اگر بخوام خلاصه بگم کوچینگ (Coaching) یعنی مربیگری. این روزها این عنوان خیلی استفاده میشه. خیلی افراد رو میبینیم که خودشون رو کوچ کسب و کار یا کوچ فردی یا کوچ مدیران معرفی میکنن. همچنین مدیران زیادی هم داریم که میگن کوچ شخصی دارن و افرادی اونا رو کوچ میکنن.
یه گروه از محققا فکر میکنن تعریف کوچینگ خیلی دقیق و شفاف نیست. بسیاری از کسانی که خود را کوچ یا منتور مینامند و ادعا میکنند که با گروه دیگری فرق دارند، در نهایت همان کاری که گروه مقابل انجام میدهند را انجام میدهند.
خب، در مورد تاریخچه کوچینگ باید بگویم که کوچینگ یک اصطلاح تازه و جوان نیست. در واقع، کلمه "Coaching" با مفهومی نزدیک به معنای امروزی آن، برای اولین بار در سال ۱۹۳۷ مورد استفاده قرار گرفته است. به طور دقیق، گفته میشود که یک شخص به نام گوربی (Gorby) در آن زمان در یک مقاله اش اظهار کرده است: "برای بهبود عملکرد در محیط کار، افراد با تجربه باید به عنوان کوچ برای افراد کمتر تجربه و جدیدتر عمل کنند." به نظر میرسد گوربی در آن زمان کوچینگ را به عنوان یک فرآیند مشابه آموزش (و در زبان امروزی، منتورینگ) در نظر گرفته است.
جاناتان پسمور، یکی از محققان برجسته در زمینه کوچینگ، میگوید که اصلاً در سال ۱۹۱۱ نیز عبارت "Coaching" در متون مدیریتی و مهارتی وجود داشته است. اما در آن زمان، مفهوم کوچینگ بیشتر به عنوان آموزش و راهنمایی تلقی میشده است. به عنوان مثال، میگفتند که در محیطهای آموزشی باید کوچینگ برای دانشجویان فراهم شود و یا برای برنده شدن در مسابقات مناظره بین دانشجویان دانشگاههای مختلف، دانشجویان باید یک کوچ داشته باشند.
به این ترتیب، میتوان گفت که کوچینگ از گذشته تاکنون تکامل یافته است و مفهوم و کاربردهای آن در طول زمان تغییر کردهاند. امروزه، کوچینگ به عنوان یک فرآیند همراه با راهنمایی، انگیزش، پشتیبانی و توسعه فردی و حرفهای در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
خب، اینجا در مورد انواع و تخصصهای کوچینگ صحبت میکنیم. مثل هر حوزهی دیگه، کوچینگ هم با پیشرفت و توسعه، به زیرمجموعههای مختلف و تخصصی تقسیم میشه. به این صورت انواع گرایشهای مختلف کوچینگ شکل گرفتن.
با توجه به وجود تنوع در این زمینه، خیلی سخته که یک لیست کامل و جامع از تخصصهای کوچینگ تهیه کنیم که همه رو شامل بشه. بنابراین، باید تأکید کنم که تقسیمبندی رسمی و مشخصی برای خدمات کوچینگ وجود نداره. اما میشه گفت حداقل چند تخصص کوچینگ وجود داره که بیشتر منابع و کارشناسان به اونها اشاره میکنن و ازشون نام میبرن.
کوچینگ مدیران اجرایی (Executive Coaching)
اینجا دربارهی کوچینگ مدیران اجرایی (Executive Coaching) صحبت میکنیم. این نوع کوچینگ برای مدیران ارشد و گاهی مدیران میانی سازمانهاست. کوچها تلاش میکنند با استفاده از اصول و ابزارهای کوچینگ عملکرد این افراد در محیط کار رو بهبود بدن.
