حادثۀ انفجار دیروز در لبنان که در ابتدا بسیار عجیب و غریب مینمود، برای بسیاری، بهویژه کسانی که به دنیای علم و فناوری علاقه دارند، پرسش جدی شد. چرا وسیلهای کوچک و نسبتاً سادۀ دیجیتالی به نام پیجر منفجر میشود و اینقدر خسارات جانی به بار میآورد که افزون بر حامل آن، جان کودکی ایستاده در صف خرید فروشگاه را هم میگیرد؟ آیا ماجرا از جنس هک شدن سیستمهای رایانهای است؟ یا باز هم داستان تکراری انفجار باتریهای لیتیومی است؟
در این گزارش میخواهیم به این پرسشها پاسخ دهیم تا بدانیم که مسئله تنها محدود به علوم نظامی نیست و ابعاد امنیتی ندارد، بلکه صاحبان صنایع، بهویژه در زنجیرۀ تأمین و صنعت لجستیک، هم باید به این موضوعات توجه داشته باشند.
خب به لجستیک چه ربطی دارد؟
لجستیک در اصل واژهای یونانی با منشأ تاریخی نظامی است که به عنوان گروهی از سربازان امپراتوری بیزانس با وظیفۀ پشتیبانی مالی و تدارکات نظامی برمیگردد. امروزه هم اگرچه زمینههای دیگری چون لجستیک تجاری و لجستیک بشردوستانه هم گسترش پیدا کردهاند، اما لجستیک نظامی همچنان زمینۀ بسیار مهمی است. چنانکه در ایران هم بزرگترین مراکز پژوهشی، نشریات و انتشارات لجستیکی زیرمجموعۀ دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نظامی هستند که در تمامی زمینههای لجستیک و زنجیرۀ تأمین از جمله حملونقل تجاری، مدیریت انبار و پردازش سفارش نیز پژوهش و تولید محتوا دارند.
نکتۀ دوم تنوع مسائل لجستیک است. باید بدانید که لجستیک زیرمجموعۀ علوم فنی است که ابعاد مختلف زنجیرۀ ارزش لجستیکی در رشتههای مختلف دانشکدههای مهندسی مثل مهندسی صنایع و مهندسی حملونقل روی آن پژوهش میکنند. همچنان که شرکتهای خصوصی هم در پیوند با موضوع «زنجیرۀ تأمین» در واحدهای توسعه و تحقیق خود بدان میپردازند تا بهویژه از آخرین دستاوردهای اتوماسیون، تجارت الکترونیک، رباتیک و هوش مصنوعی بهره ببرند.
اما وقتی صحبت از مخاطراتی نظیر انفجار یک محصول الکترونیکی یا مرتبط با صنایع مشابه میشود، مسئله بر سر «استاندارد» است و پای امنیت شهروندان و اعتبار شرکتهای خصوصی صنایع غیرنظامی، از جمله لجستیک تجاری، به میان میآید.
آیا باز هم انفجار باتری لیتیومی در کار است؟
سوم سپتامبر ۲۰۱۰، وقتی هواپیمای بوئینگ ۷۴۷- ۴۰۰اف خط هوایی ۶ UPS Airlines Flight از دبی به کلن آلمان دچار سانحه شد و بین بزرگراه العین و جادۀ امارات دبی سقوط کرد، معمای بزرگی برای صنعت هوایی و لجستیک بود. خوشبختانه هواپیما باری بود و تنها تلفات آن خلبان و کمکخلبان آمریکایی بودند. اما اعتبار شرکت هواپیمایی بوئینگ و شرکت لجستیکی یوپیاس (UPS) به حل معمای سقوط بستگی داشت. بهویژه آنکه طبق معمول، القاعده هم مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفته و ظن تروریستی بودن آن را ایجاد کرده بود.
تحقیقات افبیآی و وزارت امنیت ملی آمریکا (DHS) خیلی زود دخالت القاعده در این حادثه را رد کرد، اما سه سال طول کشید تا نتایج تحقیقات ادارۀ کل هوانوردی شهری امارات (GCAA) با کمک دولت بحرین به نتیجه برسد. در جولای ۲۰۱۳، سرانجام گزارش رسمی با تحلیل دادههای جعبۀ سیاه هواپیما و بقایای حادثه اعلام کرد که حادثه ناشی از انفجار بیش از ۸۱هزار باتری لیتیومی و دیگر مواد اشتعالزا در بار هواپیما بوده است.
