این یه مجموعه جدیده که وقتی هیچ ایده نداشته باشم و بخوام متنی بنویسم برای دوتا سری دیگه، تو قالب «نوشتههای پراکنده» مینویسم. اینجا نیومدم مثل همیشه به زمین و زمان گیر بدم و ناله کنم. صرفا نشستم پای لپتاپ و شروع کردم به نوشتن هر چیزی که به نظرم میتونم با فکر و نوشتن اون، از زندگی فرار کنم.
این روزا دوباره حس و حال شطرنج تو دلم پررنگ شده. short video های یوتوب بی تأثیر نبودن و دوباره انگیزه برگشتن به صفحه سیاه و سفید رو به دلم انداختن. البته قصد اینکه به طور جدی ادامه بدم رو ندارم، البته اینم معلوم نیست که میخوام به صورت جدی ادامه بدمش یا نه. صرفا از بازی کردنش لذت میبرم ...
تو این تابستون و تا الان فقط تونستم کتاب «مرگ یا بستنی؟» رو تموم کنم که واقعا یکی از عجیبترین و جذابترین کتاب هایی بود که تا حالا خونده بودم. بعد از اون رفتم سراغ «جادو فروش دو» که جلد اولش هم جزو بهترین کتابایی بود که خونده بودم. ایده داستان و انتخاب شخصیتها واقعا تو جلد اول بی نقص بوده !!
برای همینم خودم رو مجاب کردم جلدو دو و سه رو بخرم (جلد سه رو خریدم که گرونتر نشه 😶).
درکل، از خوندن جلد دوم تا الان لذت بردم و حالم با این کتاب خوبه. امیدوارم این حس ادامه دار باشه.
و در آخر میرسیم به بخشی که همراه و یاور همیشه مؤمن جوونا و نوجوونای هم سن و سال من تو تنهاییه !!
خیلی تو موسیقی فراز نشیب دارم، یا به عبارتی دیگه پراکنده آهنگ و موسیقی گوش میدم. اما در حال حاضر چیزایی که توی لپتاپم دارم و گوش میدم اینا محسوب میشن :
اصالت - یاس
مردم - هادی پاکزاد
سیاه - مهراد هیدن
شجریان - تو کافر دل نمیبندی
پرواز تهران.شیراز - گروه دال بند
آلبوم خاطرات پراکنده - گروه حال بند
Lose Yourself - Eminem
The Second Waltz - André Rieu
و تمام !!
اولین قسمت از مجموعه «نوشتههای پراکنده» همین الان تموم شد.
خوشحالم که میتونم با یه کار مفید مثل نوشتن از زندگی فرار کنم :)
خب دیگه، تا یه نوشته بعدی، فعلا خداحافظ ...