دکتر متیو مک‌کی (McKay) استاد انستیتو رایت برکلی کتاب مشهوری داره به اسم "رهایی از زندان ذهن" که در اون با تعابیر و مثال‌های جالبی نشون داده شده که "یه فکر چطور می‌تونه روزمون رو بسازه یا خراب‌ش کنه!".
در بخشی از کتاب مک‌کی ذکر کرده؛ فکر‌های ما چیزی جز جرقه‌های نورون‌های عصبی نیستن اما ما اون‌ها رو اونقدری جدی می‌گیریم که می‌تونن ما رو بترسونن، از خودمون متنفر کنن، یا دیگران رو در نظر ما حقیر جلوه بدن. افکار، قدرت از کار انداختن ما یا به راه انداختن جنگ رو دارن وقتی از خواب بیدار می شید، ذهن شما سفرش رو شروع می‌کنه. مثل اینکه تو ماشینی نشستید که ذهن شما راننده‌ی اونه، گاه با سرعتی سرسام‌آور رانندگی می‌کنه و گاهی حتی نمی‌تونه از پارکینگ خارج بشه افکارِ هیولایی، فقط ساخته و پرداختۀ ذهن شما هستن. اون‌ها واقعیت ندارن و تنها تصویری از آینده، از چیزی که ممکنه رخ بده ارائه می‌دن که اکثر اون‌ها هرگز اتفاق نخواهد افتاد. این افکار شمارو از انجام کاری که براتون اهمیت داره منصرف می‌کنند، در حالی که چیزی جز یک ایده تصویری ترسناک نیستن.
? گاهی اوقات ما به افکاری می‌چسبیم که مثل نونی که یک هفته مونده باشه، بیات و سفته. مثلاً شاید فکری مثل این (من نمی‌تونم اون کار جدید رو استارت بزنم) سال‌ها تو ذهن شما مونده باشه.
?خودت رو از شر این توشۀ نون بیاتی که تو پستوی ذهنت انبار کردی ر‌ها کن افکار ما پدیده‌های در لحظه‌ان که فقط تو اعصاب مغز ما وجود دارن(بخوام مثالی تلویزیونی بزنم) بعضی‌هاشون مثل‌یه صحنۀ کمدی غیرواقعی تلویزیونه، اما ما اهمیت اون‌ها رو در حد‌ی خبر جدی و فوری در نظر می‌گیریم و هر فکری که از ذهنمون می‌گذره رو باور می‌کنیم و همین منشأء خیلی از درد‌ها میشه یه صحنۀ تو فیلم‌ها که خیلی‌ها هم دیدن، صحنه‌ایه که در اون سگی، پاچۀ شلوار کسی رو گرفته و ول نمی‌کنه. فرد هم با تمام قوا زور می‌زنه با تکون دادن پاش، سگ رو دور کنه، اما بی‌نتیجه‌ست. این همون کاریه که افکار دست و پاگیر با شما انجام می‌ده. پاچۀ ذهن شمارو با دندون تحقیر و سرزنش محکم می‌گیرن.
? افکار ما طوری تنظیم شدن که بیشتر ما رو به سمت احساس ترس، باخت، بی‌ارزشی یا خشم هل بدن. گاهی اونقدر تو افکارمون غرق میشیم که به نظرمون می‌رسه اون‌ها واقعیت دارن و ما رو به انجام کار‌هایی مجبور می‌کنن که حتی اوضاع رو وخیم‌تر می‌کنه.
? ما از قدرت جادویی زمان حال بی‌خبریم و در حال سیرکردن تو گذشته‌ایم و مدام به زخم‌های قدیمی، اشتباهات گذشته و قضاوت‌های زجرآوری که در مورد خودمون و دیگران داشتیم فکر می‌کنیم.
? به جای غرق شدن تو گذشته و نگران شدن برای آینده، هر زمان که افکار بهت هجوم آوردن، عمیق نفس بکش و در لحظه، به فکری که از ذهنت عبور می‌کنه توجه کن. لازم نیست قضاوتش کنی یا اون رو به خودت نسبت بدی! ذهن ماشین تولید افکاره و دست تو هم نیست. بذار بیاد و بره و تو فقط نظاره‌گر باش.
منبع:
کتاب رهایی از زندان ذهن اثر دکتر متیو مک‌کی
https://zil.ink/dashboard/mr_laravel