هزینۀ این حادثه نه فقط برای کمپانی یوپیاس یا United Parcel Service که برای کل صنعت لجستیک چنان بالا بود که بلافاصله در پروتکلهای حمل باتریهای لیتیومی تحولی جدی ایجاد شد و نهاد امنیت حملونقل ملی آمریکا (NTSB) در این باره دستورالعمل تازهای صادر نمود.
این موضوع چنان حساس است که خود یوپیاس ضروری دانست با توجه به گسترش استفاده از محصولاتی با باتریهای لیتیومی، در این باره اطلاعات کافی در اختیار عموم قرار دهد. برای مثال، در صفحهای در وبسایت این شرکت به استانداردهای حمل انواع باتری اشاره شده و به آنان اطمینان داده شده که از ۱ جولای ۲۰۱۵ امکان حمل ایمن این باتریها برای خود مسافران نیز فراهم شده است.
همچنین دیگر شرکت بزرگ لجیستیکی، یعنی کمپانی عظیم فدکس (FedEx) در وبسایت خود برای معرفی خدمات ویژهاش به خدمات بستهبندی و ارسال کالاهای خاص همچون باتریهای لیتیومی در کنار ابزارهای بیمارستانی تأکید کرده است.
اکنون با اطلاع از مخاطرات و استانداردهای ایمنی باتریهای لیتیومی، باید ببینیم حادثۀ دیروز ربطی به این باتریها داشته است؟
پیجرهایی که در عملیات تروریستی دیروز منفجر شدهاند، ساخت شرکت تایوانی Gold Apollo و از مدل AP900 GP Alphanumeric Pager هستند. مدلی ساخت سال ۲۰۲۳ با دامنۀ فرکانس ۴۵۰-۴۷۰ مگاهرتز روی باند UHF که با شش کلید کار میکند و کاربرد تجاری و شخصی برای منزل، رستوران، بیمارستان و... دارد.
این دستگاه را میتوان آنلاین و از فروشگاه ایبی به بهای ۱۱۹ دلار سفارش داد؛ و بنابراین دستگاه پیچیده نیست. همچنین این دستگاه از یک باتری آلکالاین نیمقلمی (سایز AAA) استفاده میکند که نه لیتیومی است و نه اصولاً در این ابعاد خطری میتوان داشته باشد. پس مشکل از کجاست؟
وقتی کنترل کیفیت جدی نباشد
نکتۀ دوم همینجاست: وزن این مدل پیجر در فروشگاه ایبی ۱.۷۵ اونس ذکر شده که کمتر از ۵۰ گرم است. پس اگر ادعای رسانهها راجع به وجود مواد منفجره در این دستگاهها درست باشد، بیدقتی بزرگی رخ داده است. بر اساس ادعای این رسانهها، برای انجام این عملیات ترور کلیۀ پنجهزار دستگاهی که از تایوان سفارش داده شدهاند، در یک محل واسطه باز و پس از اضافه کردن مواد منفجره بین ۳۰ تا ۶۰ گرم، مجدد بسته و پلمب شدهاند. پس اگر در زمان تحویل بار، به تفاوت وزن ۳۰ تا ۶۰ گرم برای دستگاهی با وزن استاندارد کمتر از ۵۰ گرم دقت نشده، چه کسی مقصر است؟ و برای جلوگیری از چنین خطایی، لجستیک چه پیشنهادی دارد؟
در واقع، این مشکل به عدم کنترل کیفی (QC) در محل گمرک و نیز در مقصد انبار بازمیگردد. هر انبار، و از جمله انبارهای مراکز پردازش کالای شرکتهای لجستیکی - شرکتهای خدمات حملونقل، کوریرسرویس، انبارداری، سفارشگردانی و... - امکانات کنترل کیفیت دارد که بسته به نوع خدمات مرکز نوع این کنترل متفاوت است.
برای مثال، انبارهای فروشگاههای الکترونیک و مراکز سفارشگردانی باید مطمئن شوند که نه فقط کالایی که وارد انبار میشود، سالم است، که اصالت آن باید مورد تأیید قرار گیرد. در مواجهه با خطر کالاهای تقلبی و قاچاق، این موضوع اهمیت دوچندان پیدا میکند. همچنین، همیشه احتمال اشتباه در بستهبندی یا ارسال نیز هست. بنابراین، در زمان ورود، باید اطمینان حاصل شود که کالای درون بستهبندی دقیقاً همانچیزی است که لیبل آن نشان میدهد.