ریچارد کیلبرگ، که یکی از مشهورترین افراد دانشگاهی در زمینه کوچینگ مدیران ارشده، میگه که این نوع کوچینگ برای افرادی مفید و مناسبه که:
حالا بیاید درباره کوچینگ رهبری (Leadership Coaching) صحبت کنیم. این نوع کوچینگ برای مدیران بزرگتر و ارشد سازمانی مناسب است.
تفاوت اصلی بین کوچینگ رهبری و کوچینگ مدیران اجرایی در هدفی است که دنبال میکنند، نه در مخاطب کوچینگ.
هدف کوچینگ رهبری این است که به کوچی کمک کند تا تواناییهای خود را در ارتباط با دیگران، تعامل با آنها و تأثیرگذاری بر روی آنها را بهبود بده. به عبارت دیگر، کوچ سعی میکند رهبران را در توانایی هدایت و الهام بخشی به تیمهایشان قویتر کند. لازم به یادآوریه که در کوچینگ مدیران اجرایی بیشتر به جنبههای عملیاتی و اجرایی سازمان و کسب و کار توجه میشود.
در ادامه درباره کوچینگ کسب و کار (Business Coaching) صحبت میکنیم. این عبارت در چند سال اخیر بسیار محبوب شده، اما هنوز توافقی درباره تعریف دقیق آن وجود ندارد. بعضی میگویند کوچینگ کسب و کار دقیقا معادل کوچینگ مدیران اجرایی است و هیچ تفاوتی با هم ندارند. اما یک گروه دیگر تعریف گستردهتری را قبول دارند. آنها باور دارند کوچینگ کسب و کار یک عنوان کلی است که شامل تمام فعالیتهای کوچینگ در حوزه کسب و کار میشود. یعنی کوچینگ مدیران اجرایی، کوچینگ رهبران و همچنین کوچینگ و مربیگری برای افراد در سطوح پایین سازمان، همه به کوچینگ کسب و کار مربوط میشوند. بنابراین، هر نوع فعالیت کوچینگی در "محیط کسب و کار" را میتوان به عنوان کوچینگ کسب و کار دستهبندی کرد. طرفداران این تعریف دوم تأکید میکنند که کوچینگ مختصاً برای مدیران ارشد نیست و هر فردی در سازمان، حتی در سطوح پایینتر، میتواند از کمک یک کوچ برای رشد شخصی و پیشرفت در مسیر شغلی خود بهرهبرداری کند.
مدیر در نقش کوچ (Manager as Coach)
این بار درباره "مدیر در نقش کوچ" (Manager as Coach) حرف میزنیم. توی بیشتر انواع کوچینگ، کوچ این کار رو به عنوان شغل انتخاب میکنه.
اما "مدیر در نقش کوچ" داستانش کمی متفاوته. مدیر کار اصلیش مدیریته، ولی در کنار کارهای مدیریتیش، نقش کوچ رو هم برای همکاران و زیردستاش ایفا میکنه.
اینطور نیست که مدیر برای همهٔ کارکنان سازمان نقش کوچ رو ایفا کنه. ممکنه یک یا چند نفر از مدیران میانی یا دستیاراش رو انتخاب کنه و نقش کوچ رو فقط برای اونا ایفا کنه.
توی این زمینه کتابای زیادی نوشته شدن با عنوان "مدیر در نقش کوچ" یا "رهبر در نقش کوچ". بعضی از این کتابا سطحی و بیپایه هستن و بعضیاشون هم عمیقتر و مستندترن.
کوچینگ سلامت (Health Coaching)
کوچینگ سلامت در مقایسه با سایر نوعهای کوچینگ، جدیدتر و جوانتر است و میتوان گفت در دو دههٔ اخیر توسعه یافته است. این حوزه کوچینگ باید توسط افرادی ارائه شود که در زمینهٔ سلامت تحصیل کرده و دارای تخصص و تجربه باشند. هدفهای زیر در کوچینگ سلامت مد نظر قرار میگیرد:
کوچ سلامت باید توانایی افزایش دانش، مهارت و اعتماد به نفس مراجع را در زمینهٔ بهبود سلامت خود را داشته باشد. باید به مراجع ابزارهای لازم برای حفظ سلامت فراهم کند. باید به مراجع کمک کند تا در زمینهٔ سلامت خود اهداف قابل تحققی برای خود تعیین کنند. در کل، هدف کوچینگ سلامت این است که به افراد کمک کند از وضعیت بیتفاوت خارج شده و به صورت فعالانه در حفظ سلامت خود مشارکت کنند.
