علی توکلی
علی توکلی
خواندن ۵ دقیقه·۵ ماه پیش

نظر عامیانه یک بیننده : پی کی | P.K


به عنوان یک بیننده عام، به طور کلی اطلاعات تخصصی در حوزه سینما ندارم و تمامی متون منتشر شده صرفا نظر و برداشت شخصی یک بیننده عادی است، در ضمن این محتوا ممکن است بخش هایی از داستان فیلم را فاش کند!!!



اصلا انتظار نداشتم که اولین تجربه ام از سینمای هند، به یکی از بهترین تجربه های سینمایی که تا حالا داشتم تبدیل شود! به پیشنهاد یک دوست و به هوای اینکه این فیلم طنز جالبی دارد سراغش رفتم و ازش کلی لذت بردم.
جدای از ویژگی های فیلم های سینمای هند مثل موزیکال بودن و ترکیب کردن عناصر تخیلی با فیلم که شیرازه فانتزی شدن فیلم های هندی را تشکیل میدهند، طعنه زدن به یکی از بنیادی ترین اختلافات بشر من را به شدت به خود جذب کرد. ترکیب کردن طنز ساده و خالص با موضوع بسیار جدی دین و اعتقادات ترکیب طلایی پی کی را شکل میدهند، به طور کلی پرداختن به چنین موضوعاتی اگر به سوگیری های رادیکال علیه سازندگان منجر نشود حداقل به اثری خشک که تعداد کمتری بیننده دارند بدل شده که نمیتواند حرف خودش که به گونه ای با هر انسانی مرتبط میشود به گوش همه برساند، پس بهترین رویکرد برای ارائه چنین موضوعی قالب طنز است!
به عقیده من این فیلم تنها در سینمای هند است که میتواند موفق واقع شود دلیلش هم هفت رنگ بودن هند از هر نظر است چه از نظر اقلیمی و نژادی و چه از نظر فرهنگ و اعتقادات مذهبی. از این رو نشان دادن چنین تفاوت هایی و به چالش کشیدن آن تنها در هند است که میتواند از نهایت پتانسیل خودش بهره بگیرد، تنها در هند است که میتوانید هم هندو پیدا کنید هم مسیحی و هم مسلمان!
وقتی پی کی را پلی کنید اصلا احساس نمیکنید که یک با فیلم با محوریت موضوعی بسیار حیاتی رو به رو هستید بلکه احتمالا تا یک سوم پایانی فیلم اصلا آن را جدی نمیگیرید و این هنر نویسنده را نشان میدهد. در ابتدا احساس میکنید که با یک فیلم هندی مانند دیگر فیلم های سینمای هند رو به رو هستید که معمولا فقط شامل صحنه های عاشقانه و موزیکال یا صحنه های اکشن پر از تخیل و سیاه نمایی هستند اما برگ برنده پی کی دقیقا همین جاست که حرف اصلی خودش را در قالب این پوشش ارائه میکند.

پی کی با طعنه زدن به سنت ها ،افکار و سبک زندگی انسان ها و به نوعی با دست انداختن آنها میخواهد نشان بدهد که جامعه انسانی درگیر چه رذالت هایی است و چقدر میتواند از مسیر تعالی به دور باشد و همچنین هیچکس لزوما همیشه درست نمیگوید و همه مشکلات و کمبود های خودشان دارند!
از همان لحظات ابتدایی میتوانیم این موضوع را به وضوح در فیلم مشاهده کنیم؛ پی کی از همه جا بیخبر وقتی لخت و عور پا به زمین میگذارد، نمیداند که چه خطراتی از سوی همنوعان خودش میتواند او را تهدید کند!
او نمیداند که روی زمین باید چیز های ارزشمند خود را از دید دیگران مخفی کند برای همین به سادگی کلید بازگشت به خانه را از دست میدهد، او نمیداند که بر خلاف او انسان ها میتوانند به راحتی دروغ بگویند، دغل بازی کنند، تظاهر کنند و به راحتی حتی ذره ای برای همنوعان خودشان ارزش قائل نباشند.