در مواجهه با چنین چالشهایی، هر مرکز پردازش تدابیر خاص خود را دارد. برای مثال، مرکز پردازش دیجیکالا، با توجه به ورود کالاهای گرانقیمت دیجیتالی با گارانتی به شرط باز نشدن پلمب که بستهبندی آنها را در زمان هویتسنجی نمیتوان باز کرد، از اسکنر ویژهای بهره میبرد که میتوان داخل بسته را چک کند. البته این فناوری گرانقیمتی است که کاربرد خاصی دارد.
ما در مرکز پردازش ایفا هم بهعنوان مجری لجستیک شخص ثالث (3PL) که خدمات سفارشگردانی شامل انبارش، بستهبندی و ارسال را به کسبوکارها ارائه میدهیم، در مرحلۀ «ورود» کالاهای تأمینکنندگان (که در صورت تحویل درب انبار مرکز، خدمتی رایگان خواهد بود) خدمات هویتسنجی کالا و کنترل کیفی را در کنار لیبلزنی ارائه مینماییم که شامل سنجش حجم، وزن و برخی دیگر از فاکتورهای فیزیکی و ظاهری کالاست. (البته این کنترل برای سنجش صحت است، وگرنه در زمینۀ انبارش محدودیت حجمی و وزنی برای هیچ کالایی در مراکز پردازش ایفا در تهران و مراکز استانها وجود ندارد.)
در جریان عملیات «انبارش» و «بستهبندی» هم ایفا با تفکیک سه انبار کالاها و عملیات پرازش سفارشهای «بیزنس به بیزنس» (B2B)؛ از انبار کالاها و عملیات پردازش سفارشهای «بیزنس به مصرفکننده» (B2C) الگویی در مدیریت انبار خود اعمال میکند که کالاهای خاص و متنوع با استانداردهای نگهداری متفاوت از هم تفکیک شوند. برای مثال، هرچند ایفا خدمات زنجیرۀ تأمین سرد ارائه نمیکند و کالاهای یخچالی را نمیپذیرد، اما دوری از آلودگی صنعتی و محیطی و حفظ دمای محیطی جهت نگهداری کالاهای آرایشی و بهداشتی، خصوصاً در دوران قطع مکرر برق، ضرورتی است که بدان توجه میشود.
در وهلۀ سوم، عملیات «ارسال» سفارشها تابع استانداردهای ملی است. برای مثال، شرکت پست فهرستی از اقلام ممنوعۀ پستی را به پیمانکاران خودش و همکارانی نظیر ایفا اعلام کرده است که در صدر آن، و بالاتر از انواع «سلاح سرد و گرم»، فهرست «موارد خورندۀ اسیدی» (شامل انواع اسیدهای کانی مانند اسید نیتریک، اسید سولفوریک و موارد مشابه؛ انواع ترشیجات دارای سرکه، آبلیمو، آبغوره ...، انواع باتری اتوموبیل و موتورسیکلت دارای آب اسید و انواع باطری خشک) آمدهاند. شرکت پست حتی انواع مایعات (اعم از قابل و غیرقابل اشتعال) و کپسولها (اعم از کپسولهای شیمیایی سمی و غیرسمی؛ هوشبر اعم از آزمایشگاهی و جنگی؛ کپسولهای اکسیژن، انفجاری، دودزای پر و خالی) و... را هم حمل نمیکند.
بدین صورت، میتوان اطمینان حاصل کرد که مرکز پردازش کالای درست و سالم را از تأمینکننده تحویل گرفته و پس از انجام پردازش سفارش، کالای درست و سالم را به مشتری تحویل خواهد داد. اینگونه کنترل کیفی بخش ضروری هر نوع خدمت لجستیکی است که دامنه و کیفیت آن در بخش خصوصی ایران روزبهروز گسترش مییابد. با این حال، و با این سطح اطمینان از خدمات بخش خصوصی، پرسش ابتدایی بهجای خود باقی میماند که چرا در موضوعی چنین حساس در حادثۀ دیروز لبنان، چنین بیدقتی در زمینۀ کنترل کیفی وزن کالا نشده و فاجعه آفریده است.