در واقع، هر چیزی را نمیتوان به طور کامل در دستهبندیهای بالا قرار داد و میتوان آن را به عنوان لایف کوچینگ در نظر گرفت. در تعریف سادهی کوچینگ زندگی، هر فعالیت کوچینگ خارج از حوزهٔ کار، به عنوان کوچینگ زندگی شناخته میشود (در این حالت، میتوان کوچینگ سلامت را به عنوان یک زیرشاخهٔ لایف کوچینگ در نظر گرفت). بعضی اوقات نیز به کوچینگ زندگی میگویند که کوچ در یک فرایند سیستماتیک، کیفیت تجربهٔ زندگی و قدرت پیشبرد اهداف را برای مُراجع افزایش میدهد. به هر حال، مهمترین نکته این است که محدودهٔ کوچینگ زندگی بر اساس مسئله و نیازی است که مُراجع در اختیار کوچ قرار میدهد.
یک مثال ساده:
حالا فرض کنید یک فردی به شما مراجعه کرده و میخواهد در زندگی خود تغییراتی ایجاد کند و به اهدافش دست یابد. به عنوان لایف کوچ، میتوانید در طول جلسات کوچینگ با او در مسائل زندگی او کمک کنید. مثلاً ممکن است او به دنبال بهبود روابط خانوادگی باشد. شما به او کمک میکنید تا ارتباطی بهتر با خانواده خود برقرار کند، مهارتهای ارتباطی را تقویت کند و بهبودی در روابط خانوادگی را تجربه کند. همچنین، ممکن است او به دنبال تعادل بین کار و زندگی شخصی باشد. شما به او کمک میکنید تا برنامهریزی موثری برای مدیریت زمان خود ایجاد کند و تعادل مطلوبی بین زمان کاری و وقتی که به خود و علاقهمندیهایش اختصاص میدهد، برقرار کند. هدف شما بهبود کیفیت زندگی و رسیدن به اهداف شخصی و مهم اوست. این فقط یک مثال از لایف کوچینگ است و در واقع محدودهٔ کوچینگ زندگی بسیار گسترده و متنوع است و میتوانید در حوزههای دیگر نیز به افراد کمک کنید.
کوچینگ عملکرد یا پرفورمنس کوچینگ (Performance Coaching)
در واقع، کوچینگ عملکرد بهبود عملکرد فرد در یک زمینهٔ خاص را هدف میگیرد. این شاخه از کوچینگ ریشههای خود را در مربیگری ورزشی دارد، زیرا مربیان ورزشی در واقع برای بهبود عملکرد ورزشکاران تلاش میکنند. بنابراین، میتوان کوچینگ عملکرد را یکی از قدیمیترین و بنیانیترین شاخههای کوچینگ دانست. اما در سالهای اخیر، کوچینگ عملکرد در حوزههای سازمانی بسیار شایع شده است. اکنون اگر از اصطلاح "کوچ عملکرد" بدون توضیحات بیشتر استفاده کنید، اغلب فرض میشود که موضوع مرتبط با کوچینگ در سازمان است. باید توجه داشت که کوچینگ عملکرد را نمیتوان به طور کامل مستقل از سایر شاخههای کوچینگ در نظر گرفت. بیشتر انواع کوچینگ که در اینجا بحث شد، ممکن است با کوچینگ عملکرد همپوشانی داشته باشند. به عنوان مثال، یکی از فعالیتهای یک مدیر در نقش کوچ میتواند کوچینگ عملکرد باشد
برای رزرو جلسات کوچینگ و مشاوره روی لینک کلیک کنید .