یکی دیگر از نماد هایی که در فیلم وجود دارد شاید به نوعی همان لخت بودن پی کی است؛ او اظهار میکند که در سیاره او انسان ها نمیتوانند دروغ بگویند، ولی اگر کمی به او وقت بدهیم تا با رسومات انسانی خو بگیرد (که البته برای ادامه بقا به هر حال به آن نیاز دارد!) میبینیم که به مرور یاد میگیرد که چگونه لباس بپوشد (نه اینکه کت رسمی را با دامن زنانه گلدار و رنگ رنگی ترکیب کند) در پایان فیلم و جایی که او آماده است تا با معشوقه اش وداع کند و به خانه باز گردد میبینیم که به وضوح و به دفعات دارد دروغ میگوید و برای همین است که میگویم لخت بودن او نماد از پاک بودن است همانگونه که نوزاد انسان لخت و نیز پاک و بیگناه به دنیا می آید! اما انگار این آلودگی به واسطه زندگی کردن در زمین برای انسان به وجود می آید حالا مقدارش ممکن است متفاوت باشد.

سراسر فیلم پر از نماد ها و نشانه گذاری هایی است که به گونه ای با زندگی روزمره انسان گره خورده است، برای مثال جایی که پی کی سعی دارد تا پولی که در صندوق صدقات معبد انداخته است را پس بگیرد افراد معبد به سمت او حمله ور میشوند ولی او یاد گرفته که چه چیزی میتواند مانع آسیب رساندن آنها به او شود!
در واقع تعصب عامل محرک انسان ها در رفتارهایشان است این اتفاق زمانی رخ میدهد که تفکر و تعقل جای خودش را به تعصب بدهد. ( احساس میکنم که دلیل این رفتار این است که انسان نمیخواهد رنج تفکر کردن را به دوش بکشد و از طرفی اگر اشتباه کند حاضر نیست قبول کند که حاصل تفکر و رنج ناشی از آن به نتیجه غلطی منتهی شده است بنابراین از زیر باز تفکر شانه خالی میکند و با تعصب جای خالی آن را پر میکند!)

مهم ترین نکته ای که از فیلم دریافت کردم از اینجا نشئت گرفت که چه زمانی پی کی توانست ریموت خودش را پیدا کند؟! او برای تحقیق درباره انسان های دیگری که روی زمین زندگی میکردند به اینجا آمده بود ولی چون ریموتش را از دست داده بود مجبور بود همه چیز را کنار بگذارد تا آن را پیدا کند. به او گفتند که اگر چیزی میخواهی از خداوند درخواست کن، بدون شک او درخواست تو را اجابت میکند. نکته طلایی فیلم دقیقا همین جاست. دقیقا از کدام خدا باید درخواست کرد؟ کدام خدا را باید پرستید؟!
به عقیده من نه تنها نویسنده جرئت پاسخگویی به این مسئله را ندارد بلکه حتی توانایی آن را هم ندارد!
اما کار بزرگی که انجام میدهد این است که به بیننده نشان میدهد که برای پیدا کردن شماره درست چه مسیری را باید طی کند. او به بیننده یادآوری میکند که باید تعصب خودش را کناری گذاشته و به عقل خودش رجوع کند.
دقیقا در همین جاست که پی کی میتواند ریموت خودش را پیدا کند که در واقع این هم یک نماد از این است که او توانسته مسیر خودش را پیدا کند.

حتی اگر از فیلم های هندی که تا الان تماشا کردید لذت نبردید و اگر این نوشته را تا این جا دنبال کردید، به من اعتماد کنید و پی کی را تماشا کنید، احتمال قوی پشیمان نخواهید شد.

سینمای هندطنزفیلمسبک زندگیخدا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید