیاز نبود این همه فیچر های عجیب و قریب داشته باشیم. میشد با فیچر های کمتر بازار رو زودتر تسخیر کرد.
در این ویدیو توضیح دادم که چطور روش های قدیمی تحقیقات بازار میتونه شما رو گمراه کنه !
امیدوارم تجربیات این استارتاپ براتون جالب باشه ، تصمیم دارم یکسری تجربیات دیگه رو هم در زمینه مباحث تیمی و مدیریت محصول در آینده منتشر کنم.