مفهوم درونگرایی و برونگرایی مفاهیم جدیدی نیستند، و بیش از ۱۰۰ سال است که با اسامی مختلف در ادبیات روانشناسی مطرح شدهاند. بسیاری از این نظریهها سطح برونگرایی/درونگرایی یک فرد را یکی از عوامل کلیدی زیربنای شخصیت افراد در نظر میگیرند.
درک میزان برونگرایی/درونگرایی شخصیتمان میتواند تأثیر زیادی بر زندگی روزمره ما در بسیاری از زمینهها داشته باشد. به خاطر داشته باشید که برونگرایی و درونگرایی هر دو مزایا و معایب خود را دارند و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند، اما با درک اینکه در کجای این مقیاس قرار میگیریم، میتوانیم شناخت بهتری نسبت به نقاط ضعف و قوت خود پیدا کنیم.
برای آنکه بهتر بتوانیم این مفاهیم را درک کنیم، در این مطلب به تئوریهای مختلف این زمینه در طول تاریخ میپردازیم.
1) نظریه چهار مزاج (Four Temperaments)
در طول تاریخ، متفکران و پزشکان یونانی بسیاری به طور آزمایشی رفتار و ویژگیهای انسان را مورد بررسی قرار دادند، اما این پزشک یونانی بقراط (۴۶۰-۳۷۰ قبل از میلاد) بود که آن را به یک نظریه پزشکی تبدیل کرد. نظریات او و دیگر نظریه پردازان موجب شد تا در اواخر دهه ۱۷۰۰، فیلسوف و دانشمند آلمانی، امانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴)، شخصیت انسان را بر اساس چهار خلق و خوی متمایز مورد بحث قرار دهد:
· دموی یا Sanguine(اجتماعی و سرخوش)
· بلغمی یا Phlegmatic (خونسرد و معقول)
· سوداوی یا Melancholic (غیر اجتماعی و متفکر)
· صفراوی یا Choleric (با اعتماد به نفس و بی پروا)
2) کارل یونگ
برونگرایی و درونگرایی برای اولین بار توسط روانکاو سوئیسی کارل یونگ (۱۹۶۱-۱۸۷۵) در سال ۱۹۲۱ مطرح و رایج شد. برخلاف دیگر نظریات، تعاریف یونگ به چگونگی انرژیدهی افراد اشاره دارد. افراد درونگرا انرژی خود را از درون خود و در زمان تنهایی میگیرند و تمایل دارند انرژی خود را به سمت درونی هدایت کنند. برونگراها از دیگر افراد و محرکهای خارجی انرژی میگیرند و تمایل دارند انرژی خود را در عمل به بیرون هدایت کنند.
یونگ شخصیت افراد را براساس چهار جفت تیپ متضاد بنا میکند. طبق گفته او، این تیپها در همه ما وجود دارد، اما در افراد مختلف برخی از این خصوصیتها بر دیگری غالب هستند. این چهار تیپ عبارتند از :
· برون گرایی یا Extroversion/ درون گرایی یا Introversion
· حس یا Sensing / شهود یا Intuition
· فکر کردن یا Thinking / احساس کردن یا Feeling
· قضاوت کردن یا Judging / درک کردن یا Perceiving
بر اساس این نظریه، برونگراها ترجیح میدهند که با دنیای بیرونی و احساسی درگیر شوند، در حالیکه درونگراها بیشتر بر دنیای درونی متمرکز هستند.
نظریه یونگ با نظریههای مدرنتر متفاوت است، چرا که نظریههای مدرن بر رفتارهای مرتبط با ویژگیهای شخصی تمرکز میکنند، اما یونگ بر دیدگاه افراد تأکید میکند: درونگراها جهان را ذهنی می بینند، برون گراها به طور عینی به آن نگاه می کنند. به همین دلیل، شاید نظریه یونگ از نظر توصیف درونگراها و برونگراها محدود باشد.
نظریه و تست شخصت مایرز بریگز (MBTI) بر اساس نظریه یونگ ساخته شده است. این پرسشنامه میزان درونگرایی در مقابل برونگرایی، تفکر در مقابل احساس، شهود در مقابل احساس و قضاوت در مقابل ادراک را تعیین میکند و بر همین اساس، ۱۶ تیپ شخصیتی متفاوت تعریف میکند.
3) هانس آیزنک
هانس آیزنک (۱۹۱۶-۱۹۹۷)، روانشناس آلمانی، نظریهی شخصیت خود را بر مبنای زیستشناختی به وجود آورد. او معتقد بود که شخصیت افراد نتیجه تفاوتهای بیولوژیکی در سیستم عصبی آنهاست که در نهایت بر توانایی آنها در یادگیری و سازگاری با محیط تأثیر میگذارد. بر اساس تئوری او، شخصیت را میتوان با دو بعد نشان داد:
· درونگرایی یا Introversion/ برونگرایی یا (E) Extroversion
· روان رنجوری یا Neuroticism/ ثبات عاطفی یا (N) Stability
آیزنک بعدها تئوری خود را به کمک همسرش گسترش داد و با افزودن بعد روان پریشی یا Psychoticism /حالت عادی یا Normality (P) مدل PEN را به وجود آورد. بر اساس این مدل، برون گرایی، روان پریشی و روان رنجوری از ویژگیهای اصلی شخصیت هستند. سپس این ویژگیهای گسترده را میتوان به مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی جزئی طبقهبندی کرد. آیزنک اظهار داشت که برای هر ویژگی شخصیتی میتوان علت بیولوژیکی متفاوتی را ردیابی کرد. او توضیح داد که برون گراها تمایل دارند به دنبال هیجان و فعالیت اجتماعی باشند تا سطح برانگیختگی قشر مغزی خود را به طور طبیعی پایین بیاورند، در حالی که درونگراها تمایل دارند از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کنند تا سطح برانگیختگی قشر مغزی خود را به حداقل برسانند.
4) پنج بزرگ (The Big Five)
لو گولدبرگ (۱۹۳۲)، مدل شخصیتی را که پیش از آن توسط افرادی چون دیگمن مطرح شده بود، گسترش داد. در این مدل شخصیت افراد بر اساس پنج ویژگی کلی تعریف شده است:
· استقبال از تجربههای جدید (Openness to Experience)
· وظیفه شناسی (Conscientiousness)
· برون گرایی (Extroversion)
· سازگاری (Agreeableness)
· روان رنجوری (Neuroticism)
در این نظریه که اغلب با نام FFM (Five-Factor Model) یا پنج بزرگ (The Big Five) شناخته میشود، افراد معمولا در مقیاسی بین برونگرایی و درونگرایی قرار میگیرند و این مقیاس به دیگر ویژگیهای شخصیتی مرتبط است.
افرادی که بیشتر برونگرا هستند، بیشتر اجتماعی هستند، از بودن در مرکز توجه لذت میبرند و از تعامل اجتماعی انرژی میگیرند. کسانی که برونگرایی پایینی دارند ترجیح میدهند زمان خود را به تنهایی بگذرانند، محتاط هستند، توجه را دوست ندارند و از تعامل اجتماعی زیاد خسته میشوند. در نهایت شما میتوانید با انجام رایگان تست برونگرایی یا درونگرایی شخصیت خودتان را بهتر بشناسید.
در مقالات بعدی به درونگرایی و برونگرایی و ویژگیهای هر کدام به طور مفصل خواهیم پرداخت